Candy | Jinkook ✓
His choices had always been questionable. There was no denying that. This though? This was just crazy.
His choices had always been questionable. There was no denying that. This though? This was just crazy.
من اصلا از مرگ نمیترسم،مرگ ی وسیله است برای پایان دادن ب درد و رنج من... چیزی ک منو میترسونه زندگیه! اما توی این همه سال عمری ک از الهه ماه گرفتم بهم یاد دادن ب خودم ترحم نکنم اونا بهم گفتن: "اگر ب خودت ترحم کنی زندگیت تبدیل ب کابوس میشه؟!" با این حال کنجکاوم تعریف اونارو از کابوس بدونم اخه از نظر من زندگی الانم خودش...
[جین] الان حتی اگر بهم بگن اگه از کارِت دست نکشی، صبح که از خواب بیدار بشی تبدیل به سگ میشی من بازم به کارم ادامه میدم. منی که تا اینجای راه رو اومدم، هر اتفاقیم بیوفته بازم ادامه میدم. من نجاتشون میدم. °°°°°°°°°° [تهیونگ] درسته، من برای نجاتتون کاری از دستم بر نمیومد. ولی اگه بخوای میتونی امتحان کنی تا ببینی الان بر...
= من هیچ دوستی ندارم + اشکالی نداره، من دوستت میشم ( پایان یافته) #taejin
درطول زندگی، چقدر پیش میاد که رازی رو داشته باشی، اما تمام عمرت در تلاش برای مخفی نگه داشتنش باشی؟ تا کجا میتونی تحملش کنی و زیر بار فشارش خم نشی؟ بالاخره ما هم انسانیم و حد و مرزی برای صبر و تحملمون داریم اما.... چی میشه اگه دیگه نتونی اون راز رو نگه داری و جلوی فاش شدنش رو بگیری؟ #kookjin #yoonmin #hoseok_girl #nam...
ژانر: رومنس / فلاف / انگست / درام / پلیسے/ اسمات کاپل: تھجین/ کوکمین/ سپ / در فصل دوم کمے سپجین کنارھ پنجرھ مے نشینم۔۔۔ با سر انگشتانم روی تن سرد شیشہ قلبے را نقاشے مے کنم۔۔۔ قلب؟؟؟ کدوم قلب؟؟ ھمان قلبے کہ بازیچہ ی غرور کیم تہیونگ و لجبازی ھایہ منہ کیم سوکجین شد؟؟ چہ مے شود تہیونگ شے بیای کنارم۔۔۔و حتے شدہ بہ الکے دس...
کاپل : سون سام ژانر: ماجراجویی/ فلاف / رومنس / امگاورس/ طنز / راز آلود مقدمه: چی میشه هفت پسر نرمال که همشون یک رگه کره ای دارن باهم آشنا بشن ولی دریغ از این که بفهمن الهه ماه آن هارو جفت حقیقی هم خواننده...و باز باید از کجا بدونن که نگهبان معجزه گر هاشون آن هارو همکار هم کرده تا بتونن دنیا رو از دست یه شیطان واقعی...
خلاصہ: جئون جانگکوک آلفایے با خون برتر ( سلطنتے ) بخاطرھ کینہ چندین سالش از خانوادھ مین دست بہ کار ھایے میزند کہ در آیندہ قرار است از آن ھا خیلے پشیمان شود ولے آیا این تعصب واسش کافیست؟؟ بہ ھوایہ عجیب بیرون نگاھ کردم انگار خداوند ھم مثلہ من دلش از بندھ ھایش گرفتہ۔۔۔با این کہ میدانم نباید بروم زیر باران ولے رفتم چہ فای...
" حالا اون برگشته بود ولی برای چی؟ که بخواد دوباره عاشقش کنه و با زخمای بازش رهاش کنه و بره؟ یا نیت شوم دیگه ای تو سرش داشت!" . . . Name : Forgotten Writer : alexa kaylat Couple : Jinkook Genre : romance , criminal Up time : Saturday
بنگتن بوک یه کتاب برای آرمیون سرخوشِ و قراره کلی باهم بخندیم و البته عَر بزنیم. :) دیگه همه چیز داریم والپیپر- توییت های فان- لحظه های غمیگین و شاد همه چیزززززز.
TAEJINKOOK وقتی جین ۲۰ ساله شد، فکر میکرد هیچ اتفاق خاصی نمیافته. ولی خب، اشتباه میکرد. چیزایی که وقتی جین ۲۰ سالش شد، اتفاق افتادن: 1) نابرادریش، جونگکوک، یه جورایی عجیبغریب شده باهاش. 2) پادشاه دانشگاه و کراش کل دانشگاه، کیم تهیونگ، یهو به جین علاقه پیدا کرده و بدبختانه جین اصلاً نمیتونه جلوی دلش رو پیش این پس...
*** _عالیجناب ملکه! بالاخره بعد از این مدت به هوش آمدین... اما حرفش نیمهتمام موند. جین که هنوز از شوک بیرون نیومده بود، با اخمی متعجب و لحنی پر از حیرت، میون حرفش پرید: _ملکه؟ چی بلغور میکنی، مردک؟ اینجا دیگه کجاست؟ مرد با صدای خفهای دماغش رو بالا کشید و به جین نگاه کرد: _عالیجناب! یادتان نمیآید؟ شما... حافظهتان...
🎀این فیک بازگردانی شده سریال کره ای *پادشاه سلطنتی ابدی*هست.🎀 ★★★ 𝕮𝖔𝖚𝖕𝖑𝖊:𝖐𝖔𝖔𝖐𝖏𝖎𝖓 𝕲𝖊𝖓𝖗𝖊:𝕽𝖔𝖒𝖆𝖓𝖈𝖊,𝖋à𝖓𝖙à𝖘𝖞,𝖈𝖗𝖎𝖒𝖊,𝖋𝖎𝖈𝖙𝖎𝖔𝖓𝖆𝖑 𝖀𝖕 𝕯à𝖞:𝕾𝖆𝖙𝖚𝖗𝖉à𝖞𝖘 ★ورژن تهکوک این فیک در همین اکانت آپ میشه.★
«پوزخند زنان به اسمان شب نگریست؛ با کنایه از اسمان شب پرسید: ماه در آغوش تو زیباست یا ماه در آغوش من؟» Couple:KookJin|VMin|Sope Genre:Historical|Omegaverse
«همه ما هر روز زندگی میکنیم و فقط یک بار میمیریم. اما این موضوع درباره ما چهار نفر فرق میکنه. در واقع فرصت زیادی برای زندگی کردن داریم ؛ اما هشت بار میمیریم.» Couple:Jinkook|Vmin Genre:علمی-تخیلی|Si-Fi
Perforce ‴ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉ‴ +آره اجباری بود!!ولی شد قشنگ ترین اتفاق زندگیم... Couple: Taejin,kookmin Ganer: romnece,omegaverse,angst,smut,omperg Writer: 𝐒𝐤𝐲
Wait ‴ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉ‴ -...ولی تو قبل از اینکه ازت بخوام بمونی رفتی.. couple:Taejin.kookmin Ganer:school life.angst.drama.romnece.Smut writer:𝐒𝐤𝐲
Lemon +تنها کسی که من بهش نیاز دارم تویی؛ که توام الان داری پسم میزنی..! Couple: Jintae. Kookmin Ganer: Romnece. Omegavers. Fantasy Writer: 𝐒𝐤𝐲
"عشق چیز عجیبیه ، عشق مثل آتش می مونه. یا میتونی از گرماش لذت ببری یا تو آتش عشقتون بسوزید. پس کسایی که ادعای عاشق بودن میکنن باید عواقب عشقشون رو در نظر بگیرن ، این چیزی بود که سوکجین بر عکس همه امگا هایی که به ضعیف بودن متهم میشدن ، اون قوی بود ، امگایی که از همه چیز حتی خودش میگذره تا عشقش رو ثابت کنه" _________...
☆ Second Hybrid ☆ ___________________________________________ سوکجین دانشجوی 20 ساله ای که مجبور میشه برای تحقیق روی گلهای کم یابی به جزیره ججو سفر کنه ، با کیم تهیونگ دو رگه ای که پرورش دهنده ی این گلهاست رو به رو میشه و هردوشون متوجه ی این میشن که توی گذشته خاطرات زیادی باهم داشتن... _______________________________...
Verity (Love me again) _تو واقعا میتونی فراموش کنی؟ +آره! این کاری بود که خودت باهام کردی. Couple: Taejin Ganer: Romnce. Angst Wrater: 𝐒𝐤𝐲 فصل 1: تمام شده. فصل 2: به زودی(همین بوک)
نام فیک:you are my angel 🤍 نویسنده:qasam80 ژانر: غمگین_عاشقانه_اسمات ۱۸+ کاپل :teajin _jikook قسمتی از داستان: عشق؟ نمیتونه باشه من نمیتونم عاشق بشم چون من کیم تهیونگم همون تهیونگ که تنها چیزی که آرومش میکنه غم و تنهاییشه هیچوقت خوشی به من نیومده عادت کردم به درد خودم خواستم عادت کنم سوکجین نمیتونه چیزیو تو من عوض ک...
تهیونگ دورگه ای نیم خون آشام و جادوگر که برای اینکه بتونه وارد اجتماع انسان ها بشه شخصیت واقعیش رو با ماسکی بپوشونه با از خطرات احتمالی حفظ بشه ژانر:ومپایر،فانتزی،اسمات،رومنس کاپل:تهجین،(؟)
کاپل های اصلی:تهجین/سپمین کاپل فرعی:نامکوک اعتیاد به سکس مشکلی که دوست پسر تهیونگ ازش رنج میبره و تهیونگ قراره کمکش کنه... ژانر:روزمره/رمنس/اسمات/کمدی توجه:این فقط یه فیکشنه و به زندگی واقعی اشخاص ربطی نداره
سلام؛ هر از چندگاهی دستم دلتنگ نوشتن میشه و شروع میکنه به نوشتن سناریو. داخل این بوک، سناریوهایی رو که از تهجین عزیزم مینویسم میذارم. بعضی از نوشتهها، به اوایل نویسنده شدنم برمیگردن و قلمشون قابل تعریف نیست، امیدوارم بتونید بد بودنش رو تحمل کنید و لطفا، حتما تاریخ زیر هر سناریو رو چک کنید. [قلب بنفش] - کاپل: ته...
« خوبه! داری خودتو اماده میکنی برای پدر شدن» تهیونگ با دو انگشت اشاره و وسطش بین ابروهاش رو ماساژ داد. زبونش رو یه دور کامل تو دهنش چرخوند تا بالاخره بعد از پک کوتاهی که به سیگارش زد بگه:« نمیشه فقط منو همینطوری با همهی این عوضی بازیها و کثافتها و لجنزارهای درونم بپذیری؟» ...
من دیوونه نبودم... فقط به عشق ایمان داشتم؛... یه دیوونه میتونه یه امپراتوری رو تشکیل بده ولی اونا اینو باور ندارن چون هیچکدوم اونا عاشق نیستن اینطور نیست هیونگ؟