piece of art
22 story
𝚂𝙴𝚅𝙴𝙽⁰⁷ на VIIRTTU
VIIRTTU
  • WpView
    Прочтений 73,857
  • WpVote
    Голосов 13,301
  • WpPart
    Частей 45
[completed] 8پسری که خیلی اتفاقی توی دانشکده باهم هم اتاقی میشن و این همراهی باعث رخ دادن یک سری اتفاق های مشکوک میشه. همه چیز مجهوله و هیچکس نیست که بتونه ابهاماشون رو برطرف کنه، و درنهایت تصمیم میگیرن صبر کنن... اون پسر ها چی دارن که یک نفر به همه سپرده تا هواشون رو داشته باشن و ازشون محافظت شه؟! اونا چین که یه نفر از بدو تولد حواسش بهشون بوده و هدایتشون کرده تا در نهایت، به خودش برسن... شاید اونها یک نفر باشند و اون یک نفر، خدا! پدر دستان خود را به آسمان برد و هفت ستاره از آن برچید و هر یک از آنها را یک به یک بر پیشانی هفت پسر خود نهاد و برای هریک تاجی درخشان ساخت.✨👑 و همین بسنده بود برای اینکه پدر، پسران خود را در نطفه ی آدم به میان آورد... شاید با نیت انتقامی به عمر هزاران سال... ______________________________________________ ℂ𝕠𝕦𝕡𝕝𝕖:𝕍𝕜𝕠𝕠𝕜^ 𝕜𝕠𝕠𝕜𝕧 (𝕤𝕨𝕚𝕥𝕔𝕙) ℕ𝕒𝕞𝕛𝕚𝕟- 𝕪𝕠𝕠𝕟𝕞𝕚𝕟 ✴️سوپرنچرال، جنایی، فنتسی، برومنس، طنز، اسمات، درام✴️ قبل از شروع آماده شید برای سوپرایز های بزرگ، به بزرگی یه جهان جدید! ‼️𝘼𝙜𝙚 𝙬𝙖𝙧𝙣𝙞𝙣𝙜‼️
+ еще 22
𝐃𝐄𝐋𝐈𝐁𝐀𝐋 на Dr_Runin
Dr_Runin
  • WpView
    Прочтений 181,391
  • WpVote
    Голосов 26,761
  • WpPart
    Частей 65
لب‌های خیس مرد بوسه‌ی آرومی روی گردنش نشوند و باعث شد تمامِ سیستم‌ عصبی بدنش مختل بشه. چنگی به دست‌های چفت شده دور کمرش زد و سعی کرد خودش رو آزاد کنه که با‌ صدای آلفا از حرکت ایستاد. _تقلا نکن جونور، تا وقتی من نخوام نمی‌تونی از دستم خلاص بشی. . . . خلاصه: آدمی را دلیبال صدا میزنند که نه توان تحمل دوریش را دارند و نه توان نزدیکی بیش از حد به او را. ستاره‌ی مشهور و به نام قرن بیست و یکم، کیم ساموئل، امگایی با چشمهای آبی و موهای طلایی رنگ، اونقدر زیبا و پرستیدنی بود که می‌تونست هر انسانی رو فارغ از جنسیت ثانویه مجذوب خودش کنه! اما ماجرا زمانی شروع به ترسناک شدن کرد، که توسط معشوقِ سابقش تهدید به مرگ شد. سزار، آلفایی زخم خورده که برای گرفتن انتقام خانواده‌اش برگشته، چی میشه اگر تهیونگ برای نجات شهرت و اعتبارش دست به دامن این مرد بشه؟! تقابل بازیگر مشهور هالیوود و مافیای شهر هیوستون، هیچ‌وقت قرار نبود آخر و عاقبت خوبی داشته باشه.
𝔹𝕝𝕒𝕔𝕜 𝕎𝕙𝕚𝕥𝕖  ₖₒₒₖᵥ на Hildashon
Hildashon
  • WpView
    Прочтений 7,885
  • WpVote
    Голосов 1,276
  • WpPart
    Частей 49
داستانی، اَز فَرامُوش نَشُدَنی هایِ سَرزَمین مِهرِگان... حِکایَت آرام گِرفتَن دِل هایِ آشُفته از دِلتَنگی ها وَ؛ جَنگ هایِ نابِسامانِ اِحساسات مَنطِق دار... نَغمِه هایی جان گِرِفته اَز دِل عِشقِ خاکِستَری بَرخواستِه اَز میانِ سیاهی و روشَنی روزِگار... رِوایَت اَفسانِه‌ای، شایَد گُم شُده دَر حَقایِق تاریخ . . . . سرنوشت تهیونگ، ارباب تاریکی، فرزند بزرگ ترین استاد جادوی نور در مهرگان... هیچ کس انتظار بازگشت فردی که ۱۵ سال پیش کشته شده است را ندارد هیچکس... نه حتا جونگکوک، شکارچی تاریکی فردی که سالها در درد از دست دادن تهیونگش، لحظه هایش را به عذاب سپری کرده است.... اما... تقدیر تصمیم دیگری برایشان گرفته است... تصمیمی از جنس عشقی دوباره میان تاریکی و نور چه اتفاقاتی رغم خواهد خورد اگر ارباب تاریکی کشته شده به دست مردم نادان، دوباره به سرزمین مهرگان بازگردد و با گذشته‌ ملاقات کند؟! ‌. . . . برای خوندن خلاصه اصلی لطفن به پارت اول سر بزنید ستاره ها ♡ زمان آپ: پنجشنبه‌ ها ساعت؟ هروقت اینقدر ادیت بخوره که قشنگ ترینش بشه
آبان یک دریا на ZiamsNation
ZiamsNation
  • WpView
    Прочтений 130,228
  • WpVote
    Голосов 16,185
  • WpPart
    Частей 50
[COMPLETE]by saba2079 آبان پسری که بی‌نهایت عاشق دریاست و از دریای‌ عزیزتر از جونش دور میشه و برای دانشگاه به تهران میاد. با یه مشکل از خوابگاه جا می‌مونه و با چهارتا پسر دیگه هم خونه میشه و به یکیشون دل میبنده. ((اگه از رمان گی فارسی خوشتون میاد یه سر بزنین))
whalien52 на f_skndri
f_skndri
  • WpView
    Прочтений 48,474
  • WpVote
    Голосов 9,111
  • WpPart
    Частей 12
والِ پَنجاه وَ دو هِرتزی "تکمیل شده" _________________________ وال پنجاه و دو هرتزی... تنها ترین وال اقیانوس... پسری که صداش شنیده نشد... __________________________ ژانر: روزمره، درام، روانشناسی کاپل: تهگی #1 - taegi #1 - tragedy #5 - fiction
Murder in Itaewon [kv ver] на byunmihee
byunmihee
  • WpView
    Прочтений 13,379
  • WpVote
    Голосов 1,624
  • WpPart
    Частей 17
❦𝐒𝐮𝐦𝐦𝐚𝐫𝐲: کیم تهیونگ، همسر بازیگر جئون جونگکوک و طراح‌ مد معروف گذشته‌ی تلخ و پر از خشونتش رو با مرهم بوسه‌های مردش فراموش کرده. زندگی قبلی و پر دردش که بی‌شباهت به یک کابوس نبوده رو پشت سر گذاشته و با قدرت عشق احیا شده؛ اما چی‌ میشه اگه گذشته روی زندگیش سایه بندازه و بعد کم‌کم خورشید کلا ناپدید بشه؟ ❦𝐠𝐞𝐧𝐫𝐞 : 𝐓𝐫𝐚𝐠𝐞𝐝𝐲, 𝐀𝐧𝐠𝐬𝐭, 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐒𝐞𝐥𝐟-𝐇𝐚𝐫𝐦, 𝐏𝐬𝐲𝐜𝐡𝐨𝐥𝐨𝐠𝐲 ❦𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐊𝐨𝐨𝐤𝐕, 𝐍𝐚𝐦𝐣𝐢𝐧 ❦𝐀𝐭𝐭𝐞𝐧𝐭𝐢𝐨𝐧: این مینی فیک به شدت تراژدیه، توش از صحنه‌هایی حرف گفته شده که شاید خوشایند نباشه و دارای بار احساسی غمگین و شدیدیه. اگر تحمل ندارید، شروع نکنید. Published In December 29, 22
In The Colour Of Acacia на Annil_o
Annil_o
  • WpView
    Прочтений 541,177
