negin_darkmoon's Reading List
27 stories
Satan's Forbidden by Vkook_Fiiik
Vkook_Fiiik
  • WpView
    Reads 50,705
  • WpVote
    Votes 5,772
  • WpPart
    Parts 43
کیم تهیونگ، مافیای مطرح روسیه، در یک روز بارونی از زندگی تاریک و خون‌بارش، با پسری تصادف میکنه؛ پسری که چشم‌هاش، چند روز قبل در یک کلیسا، در حافظه‌ی نگاه مرد ثبت شده...آیا تهیونگ میتونه راهی از دنیای سرخ کشتار به چشم‌های معصوم اون پسر پیدا کنه...؟ بعید به نظر میرسه؛ چون اون پسر برای بدنام‌ترین شیطان شهر، یک ممنوعه‌ست... _________________________ پسر شیطان، پسر مسیح نخواهد شد؛ مگر با عبور از قاب کهکشان چشمانی فرشته‌‌وار... خیره‌گی برای بدنام شهر، چیزی بی‌زمان خواهد بود... برای شیطانی با قلبی جوهرکشیده‌ به رنگ شب، که راه رسیدن به بهشت فرشته‌ی ممنوعه را باید از میانه‌ی جهنم کرکس‌ها، طی کند... آیا زاده‌ی شر، راهی به محراب‌زاده‌ی آسمانها دارد...؟ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ کوک : از من بگذر چون من از تو گذشتم تهیونگ : دوست داشتن تو اخرین ذره ی معصومیت من بود اگه بری آخرین ذره ی انسانیت منو با خودت میبری چون من دیگه هیچ انسانی نمیشناسم _________________________ Genre : Romance - Angst - Mafia - Smut - Action Couple : Vkook _ Sub Couple : yoonmin_namjin_ secret _________________ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫 : 𝐄𝐋𝐋𝐀 _ 𝐏𝐀𝐒𝐀 𝐒𝐞𝐞𝐧𝐚𝐫𝐢𝐬𝐭 : 𝐄𝐋𝐋𝐀 __ 𝐄𝐝𝐢𝐭𝐨𝐫 : 𝐏𝐀𝐒𝐀 __________ Time up : Every other day
𝔪𝔬𝔬𝔫 𝔞𝔫𝔡 𝔟𝔲𝔱𝔱𝔢𝔯𝔣𝔩𝔶🦋🌕 by negin_darkmoon
negin_darkmoon
  • WpView
    Reads 183
  • WpVote
    Votes 10
  • WpPart
    Parts 5
کاپل:( تهکوک) پسر پروانه‌ای همیشه شیفته‌ی درخشیدن ماه در آسمان بود، اما هیچ‌وقت تصور نمی‌کرد که ماه هم از دور او را نظاره می‌کند. تا اینکه یک شب، آرزویی از ته دل کرد... و الهه‌ی ماه آرزویش را برآورده کرد. حالا ماه، در قالب یک انسان روی زمین است، اما نه فقط برای بودن در کنار پسر پروانه‌ای-بلکه برای رو‌به‌رو شدن با سرنوشتی که آن‌ها را به سرزمین ماه پیوند می‌دهد. در حالی که عشقی ناب میانشان شکوفا می‌شود، خورشید با غرور و حسادت خود تهدیدی برای سرزمین ماه و این عشق تازه متولد‌شده می‌شود. آیا نور ماه و پروانه‌ها می‌تواند بر غرور سوزان خورشید پیروز شود؟
💦🔥Fanart🔥💦 by auvxyik
auvxyik
  • WpView
    Reads 809,063
  • WpVote
    Votes 40,130
  • WpPart
    Parts 181
سلام به همگی😍 این بوک رو فقط میخوام به فن آرت های کاپل های بی تی اس اختصاص بدم. 🚫از تموم کاپل ها میزارم🚫 میخوام کاری کنم کف و خون قاطی کنین😂🔥اصن اوففففف و اینکه هر موقع ی فن آرت جدید یافتم میام براتون میزارم❤ خلاصه که ببینین و فیضضضض ببرین😉🤍
ᥫ᭡Tag You're It by itscruelladevil
itscruelladevil
  • WpView
    Reads 110,694
  • WpVote
    Votes 23,000
  • WpPart
    Parts 40
[تمام شده] بکهیون مدیر یه مهدکودکه که همیشه از پشت پنجره‌ی اتاقش به بیرون زل میزنه تا بتونه پارک چانیولی که اومده دنبال پسرش و دید بزنه و مدام این سوال توی سرشه که چجوری میتونه یه روز جزو اون خانواده‌ی دو نفره باشه؟ آیا قراره براش آسون باشه؟ نویسنده ❥៚ کروعلا کاپل ❥៚چانبک ژانر ❥៚رومنس، روزمره، فلاف، درام، اسمات
🥊NEW FANTASY🥊 by auvxyik
auvxyik
  • WpView
    Reads 12,837
  • WpVote
    Votes 689
  • WpPart
    Parts 4
