silverMoon_2004's Reading List
53 stories
True Heir  2 [Completed] by Viaiba
Viaiba
  • WpView
    Reads 58,511
  • WpVote
    Votes 11,369
  • WpPart
    Parts 50
سال ۱۹۴۲ ...یک سال از اون فاجعه که باعث مرگ معشوقه اش شد گذشت.. این خبر که چانیول با دستای خودش معشوقه اش و کشته توی کل شهر پیچید و چانیول و تبدیل به هیولایی کرد که هیچکس جرئت نزدیک شدن بهش رو نداشت .. چون میدونستن آدمی که به خاطر قدرت از کسی که دیوونه وار عاشقشه میگذره ،خیلی راحت تر جون بقیه رو میگیره .. ✨ True heir 2 ✨ Couple : Chanbaek ♤ Hunhan ♧ Genre : romance , mystery , angst , smut ☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆ _ تمام مدت ...تمام مدتی که توی بغل من بودی منو میبوسیدی بهم حرفای عاشقانه میزدی مدام توی ذهنت اونو تصور میکردی اره؟؟ چانیول با عصبانیت توی چهره بکهیون خیره شده بود و کلمات و پشت سر هم ردیف میکرد ..چطور؟؟ اون کوه یخ چطور میتونست یه همچین چیزی رو بهش نسبت بده درحالی که بکهیون حاضر بود جونشو به خاطرش فدا کنه؟؟ بکهیون اشکای صورتش و پاک کرد و لبخند تلخی زد : _ تو دیوونه شدی چان ...اون زن کاملا مغزتو شستشو داده ..نمیدونی داری چی میگی ... چانیول خنده هیستریکی کرد و صورت بکهیون و توی دوتا دستاش گرفت و گونه همسرشو با انگشت شست نوازش کرد : _ من زمانی دیوونه شدم که با تو ازدواج کردم همسر عزیزم ..
『𝐖𝐢𝐥𝐝 𝐁𝐞𝐚𝐮𝐭𝐲🌛』 by TalesByElsa
TalesByElsa
  • WpView
    Reads 70,699
  • WpVote
    Votes 11,623
  • WpPart
    Parts 45
🦋☽ زیبــای وحشـی Complete ⛮ کاپـل: چانبــک ⛮ ژانــر: عاشـقانه، تاریـخی، امپـرگ، امگـاورس، اسـمات ⛮ نویسـنده: السـا و بری ⛮ ادیتور و بازنویس: السـا بیون بکهیون، امگای زیبایی که به دستور امپراطور مجبور به ازدواج با اون آلفای روانی میشه. پارک چانیول، امپراطور پایتخت با بیماری روانی سختی از دوران کودکی خودش دست و پنجه نرم می‌کنه و حالا به خواسته پدرش تصمیم می‌گیره فرزند وزیر بیون رو به همسری خودش دربیاره. اما آیا این تصمیم می‌تونه آینده هردوی اون‌ها رو نجات بده؟ یا سرنوشت چیزی دردناک‌تر براشون رقم زده؟
The Seven Deadly Sins #2: Wrath by Chanbaekssworld
Chanbaekssworld
  • WpView
    Reads 101,866
  • WpVote
    Votes 15,235
  • WpPart
    Parts 37
• Persian Translation 🔥 فیک ترجمه ای توسط چانبک وورلد 📎 Telegram Link: @chanbaekworld ✨ نویسنده :yeolimerent 📎 Wattpad Link: https://my.w.tt/GUMd6ENxuT خلاصه: پارک چانیول پسری که والدینش رو در حمله ای از دست داده به سئول میره تا مردی که پشت قضایاست رو پیدا کنه. حالا چی میشه اگر اون مرد، پدر گمشده ی دوست پسره چندین سالش،بکهیون، باشه.. یعنی بکهیون تحمل تاوان پس دادن رو داره؟ _______ آتش خشم درونش اون رو طی این چند سال زنده نگه داشته بود. و وقتی من اومدم فکر کردم میتونم بالاخره این آتش رو از اون مهار کنم. اشتباه میکردم. حتی شعله ور ترش کردم. ✖️ این فیک به افراد زیر 18 سال توصیه نمیشود.
