zahRM7's Reading List
15 historias
مــمنـــوعه | Completed por Manelios
مــمنـــوعه | Completed
Manelios
  • LECTURAS 42,487
  • Votos 4,921
  • Partes 48
خلاصه‌ی قصه این است: « - این چشم‌ها تو رو می‌کُشن... بازی نکن. + من بازی‌ای که تهش هر بار برای چشم‌هات می‌میرم رو، دوست دارم جونگکوک. » ~~~ « از رودخونه‌ی بی‌آب پاریس، تا خاکِ خشک شده‌ی سئول، این خونِ عشقِ ما بود که مرزها رو می‌کشید؛ تمام دنیا بوی خون گرفته بود... تمام دنیا، بوی خونِ جنازه‌ی عشق‌هایی رو می‌داد که برای همیشه، ممنوعه باقی می‌موند.» ²⁰¹³ - ²⁰²² ---- " نقطه‌ضعف‌های رِوایی را بر راوی ببخشایید، حین نگارش آن، چندان بزرگ نبوده است. به پای شخصیت‌های قصه هم نگذارید؛ که تنها گناه آن‌ها، حفظ پرده‌ی « انسانیت » در حریم « عشق » بود." *** | عسلی به‌سان حسرتی مانده تا ابد بر دل | Geɴre: Roмαɴce & Aɴɢѕт & Trαɢedy & +18 ⚠️ غم‌انگیز و پر تنش Coυple: Tαeĸooĸ, NαмJιɴ - مایل بودید؛ از پلی‌لیست هم استفاده کنید : @isthegrayrainless
𝐂𝐀𝐍𝐍𝐄𝐋𝐋𝐄 <ⱽᵏᵒᵒᵏ> por VIIRTTU
𝐂𝐀𝐍𝐍𝐄𝐋𝐋𝐄 <ⱽᵏᵒᵒᵏ>
VIIRTTU
  • LECTURAS 42,403
  • Votos 6,230
  • Partes 11
کانل/دارچین(کامل شده) دارچین:درختی که از همه ی قسمت هاش بوی مطبوعی استشمام میشه و مثل چوب جادویی هرچیز رو لمس کنه، رائحش رو به اون میده. داستانی در دهه 50 میلادی، بین جغرافیا های مختلف و شخصیت های متفاوت تر. مرد تاجری که اعتیادش به تنباکوی لیکوای فرانسوی، با عطر دارچین آمیخته میشه، و پسر چشم آبی نابغه ... __________✴✧ _قرار بود با بوسیدنت بفهمم حسم بهت چیه... اما این چهره ی غرق خونت چرا داره نفسم رو میگیره؟! ___________✴✧ 🔺𝙶𝚎𝚗𝚎𝚛 : 𝚌𝚕𝚊𝚜𝚜𝚒𝚌, 𝚍𝚛𝚊𝚖, 𝚁𝚘𝚖𝚊𝚗𝚌𝚎, 𝚂𝚖𝚞𝚝 🔻ᴄᴏᴜᴘʟᴇ :ᴠᴋᴏᴏᴋ, ꜱᴇᴄʀᴇᴛ 🦋𝗛𝗲𝗮𝗿𝘁 𝘄𝗮𝗿𝗻𝗶𝗻𝗴🦋 *کانل= کلمه دارچین در زبان اسپانیایی*
GREY • 𝘝𝘬𝘰𝘰𝘬 por WhiskyPisky
GREY • 𝘝𝘬𝘰𝘰𝘬
WhiskyPisky
  • LECTURAS 242,874
  • Votos 36,024
  • Partes 34
جونگکوک و تهیونگ ازدواج کردن، اونا حتی یک دختر شونزده ساله دارن. توی زندگیِ اونا چیزی به اسمِ قسط، بدهی، کمبود مالی یا اجناس ارزون قیمت معنایی نداره. پس چی باعث شده که جونگکوک خودش رو دور از همسرش توی سرمای ونکوور به مدت سه سال حبس کنه؟ چی باعث شده این زوج از هم جدا بشن؟ ~~~ • ~~~ • ~~~ • ~~~ ~~~ • ~~~ • ~~~ ژانر: ازدواج🌲روزمره🫒خانوادگی🍸دارای پرده های غم‌انگیز🌨نیش های طنز❄️پایان خوش✈️ روز های عاپ: پنجشنبه وضعیت: تکمیل🫧 Start : 2 / 6 / 1402 End : 15 / 9 / 1403
