SKZ(chanlix/changlix/...)(P)
39 stories
𝖫𝖾𝗂𝖿𝗈𝗇 𝖲𝖼𝗒𝗍𝗁𝗂𝖺 by jona_l7
jona_l7
  • WpView
    Reads 2,784
  • WpVote
    Votes 658
  • WpPart
    Parts 8
- کامل شده - _لیفون سیسیته یه واژه فرانسویِ، یعنی کسی که از شدت دلتنگی توان هر حرکت و کاری رو از دست می‌ده. و کریستوفر این مدلی دلتنگ فلیکسش بود. کریستوفر‌بنگ یه مرد پخته سی و دوساله بود، روزهای جوونی و بالا پایینی احساساتش خیلی وقت بود گذشته بودن..اما یه نفر یهو در قلبش رو زد و بی مهابا وارد شد..یه نفر که با تمام وجود به بنگ‌چان نیازداشت. • لیفون سیسیته • درام، برشی از زندگی، رمنس و انگست • چانلیکس
YUme by Chicago530
Chicago530
  • WpView
    Reads 824
  • WpVote
    Votes 162
  • WpPart
    Parts 12
"قلبم، بدنم، روحم... همه شده بخشی از تو...دیگه به من تعلق ندارن!" "من نخواستمش!" "من خواستم، و تا تهش هم برای به دست آوردنت میمونم...یا زخم هام به چشمت میاد یا خودم، مطمئنم." Chanlix-
𝑬𝒍𝒚𝒔𝒆𝒆 𝑩𝒖𝒊𝒍𝒅𝒊𝒏𝒈(𝒄𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅) by Hwangsamuel
Hwangsamuel
  • WpView
    Reads 1,846
  • WpVote
    Votes 398
  • WpPart
    Parts 14
-Aʙᴏᴜᴛ: اونجا از دور یه بهشت بود، بهشتی که هر پادشاهی آرزوش رو داشت. اما هر چقدر که از پله های طلایی اون عمارت پایین تر می‌رفتی، متوجه اون جهنم می‌شدی... جایی که نور خدا هرگز بهش نرسید! نیمه اشتباهی از بهشتی که تو رویاهای اهالی اون سرزمین بود. اون چطور میتونست از اون تبعیدگاه خلاص بشه؟
+13 more
Inner Voice [ChanLix] by LuminousBang
LuminousBang
  • WpView
    Reads 14,584
  • WpVote
    Votes 3,879
  • WpPart
    Parts 31
[𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅] • زندگی کردن برای اون از همون لحظه‌ی اول یه کار پیچیده و عجیب به نظر می‌رسید... فلیکس حتی خودش هم نمی‌تونست خودش رو درک و یا باور کنه! اما زندگی متفاوتش زمانی بار دیگه زیر و رو شد که برای اولین بار اشتیاق زیبایی رو توی قلبش احساس کرد... اون هم نسبت به موجودی غیر قابل لمس که هیچ تعلقی به دنیای اون نداشت! و در آخر؛ قلب شفاف فلیکس، تمام رنگ‌های دنیای اطرافش رو درون خودش کشید. ─𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝑪𝒉𝒂𝒏𝒍𝒊𝒙 ─𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆𝒔: 𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆, 𝑭𝒂𝒏𝒕𝒂𝒔𝒚, 𝑺𝒎𝒖𝒕
𝐴𝑁𝐻𝐸𝐷𝑂𝑁𝐼𝐴 , {𝐶𝒉𝑎𝑛𝑔𝑙𝑖𝑥 \ 𝐶𝒉𝑎𝑛𝒉𝑜} by KIM_I_A_1485
KIM_I_A_1485
  • WpView
    Reads 25,013
  • WpVote
    Votes 4,715
  • WpPart
    Parts 53
👥 پایان فصل اول. شروع فصل دوم. شده تاحالا چشم بازکنی و حس کنی تو جایگاه خودت نیستی؟ من چنین حسی داشتم. وقتی چشم باز کردم دیگه پسر بابام نبودم، دیگه لازم نبود هر روز صبح کوله پشتی قرمز رنگم رو روی دوشم بندازم و به طرف مدرسه حرکت کنم. دنیای جدید، زندگی جدید، خانواده ی جدید... ولی یه چیزی سرجاش نبود؛ با چشمهام برادر مهربونم رو میدیدم و از داشتنش خوشحال بودم اما وقتی سیاهی شب روی تن و بدن اتاقم خیمه میزد، خاطرات خاکستری رنگی که به دست فراموشی سپرده بودم هجوم کوبنده ی خودشون رو شروع میکردن اون لحظه بود که حس میکردم یه چیزی سرجاش نیست! اون یه چیز... شاید هویتم بود؟ - فلیکس بنگ. " _میشه اینجوری نخندی؟ باعث میشه قلبم درد بگیره...من دلم میخواد لبخندات پر از حس های قشنگ مثل پر زدن پروانه ها تو یه روز افتابی باشه. _ پروانه های من خیلی وقته که توی پیله گیر کردن..." 𓂃𓏲࣪ .˖࣪១ "انهدونیا یعنی از دست دادن علاقه و لذتت به تمام کارهایی که روزی دوستشون داشتی؛ این احساس که دیگه اهمیت نمی‌دی." -Anhedonia Couple : Changlix / Chanho Genre : Romance /Angst / Mysterious / psychologic ●●●● خلاصه‌ی فصل دوم: مینهو و کریس به همراه دنیل و هیونجین برای ازدواج به ایتالیا رفتن، چی میشه اگه خیلی اتفاقی پاشون به مافیای ایتالیا باز بشه و راز مخفی دنیل لو بره...؟
