Black Blood & Red Heart
نامجون پرستیدن رو بلد بود؛ بهتر و عاشقانهتر از هر پرستشگری... اما معبودش خیانتکار از آب دراومد! جلوی چشمهاش و روی تخت مشترکشون تموم اعتماد و عشق مردش رو فرستاد به درک و منفور شد. اما سرنوشت دوباره قرار بود روبهروی هم قرارشون بده؛ سوکجین غمزده اما خیانتکار و نامجونی که دیگه حسی جز خشم و نفرت نداشت... ______________...