  • WpVote
    Голосов 52,999
  • WpPart
    Частей 57
- این گرگ یاغی‌ شغال‌صفت، زیادی برای تو رام و دست‌پرورده‌ست که این‌قدر جنم پیدا کردی؛ وحشیم نکن تهیونگ. - وحشیت هم کاری به کارم نداره یاغی. - زخمات این رو نمی‌گن! - بوسه‌هات چی؟ 𝗡𝗮𝗺𝗲: In The Colour Of Acacia 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲:‌ Sport, Romance, Smut, Supernatural ،Fantasy 𝗨𝗽: کامل شده «این فیکشن، امگاورس نیست»
𝑨𝑵𝑮𝑬𝑳 𝑰𝑵 𝑻𝑯𝑬 𝑯𝑬𝑳𝑳 [Completed] на wizardsst
wizardsst
  • WpView
    Прочтений 186,884
  • WpVote
    Голосов 33,017
  • WpPart
    Частей 32
_چی میشه اگه یه گل وسط میدون جنگ باشه کوکو؟ _وقتی دشمن حمله کرد له میشه _ولی چی میشه اگه همه اون گلو ببینن و بعد نخوان جنگ کنن؟ _الان حتی اگه یه کتاب قصه هم انقد راحت به جنگ روی کاغذاش پایان بده مردم نمیخرنش تهیونگ _ولی اگه تو داستان من گل بتونه جنگو پایان بده چی؟ 𝑲𝒐𝒐𝒌𝒗 𝒇𝒊𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏
UKIYO на Donya_aqua
Donya_aqua
  • WpView
    Прочтений 33,778
  • WpVote
    Голосов 3,719
  • WpPart
    Частей 17
زوج: کوکوی KookV ژانر: رمنس، درام، روانشناختی، خشن، اسمات رده‌ی سنی ۱۸+ وضعیت: تکمیل شده✅ ᯽᯽᯽ ⚠این داستان شامل ناسزا و الفاظ جنسی رکیک، صحنه های خشونت آمیز آشکار و تا قسمتی توهین به یک سری از مقدسات رو در بر میگیره پس اگه زیر هجده سال هستین، یا روح لطیفی دارین و حس میکنین نمیتونین با هر یک از موارد بالا کنار بیاین از الان داستان رو کنار بذارین. خلاصه: اگه ازم میپرسیدن که ترجیح میدم تو خونه بمونم یا وجب به وجب ایالات جنوبی آمریکا رو بگردم و سر از هر مدل خلافی که حتی از گوشه‌ی ذهنم رد نمیشد در بیارم، البته که جوابم موندن تو خونه بود. اما کسی که اومد و منو با خودش همراه کرد، نه تنها چنین سوالی نپرسید، بلکه خودمم دیگه بعد از دیدنش به یاد نیاوردم خونه‌ام کجاست! امیدوارم با ستاره‌هاتون حمایتتونو نشون بدین.(^~^)
Cardigan на esamsam
esamsam
  • WpView
    Прочтений 6,900
  • WpVote
    Голосов 1,531
  • WpPart
    Частей 16
آب و هوای شرجی. صدای واضح امواج دریا. کسی کنارم ایستاد و درمورد چیزهایی که نمی‌خواستم بشنوم، توضیحاتی داد. نگاهم جای دیگه‌ای بود. بخاطر همین حتی متوجه هم نشدم که کدوم یکی از اهالی این خونه، در چوبی اتاق زیرشیروانی رو برام باز کرد. قبل از اینکه من رو به حال خودم تنها بذاره، دستش رو گرفتم و پرسیدم:«توهم می‌شنوی؟». تازه اون موقع بود که نگاهم بهش افتاد و فهمیدم که تمام این مدت کنار پدربزرگم ایستاده بودم. مِن و مِنی کرد و با چشم‌های باریک شده، متقابلاً ازم پرسید:«صدای چی رو؟». با دست آزادم به پنجره اشاره زدم و گفتم:«صدای امواج دریا؛ توهم می‌شنوی؟». دهنش رو چندبار باز و بسته کرد. انگار از بیان افکارش مطمئن نبود. در نهایت، با ملایمت دستش رو از دستم جدا کرد و درحالی که ازم دور می‌شد و به طبقه‌ی پایینی می‌رفت، ناامیدانه جوابم رو داد:«ما حداقل یک کیلومتر با ساحل فاصله داریم، کدوم صدای موج؟» 🌻 کاپل: کوکوی ✨ ژانر: انگست_ درام 🌻 وضعیت: درحال آپ