◇ Wrong Slave ◇ by AisanSail
AisanSail
  • WpView
    Reads 9,273
  • WpVote
    Votes 1,751
  • WpPart
    Parts 34
‼️ روز آپلود : جمعه‌ها ‼️ ◇Wrong Slave◇ ◇برده‌ی اشتباه◇ □Writer : *# Aisan Sail #* ○Couple : ChanBaek Characters : Park Chanyeol - Byun Baekhyun - Oh Sehun - Kim Suho - Park Tae Jang - Byun Yeong Chae ○Jenre : Mafia, Mystery, Harsh, Criminal, Action, Satirical, Psychological, Angst, Romance... ○Summery : دو خاندان پارک و بیون پیشینه‌ی نه چندان دوست‌داشتنی‌ای با هم دارند. جنگ و دشمنی‌ها و شبیخون‌هایی که هرکدوم به دیگری زدند و انتقام‌هایی که بی‌رحمانه گرفتند... و حالا، نوبت آخرین انتقامه! پارک چانیول، جانشین بعدی خاندان قدرتمند پارک، به دستور عموش پارک ته‌جانگ، به عمارت بیون یونگ‌چه حمله میکنه و امپراطوری‌شون رو نابود میکنه. ولی نه فقط برای ثابت کردن خودش به عموش، بلکه برای حس انتقامی که توی وجودش میجوشید و راحتش نمیذاشت! هدف انتقامش هم، بیون بکهیون، پسر شر و گستاخ بیون یونگ‌چه بود که حسابی کفرشو درآورده بود. چانیول اونو بعنوان برده و زندانی با خودش به خونه‌ش برد تا عذابش بده اما بکهیون اونقدرا لقمه‌ی راحتی نبود! و علاوه بر اون، چیزهایی بود که چانیول درمورد گذشته‌ی وحشتناک بکهیون نمیدونست. بدتر اینکه حتی خود بکهیون هم خبر نداشت! □اطلاعات بیشتر و جزئیات : پارت اول : ▪︎Read First▪︎ #1 in روانشناسی #1 suho #4 sehun #4 harsh #5 in جنایی #6 sehun #10 in چانیول #11 baekhyun .
☁︎𝑴𝒚 𝑾𝒉𝒊𝒕𝒆 𝑾𝒐𝒍𝒇☁︎ | 𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆 | by TheLaughterFake
TheLaughterFake
  • WpView
    Reads 167,904
  • WpVote
    Votes 32,963
  • WpPart
    Parts 28
نام فیک :my white wolf کاپل : چانبک ژانر : امگاورس ، ددی کینگ ، رمنس ، اسمات ، فلاف خلاصه :بکهیون از اطاعت کردن خوشش نمیاد مخصوصا از زمانی که فهمید یه بتاعه سادس ، اما همه چیز با یک آرزو عوض میشه آرزویی که قرار بود در حد یه گلایه از کارما باشه ولی... پارک چانیول آلفایی که ساعت های خودشو با کار کردن میگذرونه ، چی میشه اگه یه تار موی سفید اونو از دنیایی که یقین داشته میتونه تنهایی از پسش بربیاد بیرون بیاره؟ « من... من یه جفت می خوام ، یه امگای زیبا و مطیع ، دلم ... یه خانواده می خواد » « بدن الفا به ارومی روش خزید و برای صدمین بار بی توجه به ناله های بتا توی بغلش زمزمه کرد . "دوباره بگو..." با صدای خش داری گفت و به پلک های خیس و گونه های سرخ بکهیون زل زد ... بتا به سختی پاهاشو بالا نگه داشت و نفس لرزونشو با ناله ی کشیده ای بیرون داد . "د...ددی!" فاک ...فقط همون کلمه کافی بود تا الفا دوباره بخواد اون توله گرگ هورنیو خیسو به فاک بده ... "فاک بیبی ... همینه ... همیشه اینطوری ددیو صدا کن ... " به نرمی لاله ی گوش بتا رو لیسید و ضربه ی محکمی به پروستاتش زد . "چطور خودمو نگه داشتم تا به فاکت ندم بیون ... " "ددی...اههه" .
The Green Apple by TheLionMoon
TheLionMoon
  • WpView
    Reads 41,813
  • WpVote
    Votes 10,691
  • WpPart
    Parts 13
[کامل‌شده/اردیبهشت ۱۴۰۱ - اسفند ۱۴۰۱] 🍏فیکشن: The Green Apple | سیب سبز 🍏کاپل: چانبک 🍏ژانر: امگاورس - فلاف - اسمات 🍏نویسنده: لئو 🍏محدودیت سنی: NC-17 🍏هشتگ: #TheGreenApple روزی‌ روزگاری، توی دنیای موازی دنیای رئیس پارک و مدل بیون، رایحه‌ی یه امگای عینکی زیر دماغ آلفای غالب پیچید!