Eucalyptus🌿|‌‌‌‌‌‌Vkook| por a_bad_guy
Eucalyptus🌿|‌‌‌‌‌‌Vkook|
a_bad_guy
  • LECTURAS 25,784
  • Votos 4,638
  • Partes 21
برده داری،سیستمی قانونی و به رسمیت شناخته شده که در آن انسان‌ها به‌شکل قانونی ملک و دارایی ارباب خود در نظر گرفته می‌شدند... کیم تهیونگ، یکی از برده های عمارت والکین ، پسری احساسی و وابسته بود...اما سرنوشت ، گذر او را به اتاق پسر عمارت والیکن باز میکند....اتاقی گرم و پر از حس زندگی ...و در آینده دیوار های همان اتاق اتفاقات مختلفی را ثبت خواهند کرد... چشمانی زیبا که در اتاقی قدیمی و نمناک باز شد...نوزادی آسیایی که در دل قاره‌ی اروپا بدنیا امد...پسری پاک ، قوی و مهربان ...اما این پسر زمان درستی را برای چشم باز کردن به این دنیای وحشی انتخاب نکرده بود... 🌿Couple : Vkook /Yoonmin 🌿Genres : Romance_Royal_Historical_Angst_Power Bottem_Master&Slaver_Classic_ Smut🔞
𝖳𝗁𝗂𝗋𝗍𝗒 𝖾𝗂𝗀𝗁𝗍 𝖣𝖾𝗀𝗋𝖾𝖾 𝖢𝗂𝗋𝖼𝗎𝗂𝗍 por Nazanin_low
𝖳𝗁𝗂𝗋𝗍𝗒 𝖾𝗂𝗀𝗁𝗍 𝖣𝖾𝗀𝗋𝖾𝖾 𝖢𝗂𝗋𝖼𝗎𝗂𝗍
Nazanin_low
  • LECTURAS 168,176
  • Votos 19,928
  • Partes 46
•𝗖𝗼𝗺𝗽𝗹𝗲𝘁𝗲𝗱• [مـدار 38 درجــه] تاریکی و خون تمام دنیای من بود! یک سایه از اشتباهاتم حتی نمی‌ذاشت نفس بکشم تا وقتی که تو... تو پاتو توی زندگیم گذاشتی جونگکوک! تو من رو درهم شکستی، بهم بگو کی بهت اجازه داد من رو عاشق کنی سربازِ اعزامی از یگان ضربتی؟ 𓂃ᬉ🪖 نمی‌تونست اشک‌هاش رو کنترل کنه. دست زخمی ولی هنوز زیبای فرمانده‌اش رو بالا آورد و چشم‌هاش رو بست. روی زخمش رو بوسید و بدون توجه به چشم‌های گرد شدۀ مرد، بوسه‌هاش رو تا بازوی عضلانیش ادامه داد و جای باند پیچی شدۀ گلوله رو روی سینۀ برهنۀ مرد بوسید! هنوزم گریه می‌کرد. +اگه از دستتون می‌دادم... می‌مردم فرمانده... لب زد و چشم‌های خیس و نگرانش رو باز کرد و به چشم‌های فرمانده کیم داد... وقتی سکوت مرد رو دید با همون بغض خندید و دستش رو زیر بینیش کشید. +به چی این‌طوری خیره شدین فرمانده؟ -می‌خوام ببینم تا کجا می‌تونی گستاخانه پیش بری! +واقعا؟ واقعا می‌خواین بدونین؟ 𓂃ᬉ🪖 ミ𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝟑𝟖 𝐃𝐞𝐠𝐫𝐞𝐞 𝐂𝐢𝐫𝐜𝐮𝐢𝐭 ミ𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤, 𝐘𝐨𝐨𝐧𝐌𝐢𝐧 ミ𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐀𝐧𝐠𝐬𝐭, 𝐖𝐚𝐫, 𝐂𝐥𝐚𝐬𝐬𝐢𝐜, 𝐒𝐦𝐮𝐭 ミ𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: 𝐄𝐜𝐡𝐨
𝖳𝗁𝗂𝗋𝗍𝗒 𝖾𝗂𝗀𝗁𝗍 𝖣𝖾𝗀𝗋𝖾𝖾 𝖢𝗂𝗋𝖼𝗎𝗂𝗍 𝖲.𝟤 por Nazanin_low
𝖳𝗁𝗂𝗋𝗍𝗒 𝖾𝗂𝗀𝗁𝗍 𝖣𝖾𝗀𝗋𝖾𝖾 𝖢𝗂𝗋𝖼𝗎𝗂𝗍 𝖲.𝟤
Nazanin_low
  • LECTURAS 53,423
  • Votos 8,048
  • Partes 32
[مــدار 38 درجــه، فصـل دوم] یک عاشقانۀ پر از درد... یک عاشقانهٔ پر از خون و خاطره... لابه‌لای خرابه‌های شهر به دنبال تیکه‌پاره‌های اون عشق می‌گشتن و هیچ‌چیز بجز خون و درد پیدا نمی‌شد‌. جنگ تمام شده بود پس چرا اون‌ها هنوز می‌جنگن؟! باید به دنبال انتقام بود یا التیام؟ ....𓂃ᬉ🪖 در انتهایی‌ترین نقطۀ قلبم... تو همان صدای ضعیفی بودی که فریاد می‌کشید لطفاً فقط زنده بمان. 𓂃ᬉ🪖 _یک‌بار رامت کردم فرمانده، انجام دادنش برای بار دوم برام هیچ‌ کاری نداره، ولی این‌بار روش‌هام فرق دارن. _یه رابطۀ عاشقانۀ مخفی با فرماندۀ ارتش؟! تو خیلی کثیفی پسر! +پس یادته. _من همه‌چیزو یادمه، حتی ریتم نفس‌ها و ناله‌هاتو‌. ➵ 𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝟑𝟖 𝐃𝐞𝐠𝐫𝐞𝐞 𝐂𝐢𝐫𝐜𝐮𝐢𝐭 ➵ 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤,𝐘𝐨𝐨𝐧𝐌𝐢𝐧 ➵ 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐀𝐧𝐠𝐬𝐭, 𝐂𝐥𝐚𝐬𝐬𝐢𝐜, 𝐏𝐨𝐥𝐢𝐭𝐢𝐜𝐚𝐥, 𝐒𝐦𝐮𝐭 ➵ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: 𝐄𝐜𝐡𝐨 ➵𝐔𝐏: 𝐖𝐞𝐝𝐧𝐞𝐬𝐝𝐚𝐲
He Is My Boyfriend ❢ Vkook por Zargoli
He Is My Boyfriend ❢ Vkook
Zargoli
  • LECTURAS 1,655,841
  • Votos 213,293
  • Partes 68
《اون دوست پسر منه》 +باورم نمیشه..تو.. _آره خودمم، دوست پسرت. #Vkook °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• +راستش من شما رو نمی‌شناسم؟! _بذار از اول شروع کنیم. یونگی هستم، مین یونگی. قراره از این به بعد هم اسممو زیاد بشنوی و هم زیاد صداش کنی. #Yoonmin °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• جونگکوک تو اوج مستی، کیم تهیونگ رئیس شرکتی که قراره به زودی توش مشغول به کار بشه و هنوز ندیدتش رو دوست پسرش معرفی می‌کنه و ازش آویزون میشه..در حالی که صبح بیدار میشه و بدون اینکه چیزی یادش باشه، آماده میشه تا به اون شرکت بره و قرارداد امضا کنه. کاپل اصلی : ویکوک کاپل فرعی : یونمین ژانر : رمنس/فلاف/زندگی روزمره وضعیت آپ: کامل شده
Desiree | Vkook | Completed por V_kookiFic
Desiree | Vkook | Completed
V_kookiFic
  • LECTURAS 1,490,449
  • Votos 118,550
  • Partes 44