𝐕𝐞𝐬𝐩𝐞𝐫 by Radiatafiction
Radiatafiction
  • WpView
    Reads 38,412
  • WpVote
    Votes 10,642
  • WpPart
    Parts 100
روزی که چانگبین برای کار به ملبورن اومد، هیچ وقت فکرش رو نمیکرد ستاره‌ی درخشانی که همیشه دنبالش میگشته رو پیدا کنه. ستاره‌ای که نور رو به زندگیش داد و لبخند ابدی رو روی لبش نشوند... تک ستاره‌ای با گونه‌هایی به زیبایی کهکشان راه شیری... ستاره‌ای به اسم وسپر! 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝑪𝒉𝒂𝒏𝒈𝑳𝒊𝒙, 𝑪𝒉𝒂𝒏𝑱𝒊𝒏 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆, 𝒄𝒍𝒂𝒔𝒔𝒊𝒄, 𝒇𝒍𝒖𝒇𝒇, 𝒔𝒍𝒊𝒄𝒆 𝒐𝒇 𝒍𝒊𝒇𝒆, 𝒔𝒎𝒖𝒕 [اسمات‌های این بوک دارای هشدار هستن. پس اگر اسمات دوست ندارین هم میتونین با خیال راحت این بوک رو بخونین🤍 همچنین برای دانلود آهنگ‌های هر پارت لطفا داخل چنل عضو بشین♡]
∞ 𝚃𝚑𝚒𝚛𝚝𝚢 𝟹𝟶 by IamRegalo
IamRegalo
  • WpView
    Reads 170
  • WpVote
    Votes 46
  • WpPart
    Parts 4
« هر روز چشم‌هام رو تو دنیایی باز می‌کردم که تورو از دست داده بودم. تو نبودی. تو هیچکدومشون نبودی. ما همین آدم‌ها بودیم. تو فلیکس بودی و من چانگبین بودم. هیون هم بود. ولی از دستت می‌دادم. من جهنم رو زندگی کردم فلیکس. من جهنم رو چندین بار زندگی کردم. » اگه می‌تونستی احتمالات مختلف رو ببینی، زندگی متفاوتی رو انتخاب می‌کردی؟ • چانگلیکس
 𝑬𝒏𝒅 𝒐𝒇 𝒍𝒐𝒗𝒆 𝒔𝒕𝒐𝒓𝒚(𝒄𝒉𝒂𝒏𝒍𝒊𝒙) by Hwangsamuel
Hwangsamuel
  • WpView
    Reads 1,473
  • WpVote
    Votes 360
  • WpPart
    Parts 9
"هیچ کدوم از ما،بابت موقعیت پیش اومده مقصر نیستیم.ما میتونستیم کنار هم شاد باشیم.ولی احساساتی وجود نداشتن.بعد از گذشت هفت سال حالا از خودم میپرسم این همه انتظار ارزشش رو داشت؟! درست زمانی که به احساساتم شک کردم داستان عاشقانه ما تموم شد." _𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆:𝒄𝒉𝒂𝒏𝒍𝒊𝒙 ,𝒄𝒉𝒂𝒏𝒈𝒋𝒊𝒏 _𝒈𝒆𝒏𝒆𝒓𝒆𝒔:𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆,𝑨𝒏𝒈𝒔𝒕,𝒔𝒎𝒖𝒕
gnossienne by KimiaAzizi
KimiaAzizi
  • WpView
    Reads 9,499
  • WpVote
    Votes 1,123
  • WpPart
    Parts 21
⎙ قسمتی از متن↶ با نشستن بوسه روی لاله گوشش لرز توی تنش تشدید شد و جوشش چیزی رو تو چشمش حس کرد پلوتو نمیتونست انقدر کثیف باشه ،میتونست؟ گزارشگری که به خونه خانواده ایی رفته بود و از مراسم سوگواری مرگ جوونی گزارش میداد ،پسری که شبونه توسط زورگیرای محله اش خفت شده بود و بخاطر مقاومتش به قتل رسیده بود ؟! پسری به اسم لی فلیکس ... حالا فلیکس حتی هویت هم نداشت،این هم ازش دریغ شده بود ،مثل چیزایی دیگه ایی که ازش گرفته شده بود، عشقش ، کارش ،خانوادش،زندگیش،گرایشش و هزار چیز دیگه ...! اما حداقل برای خانواده اش خوشحال بود،حال اون لکه ننگ از زندگیشون پاک شده بود و میتونستن سرشون رو بالا بگیرن . _سوگواریت تموم شد بیا بالا تو اتاقم مرده ی متحرک !!!!! کاپل :چانگلیکس گروه:استری کیدز #changlix #smut #straykids #skz
Obliviate by zhang_mihi
zhang_mihi
  • WpView
    Reads 3,597
  • WpVote
    Votes 937
  • WpPart
    Parts 21
𝐍𝐚𝐦𝐞 : obliviate 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞 : Sci_fi, Adventure, Romance, Smut 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : Chanlix, seungin 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫 : @zhang_mihi