درحال آپلود
5 stories
قنادی مردگان by f_R2006
f_R2006
  • WpView
    Reads 122,805
  • WpVote
    Votes 16,963
  • WpPart
    Parts 58
کابوس‌هایی که هر شب از خواب می‌پراندنش، صبح‌ها با بدنی کبود و زخمی،خیس و گاهی لخت از خواب بیدار می‌شد. روان‌پزشک کاری از پیش نبرد ، و رمال هم فقط اوضاع رو بد تر کرد بود. اما اون چیزی که تهیونگ نمیدونست این بود که اون هیولا واقعی تر از هر کابوسی بود... فصل اول: کامل شده. فصل دوم: درحال اپ... کوکوی
دوست داشتنت یک اجبار  by f_R2006
f_R2006
  • WpView
    Reads 93,473
  • WpVote
    Votes 14,926
  • WpPart
    Parts 67
پیوند یک آلفا و بتا غیر ممکن ، حتی اگه بشه هم یک بتا نمیتونه تاپ باشه! : این عجیبه اما انگار این یه بچه ست ، شما باردارید . : ولی من یه آلفام !! فصل اول: تمام شده. فصل دوم: درحال اپلود. کوکوی
دزد اسپرم by f_R2006
f_R2006
  • WpView
    Reads 105,765
  • WpVote
    Votes 15,029
  • WpPart
    Parts 44
تهیونگ بعد از فهمیدن اینکه یه قسمت اضافی توی بدنش داره می خواست قبل از در اوردنش ازش استفاده بکند. مرد با سگرمه های درهم فریاد کشید: مردتیکه‌ی بی حیای اسپرم دزد! دست هاش رو محافظ گونه مقابل شکم برامدش قرار گرفته،متقابلا اخم هایش را برای مرد در کشید. : داد نزن بچه‌م میترسه. : من این مردتیکه رو میندازم زندان. تهیونگ حق به جانب: بد کاری کردم نزاشتم اسپرم هات برن تو فاضلاب؟ تو باید از من ممنونم باشی اون غول تشن ها به سختی جئون رو نگه داشته بودند تا به تهیونگ حمله ور نشود. کوکوی
نطفه‌ی شیطان  by f_R2006
f_R2006
  • WpView
    Reads 56,432
  • WpVote
    Votes 7,725
  • WpPart
    Parts 33
جادوگر گفته بود: اگر خواهرش می‌خواهد باردار شود، باید هفت شب متوالی، درست از ساعت یک بامداد تا پیش از طلوع آفتاب، زیر بزرگ‌ترین درخت جنگل بنشیند؛ با لباسی کاملاً سفید، تمیز و زیبا... مثل لباس عروس. : تو می‌خوای بچه‌دار شی، به من چه! : تهیونگا، خواهش می‌کنم... گفته شوهرم نباید همراهم باشه. تنها می‌ترسم. : حتی فکرشم نکن! اما کسی فکرش را هم نمی‌کرد... اگر تهیونگ، اشتباهی و بی‌خبر، زیر آن درخت می‌نشست چه می‌شد؟ جنی که از اعماق تاریکی ها احضار شده بود، نمی‌دانست «عروسی که قرار بود کودکش رو حمل کند» ان پسر نیست،نطفه‌ی شیطان در شکم کسی کاشته شد که نباید.... _________________ kookv