All of my heart 💞
8 stories
[Completed] •⊱ I Promise You ⊰• (KaiSoo) Persian Translation by EXOPerFic
EXOPerFic
  • WpView
    Reads 9,174
  • WpVote
    Votes 2,724
  • WpPart
    Parts 22
⋅⋅⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⋅⋅ فن فیکشن ترجمه‌ای I Promise You | بهت قول میدم کاپل: کایسو، چانبک ژانر: فلاف، رومنس، دراما نویسنده: ParkBaekkie مترجم: KittenHoney (@smilic_) خلاصه: کیونگسو پسر ۲۳ ساله ای که ناتوانی ذهنی داره و مثل بچه های هفت ساله فکر و صحبت می کنه و کنار دوست پسرش کیم جونگین که یک دانشجوی ساده‌س و توی فروشگاه کار پاره وقت می کنه زندگی می کنه. چانیول پسر دایی جونگین، صاحب خونه‌ی اون هاست و بیون بکهیون معروف به رئیس، رئیس مافیایی هست که در کمال تعجب صاحب مغازه ی اسباب بازی فروشی هست و در همسایگی جونگین و کیونگسو زندگی می کنه. ⋅⋅⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⋅⋅
𑣲𝐆𝐞𝐧𝐞𝐫𝐚𝐥 𝐂𝐡𝐨𝐢.ᐟ by NikoVasilievich
NikoVasilievich
  • WpView
    Reads 63
  • WpVote
    Votes 3
  • WpPart
    Parts 5
یک طمع، یک خشم و بعد دستوری که می‌تونه جون میلیون‌ها یا ميلياردها انسان بی‌گناه رو بگیره. فقط یک اشاره‌ی کوتاه دست، کافی بود تا جنگی خونین و دیوانه‌وار آغاز بشه. کشوری غارت شه و مردم، زیر بار فشار له بشن. وطن دیگه بوی خونه نمی‌داد. دیگه وطن، وطن نبود. تنها قفسی برای بریدن نفس‌های مردم بیچاره‌ای بود که توی خونه‌ی خودشون، مردمانی پست و درجه دوم به‌حساب می‌اومدن. توی دورانی که پرچم‌ آفتاب سرخ، توی خیابون یا سردر مغازه‌ها آویزون شده بود، صدای اعتراض مردم، یکی‌یکی در نطفه خفه و گلوها با اولین کلمه‌ای که بیرون می‌خزید، با بی‌رحمی بریده می‌شد. توی جنگ‌جهانی دوم، عشقی حقیقی و شیرین جوانه زد. عشقی که مرگ سایه‌به‌سایه، تعقیبش می‌کرد. احساساتی عمیق بین سایه‌ی امپراتوری، ژنرال چوی معروف ارتش ژاپن و اشراف‌زاده‌ی خوش‌قلب چوسانی شکل گرفت. +می‌خوای من رو اینجا رها کنی و بری... همه‌ی حرف‌هات، همه‌ی اون دوستت دارم‌هایی که زیرگوشم زمزمه می‌کردی، فقط یه دروغ مضحک بود! -نه، وویونگ... باور کن منم دارم نابود می‌شم. انگار یکی با خنجر داره قلبم رو تکه‌تکه می‌کنه! من اون ژنرال لعنتی مغروری که فقط دنبال مقام و جایگاهه نیستم! هیچ‌کس، به‌جز تو؛ برای من مهم نیست...
Cut sleeves king 黄九郎 by ptfm5yizhan
ptfm5yizhan
  • WpView
    Reads 11,972
  • WpVote
    Votes 2,366
  • WpPart
    Parts 9
نام: Cut sleeves king (huang jiu lang) (پادشاه آستین بریده) ژانر: تاریخی، رومنس، اسمات تعداد چپتر: 7 تایپ: bjyx آپ: روزهای زوج آپ اصلی: چنل Yizhanland "وانگ ییبو نگاهش خیره، سر بالا و پر اقتدار به جلو بود. جان چشم هاش رو بست و پذیرای این بازی شد. صدای پچ پچ و نگاه های خیره ی کسانی که از کنارشون رد میشدن، به گوششون میرسید.‌ "آستین بریده حقیقت داره! وانگ واقعاً دلداده وزیرشه، نه ملکه!"
