معرفی کردم
77 stories
𝙁𝙨𝙤𝙜 ❘ 𝒗𝒌 by izeusw
izeusw
  • WpView
    Reads 516,308
  • WpVote
    Votes 37,076
  • WpPart
    Parts 46
نام↲ پنجاه سایه خاکستری خلاصه ↲ وقایع این رمان که در سیاتل ایالات متحده آمریکا رخ میده به بیان روابط عاطفی عمیق میان جئون جونگکوک، پسری باکره و فارغ‌ التحصیل رشتهٔ ادبیات و کیم تهیونگ، کارآفرین بانفوذ و ثروتمند می‌پردازه.جونگکوک بعد از اشنایی با کیم زندگیش دچار تغییراتی میشه که... ᴳ ᴱ ᴺ ᴿ ᴱ ↓ 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞 𝐛𝐝𝐬𝐦 𝐡𝐚𝐫𝐬𝐡 𝐬𝐦𝐮𝐭 𝐟𝐮𝐧𝐧𝐲 ᶜ ᴼ ᵁ ᴾ ᴸ ᴱ ↓ 𝐯𝐤𝐨𝐨𝐤 ᵀ ᴿ ᴬ ᴺ ˢ ᴸ ᴬ ᵀ ᴼ ᴿ ↓ j̸k̸ | 𝐋𝐚𝐮𝐫𝐚 𝐓𝐎𝐏⁦ 𝐭𝐚𝐞𝐡𝐲𝐮𝐧𝐠 𝐁𝐎𝐓𝐓𝐎𝐌 ⁦ 𝐣𝐮𝐧𝐠𝐤𝐨𝐨𝐤
𝗦𝗵𝗮𝗺𝗲ⱽᵏᵒᵒᵏ ᵃᵘ by imdorin
imdorin
  • WpView
    Reads 162,942
  • WpVote
    Votes 19,974
  • WpPart
    Parts 29
|کامل شده| تهیونگ بخاطر یه شرط با جونگکوک وارد رابطه میشه! البته هیچوقت فکرشم نمیکرد که واقعا عاشقش بشه! چی میشه اگه جونگکوک از اون شرط مسخره باخبر بشه؟ "-تو دوست پسرمی جونگکوک!" "+معلومه! بالاخره تو شرط بسته بودی که دوست پسرت باشم!" 𝐍𝐚𝐦𝐞:𝐬𝐡𝐚𝐦𝐞 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞:𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞,𝐬𝐦𝐮𝐭,𝐟𝐚𝐤𝐞 𝐜𝐡𝐚𝐭,𝐬𝐩𝐨𝐫𝐭 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐤𝐨𝐨𝐤𝐯/𝐯𝐤𝐨𝐨𝐤
𝐀𝐥𝐨𝐫𝐚 by Vkookphoria-9597
Vkookphoria-9597
  • WpView
    Reads 43,862
  • WpVote
    Votes 5,868
  • WpPart
    Parts 30
خلاصه: کوک امگای خاصِ خاندان جئون، این راز که از رده‌ی امگاهاست رو از همه پنهون میکنه. چی میشه‌ اگه کیم‌تهیونگ همون آلفای اصیلِ دانشکده، بویی از این ماجرا ببره و بخواد طی یک مسابقه و شرط گذاری روی جئون، رازِ بزرگ پسر رو بین همه لو بده؟ ------------------ -آلورا، از من نپرس چقدر دوست دارم و نترس از ترک شدن. تو باور منی آلورا، چطور میتونم ترکت کنم؟ ------------------ 𝗡𝗮𝗺𝗲: Alora 𝗚𝗲𝗻𝗲𝗿: Omegavers, Romance, Comedy 𝗪𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿: Nila
NIGHT HUNTER - KOOKV by Alaric_Fiction
Alaric_Fiction
  • WpView
    Reads 109,696
  • WpVote
    Votes 16,113
  • WpPart
    Parts 40