خلاصه: دهه ی نود میلادی. بوی قهوه ی تلخ و کلاه های کج فرانسوی. پوستر تئاتر های شکسپیر در همه جای شهر. و پسری که توی اتاق واحدش در ساختمان هبیتیت مارسی نشسته و به عاشق بودن فکر میکنه... عشق به شوهر خواهرش که نوزده سال از خودش بزرگتره... آیا تهیونگ هم میتونست دل به عشق برادر زنش بده؟ کسی که از مارسی تا سئول رو طی کرده بود تا قلب شکست خورده اش رو ترمیم کنه... .................. _ تو گنج منی...نقطه ی ضعف منی...بهونه ی من...دلیل جنونم...دلیل خشمم...خوب خودت و ببین...تو اگه مال من باشی کارت زاره...دیوونت میکنم، چشم هرکسی که نگاهت کنه رو از کاسه در میارم، دست هرکسی که بخواد بهت بخوره رو قلم میکنم، نفس هرکسی که به پوستت بخوره رو میبرم... اینارو میگم چون خودم و میشناسم، چون تو نیمه ی پنهان منی...چون تو رو سخت به دست میارم ولی اگه به دست بیارم...دیگه راه برگشتی نداری...از یه جا به بعد مال منی...و هرکسی که بخواد تورو از من بگیره باید اول از کلتم اجازه بگیره... Desiree Wr: quake Main couple: Vkook Genre: Dram, Angst, Romance, Smut
INRED | VKOOK por V_kookiFic
INRED | VKOOK
V_kookiFic
  • LECTURAS 851,736
  • Votos 64,877
  • Partes 124
In Red - سرخ‌پوش جونگکوک جئون، رئیس زاده‌ی بند هشتم زندان گری سی! کسی که توی سلول‌های اون زندان بزرگ شده بود و حالا یک تازه وارد توی بند هشتم، همه چیز رو بهم ریخته بود! 🔞🃏⛓ تازه واردی که بدون هیچ ترسی مقابلش می‌ایستاد و با گستاخی جوابش رو می‌داد اما کی فکرش رو می‌کرد اون تازه وارد باعث شه #غرور خود ساخته‌اش رو از دست بده؟ ⚖💰🚬 _______________________ "اگر روزی موفق شدی و پذیرش من رو برای پرستشت به دست آوردی، اونموقع جلوی تک به تک این آدمها، توی همین کلیسایی که برای معبودتون ساختید... میبوسمت! اونموقع "رئیسم" رو بعنوان "معبودم" میبوسم جئون!" writer: Nren couple: Vkook Genre: prison-crime-romance-smut
HeartBeat Hospital | Vkook por V_kookiFic
HeartBeat Hospital | Vkook
V_kookiFic
  • LECTURAS 703,406
  • Votos 73,970
  • Partes 48
"Completed" خلاصه: جئون جونگکوک رزیدنت جراح مغز و اعصاب،با وجود شلوغی بخش اورژانس بین اون همه مریض و همراهایی که به هیاهوی سالن دامن میزدن،مجذوب مرد نااشنایی میشه که با سردرگمی به دیوار سرد و بی روح بیمارستان تکیه داده و تو دنیای افکار خودش رها شده... چی میشه اگه جونگکوک با لجبازیاش این مرد رو اعصبانی کنه بدون اینکه بفهمه در آینده قراره دستیارش بشه و زندگیش به همین نگاه سرد گره بخوره ،دستیار جوان ترین جراح مغز اعصاب"کیم تهیونگ" + دکتر کیم،میشه خودت رو به ندونستن بزنی تا من بتونم تورو دوست داشته باشم؟! Heartbeat Hospital Wr: @LiLinuxe Main couple: Vkook Genre: Medical(پزشکی).Smut.Angst.Loving