Black Swan ᵃᵗᵉᵉᶻ by _helika_
_helika_
  • WpView
    Reads 448
  • WpVote
    Votes 115
  • WpPart
    Parts 11
در دل شب‌های تاریک و آشفته‌ی سئول، وویونگ، یه بالرین جوان و بلندپرواز، به دنبال آرزوهاش توی دنیای هنر می‌جنگه؛ اما درگیر رابطه‌ی تاکسیک خودش با دوست‌پسرشه! اون به امید پیدا کردن مسیر جدیدی برای زندگی‌ش به فرانسه سفر می‌کنه و باعث می‌شه بین خودش و یوسانگ، داور آسیب‌دیده‌ی آزمون‌های باله، رابطه‌ای پیچیده شکل بگیره! Couple: WooSang Genre: Classic, Angst, Romance Status: Full
Choi Family by NikoVasilievich
NikoVasilievich
  • WpView
    Reads 1,480
  • WpVote
    Votes 173
  • WpPart
    Parts 5
- با وجود شکمم بامزه بنظر نمی رسم؟ از اونجایی که همه بچه ها رو با شکم گرد دوست دارن و میگن بامزه ان + گاهی، بنظر میرسه حتی از منم بزرگتری - واقعا؟ بالغ بنظر میرسم؟ + منظورم اینکه، این رفتارت باعث میشه پیر بنظر برسی ' داستان دو دختر بامزه و حاضر جوابه که گاهی باعث میشن پدرهاشون به اینکه نکنه توسط یه روح شرور تسخیر شده باشن، شک کنند.'
whalien52 by f_skndri
f_skndri
  • WpView
    Reads 48,430
  • WpVote
    Votes 9,111
  • WpPart
    Parts 12
والِ پَنجاه وَ دو هِرتزی "تکمیل شده" _________________________ وال پنجاه و دو هرتزی... تنها ترین وال اقیانوس... پسری که صداش شنیده نشد... __________________________ ژانر: روزمره، درام، روانشناسی کاپل: تهگی #1 - taegi #1 - tragedy #5 - fiction
If I Forget Your Name - [Completed] by theteara
theteara
  • WpView
    Reads 6,485
  • WpVote
    Votes 1,408
  • WpPart
    Parts 9
من جزئیات ده سال جنگ و تقلای تو رو نوشتم. برات نوشتم که چشمهات چطور عادت داشتن بدرخشن. چطور تارهای صوتیت با ارتعاش لطیفشون عادت داشتن معجزه بیافرینن. برات از تمام چیزهایی نوشتم که فراموش کردی. برات اسم آدمهایی رو نوشتم که دیگه به یادشون نمیاری. |نامجین - کوکجین| |انگست| |داستان کوتاه| BTS short fanfiction copyright © 2020 theteara
Before Our Spring - [Completed] by theteara
theteara
  • WpView
    Reads 79,503
  • WpVote
    Votes 15,154
  • WpPart
    Parts 48
تهیونگ به جیمین قول می‌ده. شب‌ها می‌گذرن، روز‌ها از راه می‌رسن. باد می‌وزه، قول‌ها شکسته‌ می‌شن و فصل‌ها عوض می‌شن؛ تابستون، پاییز، زمستون، زمستون، زمستون. و برف همیشه موندگاره. تهیونگِ من، تو می‌تونی قولی بدی که شکسته نشه، آفتابی که خاموش نشه، شبی که از راه نرسه؟ می‌تونی برف‌ها رو آب کنی؟ می‌تونی بهار رو صدا کنی؟ برای من، برای ما؟ |ویمین - یونمین - یونسئوک| |فلاف - انگست| BTS VMIN FANFICTION copyright © 2019 teara , Yeg 9.12.19 Trigger warning! Major character death.