در دنیایی که قدرت در سایه مافیا پنهان شده، مردی از خاندانی قدرتمند، زندگی پرمخاطره‌ای را در پیش گرفته است. او در کنار دخترش، در تاریکی امپراتوری خود گام برمی‌دارد. اما یک شب، راز هولناکی از اعماق دریا سر برمی‌آورد. در اعماق تاریکی، رازهایی نهفته است که فقط دریا می‌داند.... موجی از فلس‌های آبی، در تاریکی شب می‌درخشد... موجودی افسانه‌ای، با موهایی به رنگ آسمان و فلس‌هایی که نوری از جنس دریا را ساطع می‌کنند، در قفس اسارت گرفتار شده است. مرد مافیایی، با میل به قدرت و رازگشایی، این معشوق اقیانوس را به قلمرو خود می‌برد. اما این آغاز ماجرایی شگفت‌انگیز است. رازهای ناگفته،عشق ممنوعه،و نبردی برای آزادی،تار و پود داستانی را می‌بافند که در آن،مرز بین انسان و افسانه،تاریک و روشن،و عشق و نفرت،درهم می‌شکند. • • ≈ Fic ↬ NIGHT HUNTER ≈ Couple ↬ KOOKV ≈ Genre ↬ Romance , Mafia , Fantasy , Smut , Angst , Mermaid ≈ Age Category ↬ NC +18 ≈ Writer ↬ Alaric
«𝐂𝐎𝐍𝐒𝐔𝐌𝐄𝐑|مصرف‌کننده✔» by Mtt_12
Mtt_12
  • WpView
    Reads 53,770
  • WpVote
    Votes 7,264
  • WpPart
    Parts 37
[ پایان یافته⛔] 𝐅𝐢𝐜 𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝐂𝐨𝐧𝐬𝐮𝐦𝐞🥃 𝐆𝐞𝐧𝐞𝐫: 𝐨𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬، 𝐃𝐫𝐚𝐦𝐚، 𝐚𝐧𝐠𝐞𝐬𝐭، 𝐑𝐨𝐦𝐞𝐧𝐜𝐞, 𝐩.𝐥 𝐥𝐢𝐟𝐞, 𝐬𝐦𝐮𝐭🔞 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯🧑‍🤝‍🧑 𝐔𝐩𝐓𝐢𝐦𝐞:- 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: _𝐑𝐞𝐝𝐐𝐮𝐞𝐞𝐧⚜️
KUMOREBI - KOOKV by Alaric_Fiction
Alaric_Fiction
  • WpView
    Reads 3,935
  • WpVote
    Votes 738
  • WpPart
    Parts 10
≈ Couple ↬ KOOKV ≈ Genre ↬ Romance, Drama, Smut, Fluff, Omegavers ≈ Writer ↬ Alaric کیم تهیونگ در حالی که بخاطر نداشتن داروی کنترل هیت از درد هیت لعنتیش داشت به خودش می‌پیچید، مثل تمام هیت‌های دردناک گذشته‌اش جفت لعنت شده‌ای که هیچ اثری ازش نبود رو نفرین می‌کرد! کی از بازی سرنوشت خبر داره؟! تهیونگ حتی فکرش رو هم نمی‌کرد اون تماس اورژانسی زندگیش رو زیر و رو کنه! شاید پسر سی ساله‌ای که بخاطر یه سانحه رانندگی قراره زیر دست تهیونگ جراحی بشه، همون جفت مقدر شده‌ایه که تهیونگ شش سال تمام برای پیدا کردنش خودش رو به آب و آتیش زده...جراحی‌ای با احتمال موفقیت کمتر از سی درصد؛ برای راننده رالی‌ای که ماشین سواری مثل نفس کشیدن می‌مونه براش! +گفتم تو جفتمی؟! -چی میشه اگه جفتت باشم؟ جونگکوک عصبی خندید و با صدای بلندی گفت:چی میشه؟! فکر کردی قراره اتفاقی بیفته؟؟؟...آخ...هیچ...هیچ کوفتی قرار نیست بشه! فکر نکن حالا که جفت منی می‌تونی خودتو بهم بچسبونی! -خودمو بچسبونم؟! فکر کردی کی هستی؟ چی داری که یکی مثل من بخواد باهات باشه؟! جونگکوک سعی کرد بدنش رو از تخت فاصله بده و عصبی‌تر از قبل جواب داد:من... -بتمرگ! چشم‌های کور شده‌اتو باز کن ببین با کی طرفی جئون! من شبیه امگاهاییم که با دیدن جفتشون خیس میشن؟!
