Zi Zi and Lium
131 stories
Umbrella [Ziam] by StyshMalfoy
StyshMalfoy
  • WpView
    Reads 56,404
  • WpVote
    Votes 12,954
  • WpPart
    Parts 53
تریشا دیگه از پس نگهداری از پسر معلولش برنمیاد پس اون رو به بهزیستی منتقل میکنه، سرنوشت زین بعد از جدایی از مادرش کاملا متفاوت رقم میخوره... [ ZIAM ] •Liam top -آپ هفته ای یک الی دو بار✔️-
Look Me In The Eyes(ziam AU) by setidarcy
setidarcy
  • WpView
    Reads 12,531
  • WpVote
    Votes 2,570
  • WpPart
    Parts 28
من مطمئنم چشمات میتونست زندگیمو عوض کنه، منو شیفته‌ی خودت کنه و کاری کنه جلوت زانو بزنم اگر فقط میتونستم به چشمات نگاه کنم.. باید به چشمات نگاه میکردم...
all the things I've never said(book2eyes)  by setidarcy
setidarcy
  • WpView
    Reads 10,614
  • WpVote
    Votes 2,165
  • WpPart
    Parts 25
یه جا خونده بودم، ما عشقی رو دریافت می‌کنیم که فکر میکنیم لایقشیم اما من لیاقت داشتنت رو نداشتم
Why'd you only call me when you're high?! [Ziam] by KimizWorld
KimizWorld
  • WpView
    Reads 40,071
  • WpVote
    Votes 4,032
  • WpPart
    Parts 25
زین و لیام ، زوجِ جوون، با کلی مشکل و دردسر تو رابطشون... از زمانی که لیام اخراج شد ، همیشه به طرز وحشیانه و وحشتناکی مست به خونه می اومد... بنظرتون زین صبر میکنه تا دوباره رابطشون جون بگیره؟یا کلافه و خسته میشه از این لیام همیشه مست و وحشتناک و میزاره میره؟؟!! در واقع چه اتفاقی میوفته؟... [Completed]
Perfect Disaster (Z.M) by kiki_kogarashi
kiki_kogarashi
  • WpView
    Reads 24,935
  • WpVote
    Votes 3,018
  • WpPart
    Parts 30
[ C O M P L E T E D ] اون مثل یه گرگ، توی جنگل تاریک شکارشو دنبال میکرد. هرچقدر که ادگار در دنبال کردن زین مهارت داشت زین هم در فرار کردن ماهر بود. اونا همو خنثی میکردن نه ادگار میتونست زین رو بگیره.... نه زین میتونست تا ابد فرار کنه..... pErFeCt dIsAsTeR (ZaYn MaLiK) Copyright © 2016 Kiki_kogarashi Completed on Wednesday, November 23 Best Record : #15 In Persian Fanfics #1 in Happiness
Storm /ziam/ by mahi_hs
mahi_hs
  • WpView
    Reads 20,116
  • WpVote
    Votes 3,891
  • WpPart
    Parts 15
. لیام تو واقعا اینجایی؟ لیام دیگه نمیری؟ لیام کمی مکث کرد سرش رو به طرفین تکون داد ل-نه دیگه ازت جدا نمیشم . A short ziam story .
ilysm [ZIAM] by zAhraXe
zAhraXe
  • WpView
    Reads 74,588
  • WpVote
    Votes 13,749
  • WpPart
    Parts 68
[translation] "خیلی دوست دارم عزیزم" "میدونم و منم دوست دارم.وتورو به حضرت عباس ، برو بخاب ." ■■■■■ فنفیکی از چت های زیام و یکمم بقیه‌ی کاپل ها 4 in Fanfictions
Fade The Nightmare [L.S][Z.M] by RLtomo
RLtomo
  • WpView
    Reads 19,802
  • WpVote
    Votes 3,921
  • WpPart
    Parts 28
دستش رو به سمت اسلحش برد خاطره هاش رو هدف گرفت انگشتش رو روی ماشه فشار داد... و با نوازش های مرگ از خواب بیدار شد!
bruised ~ ziam by soft4ziam
soft4ziam
  • WpView
    Reads 384,171
  • WpVote
    Votes 10,651
  • WpPart
    Parts 42
"roll up your sleeves Zayn" tw • self harm • abuse • anorexia • depression • suicide attempts • more to come {i restarted this story because my tops sounded like bottoms oop} started : october 29, 2018 finished : june 19, 2020
Stupids by atalebymystery
atalebymystery
  • WpView
    Reads 117,486
  • WpVote
    Votes 16,760
  • WpPart
    Parts 49
«احمق‌ها» من معمار نیستم ولی می‌دونم پیش از این که قصر بسازی باید آلونکت رو خراب کنی. نمی‌تونی روی همون زمینی که آلونک داری قصر رو هم بخوای. قبل از این که برجت ده‌ها متر بالا بره... اول باید چند ده متری رو پِی بکنی و پایین بری. من معمار نیستم ولی زیاد تو حرفه‌ی این و اون سرک می‌کشم : ) A Zayn Malik Fanfiction