🌈🦄- ددی؟میدونستی تو یونیکورن منی؟ جونگ کوک با چشمایی بیرون زده به پسر رو به روش نگاه میکنه. - ها؟من؟دقیقا منظورت منم جیمین؟احیانا حرفتو برعکس نگفتی کیتن؟ جیمین روی خزای گربه ش دست کشید و نچی کرد. - منظورم دقیقا خود خودت بودی ددی کوک. جونگ کوک با کنجکاوی پشت میزش نشست و دست به سینه شد. - خب حالا چرا من یونیکورن کیتنمم؟ - میدونستی یونیکورنا آرزوهارو برآورده میکنن؟مثل تو! لبخند عمیقی روی لبای ددیِ جیمین میشینه که بیشتر اونو شبیه یه خرگوش میکرد تا یه یونیکورن رنگی رنگی! - آرزوی تو چیه؟ - تو!آرزوی من تو بودی که خودت آرزومو برآورده کردی.پس تو یونیکورن افسانه ای منی! 🦄🌈🦄🌈🦄🌈🦄🌈🦄🌈🦄🌈🦄🌈🦄 🌈Name: Daddy is my unicorn 🦄Geners: fluff-romance-comedy-omegaverse-mpreg 🌈Main couple: Kookmin 🦄Side couple: Yoontae 🛑نویسنده ی ورژن اصلی این فیک silvia_wr@ هستش و من با اجازه ی خودش به کاپل کوکمین بازگردانیش کردم.من نهایت تلاشمو واسه بازگردانی حتی ویژگی های شخصیتی و ظاهری کارکترا میکنم ولی بازم اگه جایی چیزی دیدین که اوکی نبود حتما بهم بگین🛑 پایان: ۱۸ نوامبر ۲۰۲۳ - ۲۷ آبان ۱۴۰۲ #1_kookmin

چقدر ساده بود... فکر میکرد دوسش داره ولی...همش الکی بود یعنی توی این چهار سال همش بازیچه دست اون دوتا شده بود؟ اینقدر بی ارزش بود؟ کاپل: ویمینکوک ژانر: امگاورس_عاشقانه_تریسام_غمگین_هپی‌اند_آمپرگ؟ روز آپ: پنجشنبه امیدوارم خوشتون بیاد💜 به بقیه ی بوک هاهم سر بزنید❤️

❌تا مدتی اپ این فن فیک متوقف شده است❌ این وانشات درباره ی الفا هیبرید عقابه که طبق عادت ذاتیش میره شکار کنه...و به صورت تصادفی به لونه ی ۲تا همستر از همه جا بیخبر حمله میکنه....(*چیه خب...حتما که نباید هیبرید ها گرگ و گربه و روباه و تمساح و خرگوش و....باشن...همسترا گوگولی ترن...نیستن؟؟:)) ..غافل از اینکه اونا همسترای عادی نیستن...بلکه ۲ تا امگا هیبرید همسترن.:) که توی فصل جفت گیریشون شیفت دادن و دنبال ی جفت میگردن...