The Color of bloody lilies  by ImLeon
ImLeon
  • WpView
    Reads 14,426
  • WpVote
    Votes 1,928
  • WpPart
    Parts 12
"یه آرزو کن، لی‌لی من!" "حالم خوب بشه. با همدیگه زیر بارون برقصیم، بچرخیم و به همه‌ی غم‌هامون بخندیم مارشال... حالا تو یه آرزو کن." "آرزو می‌کنم، حالت خوب بشه..." *** "این کارها یعنی چه؟ چرا موهات رو رنگ کردی، جونگکوک؟" "خـ... خواستم یه... یه چیز جـ... جدید رو امتحان کنم." "مگه بهت نگفتم از این کارها خوشم نمیاد؟ نکنه به کارهای زنونه علاقه‌ی زیادی داری؟" "دیگه... هیچی توی قیافه‌ام رو دوست... نداره!" The color of Bloody Lilies ɢᴇɴʀᴇ : Romance , Angst , Criminal , Smut , Political ᴄᴏᴜᴘʟᴇ : Vkook ᴜᴘ ᴛɪᴍᴇ : Tuesday ᴡʀɪᴛᴇʀ : Léon
Strange Start [kookv] by mobinaashabi
mobinaashabi
  • WpView
    Reads 47,706
  • WpVote
    Votes 5,499
  • WpPart
    Parts 22
«شروع عجیب» "درحال آپ..." جئون جونگ‌کوک معتقده که به‌جز کارش و دخترش عاشق هیچکس نمی‌تونه باشه... اما وقتی جفت حقیقی‌تون رو پیدا می‌کنید مهم نیست نظرتون راجبش چیه به هرحال نمی‌تونید اون رو با کسی به غیر از خودتون ببینید! این داستان یک عشقِ پر ماجراست... . ✨️بخشی از متن فیکشن: جونگ‌کوک اروم روی تهیونگ خزید و با گرفتن مچ پاهاش، دستور داد: - وقتشه پاهات رو برای آلفا باز کنی، امگا. تهیونگ که از لذت شنیدن امگا، گرگ بی‌قرارش از خود بی‌خود شده بود، با حس کردن خیسی بیش از حد شلوارش، ناله‌ی بلندی کرد. - هیش‌... بهتره صدات رو کنترل کنی. تو که نمی‌خوای رز کوچولو با صدات از خواب بیدار شه کارامل! ژانر: امگاورس، اسمات، رومنس،کمدی زمان‌آپ: جمعه_ منظمه کاپل: کوکوی(ورژن ویکوک داخل پیج) کاپل فرعی: یونمین_ نامجین ●wrιтer: #mobina & #Camomile 𝑩𝑳𝑨𝑪𝑲 𝑺𝑾𝑨𝑵
Susuo Onya (Kookv) by Chihiro_D
Chihiro_D
  • WpView
    Reads 35,641
  • WpVote
    Votes 6,605
  • WpPart
    Parts 17
←⁩ بوسه روی زخم تمام‌شده. ✔️ آرزوی یه شاهزاده‌ی سوار بر اسب سفید فقط مال دخترها نیست؛ درواقع این فقط یه استعاره از شخص یا چیزیه که با ورودش به زندگی یه نفر، اون رو از بدبختی بیرون می‌کشه و همه چشم انتظارشن. شاهزاده‌ی سوار بر اسب سفید می‌تونه یه آدم باشه، می‌تونه معشوق باشه یا حتی یه شغل خوب؛ اما یه پسر لالِ منزوی؟ این حتی از تصور جونگ‌کوک هم به دور بود! کاپل: کوکوی ژانر: عاشقانه، انگست، موزیکال
Anathema | Namgi, KookJin by maedeh1
maedeh1
  • WpView
    Reads 11,497
  • WpVote
    Votes 2,028
  • WpPart
    Parts 17
تو دنیایی که بدون ماسک اکسیژن نمیشه نفس کشید نامجون که موهای عجیبش رنگ فیروزه ای دارن ... یه روز پسری رو میبینه که بدون ماسک اکسیژن بهش زل زده... این داستان توی یک دنیای تخیلی و زمان تخیلی اتفاق می افته اما میشه گفت این زمان تخیلی، از زمان فعلی دنیای ما جلو تره. اگر براتون راحت تره، چیزی حدود 250 سال جلو تر از زمان حال خودمون تصورش کنید.