CrazyGay [Chanbaek] by TheLionMoon
TheLionMoon
  • WpView
    Reads 232,110
  • WpVote
    Votes 36,294
  • WpPart
    Parts 52
•[کامل‌شده/تیر ۹۷ - دی ۹۸]• 📌چــانبــک: پارک چانیول، رئیس موفق، جدی و قانونمند کمپانی مشهور سی‌وایه که برای فرار از حقیقت بزرگ وجودش، دیوارهای نفوذناپذیری دور تا دور خودش کشیده و به کسی اجازه نزدیک شدن به حریمش رو نمیده. اما یک روز، این رئیس جدی و تا حدی عصبی، با استخدام بیون بکهیون، به عنوان مُدلی جذاب ولی قانون‌شکن و گستاخ، وارد بزرگترین چالش زندگیش میشه! داستان از جایی استارت میخوره که بکهیون با نقشه‌ی طراحی شده توسط مورد اعتمادترین دوست‌های پارک چانیول، یعنی کریس و جونگین، وارد زندگی رئیس سرد و سختگیرش میشه و طی جدالی سخت، سعی میکنه تموم رُبان‌های قرمزی رو که جداکننده‌ی چانیول از نبایدهای زندگیشه قیچی کنه... 📌کایهـــون: اوه سهون، پزشکی با گذشته‌ای دردناک و تلخه که ده ساله اسیر عشقی قدمت‌دار و پنهانیه. عشقی که یک‌ طرفه بودنش برای سال‌ها عذابش داده و زجر زیادی رو بهش پیشکش کرده و عشقی که اون حتی ذره‌ای امید برای دو طرفه شدنش نداره. اما آیا ورق تقدیر برای یکبار هم که شده به نفع اون برمیگرده؟ و آیا اوه سهون، بعد از یک دهه و اندی، شجاعت رو به رو شدن با ترس‌هاش رو پیدا میکنه...؟ 🍏🌈فیکشن: گیِ دیوانه ( کریزی گی) 🍏🌈کاپل ها: چانبک/کایهون 🍏🌈ژانر: عاشقانه، درام 🍏🌈نویسنده: لئو 🍏🌈هشتگ:
Innocent devil by _Me0wMe0w_
_Me0wMe0w_
  • WpView
    Reads 276
  • WpVote
    Votes 86
  • WpPart
    Parts 6
خلاصه یتیم خانه امید، مکانی بود که امید بی معنا میشد در میان دیوارهای رنگارنگ یتیم خانه فرشته هارا سر می بریدند، خنده های کودکانه را به درد می کشیدند و درد جان میگرفت. اما روزی فرشته ای مرد و از میان درد شیطانی متولد شد. پارک چانیول در لحظه ای اسیر افسون آن الهه شد ودر لحظه ای بعد بر بوم خاکستری زندگی اش با تماشای دست های حلقه شده آن الهه به دور گلوی مرد، رنگ سیاه غم و انتقام پاشیده شد. الهه شیطان شد. و او به گمان ناخواسته قدم در جهنمی گذاشت که آتشش سالها پیش روشن شده بود و امروز برافروخته تر از همیشه قصاص می کرد. فیکشن: Innocent devil کاپل: چانبک هونهان ژانر:جنایی معمایی عاشقانه انگست اسمات محدودیت سنی: 18+ نویسنده :meowmeow آپ، دوشنبه هر هفته
Serendipity ~🍀 by SilverBunny6104
SilverBunny6104
  • WpView
    Reads 378,006
  • WpVote
    Votes 119,298
  • WpPart
    Parts 54
🌿•~خلاصه داستان ~•🌿 بکهیون عاشق زندگیش نبود ولی تلاش می‌کرد خوب زندگی کنه. هر روز صبح وقتی در گل‌فروشی کوچیکش رو باز می‌کرد به پرنده رویاهاش اجازه بلندپروازی میداد و همین بهش انرژی برای تلاش بیشتر توی تنهایی‌هاش میداد. ولی تمام نقشه‌های بکهیون با پیدا شدن سروکله دکتر پارک تو زندگیش خراب شد. دکتر بدجنسی که از همه جا تصمیم گرفت طبقه بالای گل‌فروشی بکهیون رو برای مطبش بخره. دقیق جایی که بکهیون می‌خواست توش یه کافه افتتاح کنه... و خب حالا بکهیون یکی رو داشت که ازش متنفر باشه و این از بی‌حسی یه جورایی بهتر بود نه؟ 🪴 -امیدوارم اقامت جهنمی‌ای اینجا داشته باشین. نه...در واقع امیدوارم زمین اصلا دهن باز کنه و شما و مطب زشتتون مستقیم به قعر جهنم منتقل شید. 🩺 +اگه زمین دهن باز کنه من فقط میوفتم تو خونه‌ی تو و فکر کنم خوشحالم بشم. 💢 این داستان دنیای موازی داستان دیگه من Silver and silk ئه. اگه اون رو نخونده باشید هم می‌تونید بخونیدش ولی اگه سیلور اند سیلک رو خونده باشید لذت خیلی خیلی بیشتری از این داستان می‌برید چون... باید بخونید که بفهمید نمی‌تونم توضیح بدم 😂❣️ 🪴 • فیکشن : #Serendipity 🪴 • کاپل‌ها : چانبک 🪴 • ژانر:رمنس.درام.روزمره 🪴 • محدودیت سنی : 🔞 🪴 • نویسنده : @SilverBunny 🐰