🚫پایان یافته🚫 جونگکوک به بیبیش نگاه کرد: - با یه فانتزی جذاب توی رینگ چطوری؟:) ژانر: اسمات. رمنس کاپل: کوکوی نویسنده: BLACKDEVIL "چند شاتی" *بخوانید و جق نزنید تا رستگار شوید فرزندانم😂📿
𝗦𝗮𝘆 𝗦𝗼𝗺𝗲𝘁𝗵𝗶𝗻𝗴 𝗔𝗻𝗴𝗲𝗹 by Artemiskz
Artemiskz
  • WpView
    Reads 77,597
  • WpVote
    Votes 9,625
  • WpPart
    Parts 48
«من رو با اسم‌های مختلفی صدا می‌زنن؛ مینهو، لی، قاتل، شیطان، شکارچی! تو کدوم رو دوست داری؟» ・ 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾 : 𝖽𝖺𝗋𝗄 𝗋𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾︲𝖾𝗇𝖾𝗆𝗂𝖾𝗌 𝗍𝗈 𝗅𝗈𝗏𝖾𝗋𝗌︲ 𝖺𝗇𝗀𝗌𝗍︲𝖽𝗋𝖺𝗆𝖺︲𝗍𝗁𝗋𝗂𝗅𝗅𝖾𝗋︲𝖼𝗋𝗂𝗆𝖾︲𝗌𝗆𝗎𝗍 ִ ・ 𝖬𝖺𝗂𝗇 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾 : 𝖬𝗂𝗇𝗌𝗎𝗇𝗀 ִ ・ 𝖲𝗍𝖺𝗍𝗎𝗌 : 𝖼𝗈𝗆𝗉𝗅𝖾𝗍𝖾𝖽 ִ ・ 𝖮𝗋𝗂𝗀𝗂𝗇𝖺𝗅 𝗏𝖾𝗋 : 𝖺𝖻𝖺𝖽𝗂𝗌 ִ #1 𝖬𝗂𝗇𝗌𝗎𝗇𝗀 ㅤ┈┈ ៸៸ نوشته‌ای شکل گرفته میون جنگل، همراه با زوزه‌ی گرگ‌های درنده. به اسارت گرفته شدنِ فرشته‌ توسط شیطانی انعطاف‌ناپذیر؛ آغشته به درد، شکنجه و انتقام‌. ﹔«𝖸𝗈𝗎'𝗋𝖾 𝗆𝗂𝗇𝖾, 𝖠𝗇𝗀𝖾𝗅.»
Mr KAWASAKI  by Cruellalove
Cruellalove
  • WpView
    Reads 17,434
  • WpVote
    Votes 1,687
  • WpPart
    Parts 8
←[کامل شده]→ جیسونگ عاشق موتور بود، ولی نه پول داشت و نه مهارت. مینهو هم عاشق موتور بود. اما اون هم پولش رو داشت و هم مهارتش. این یک نشونه بود. یک نشونه از طرف سرنوشت برای اینکه این دوتا باید برای هم دوست‌های خوبی می‌شدن، یا حتی بیشتر... به هرحال این نظر جیسونگه و درست و نادرست بودنش اهمیت نداره! ✨ Couple: Minsung ✨ Gener: Romance, comedy, smut ✨Writer: The Ocean "لعنت بهت. یک کیلو عسل که هیچی... بهم ده کیلو شکلات تلخ ۱۰۰درصد هم بدن، باز هم حاضرم تو رو بخورم!"
fox by sara199911
sara199911
  • WpView
    Reads 359,924
  • WpVote
    Votes 32,920
  • WpPart
    Parts 39
جانگکوک کوچیکترین پسر رئیس باند خلافکار سئول که برعکس جایگاهش پسری معصوم و ساده ست که برای تولدش برده ای وحشی و خطرناک کادو میگیره برده ای که نه کسی می‌دونه کیه و نه می‌دونه اسم واقعیش چیه فقط میون تاریکی وجودش و چشم های ترسناکش یه لقب براش وجود داره فاکس... ● نام فیک ~> روباه ○ ژانر ~> اسمات ،مافیا، bdsm ● نویسنده ~> sara ○ کاپل اصلی ~> ویکوک ● هپی اندینگ
MY ONLY ONE. AU  by parkdarksun
parkdarksun
  • WpView
    Reads 92,918
  • WpVote
    Votes 5,375
  • WpPart
    Parts 58
فوتو استوری "ما دوست بودیم دوستای صمیمی بعد من عاشقت شدم و تو هم اینو میخواستی!" فوتو استوری ترجمه شده! نمیدونم میشه بهش گفت وبتون یا نه ولی سبکش رو دوست دارم. داستان متمرکز روی تهکوکه. هنوز در حال اپه و نمیدونم قراره کاپل دیگه ای هم داشته باشه. و یه نکته وقتی رایتر اصلی آپ کنه، استارت ترجمه و ادیت رو میزنم و میزارم اینجا. و این یعنی نمیدونم پارت بعد دقیقن قراره چه موقع بیاد. امیدوارم دوسش داشته باشین. 🔸️#1 translated
Runaway by haniehislamy
haniehislamy
  • WpView
    Reads 19,594
  • WpVote
    Votes 1,659
  • WpPart
    Parts 5
[ فراری ] Cuple : KookV Genre : Omegavers , Smut , Dark Romance , Mpreg , Harsh , 🔞 جونگکوک بعداز اینکه متوجه گرایش‌ِ عجیبِ منشی‌ نوجوونش میشه ، باهاش یه رابطه‌ی قراردادیِ یک ساله رو شروع میکنه.... چی میشه اگه تهیونگ بخاطر یه سهل‌انگاری ، برخلاف قوانین رابطه ی قراردادیش با جونگکوک ، باردار بشه و حالا قرار بود چه بلایی سرش بیاد ؟؟ اون دونفر گرچه که بدن‌های برهنه‌ی همو خوب بلد بودند اما...... هیچی از زندگیِ هم نمیدونستند.... ! این رابطه میتونست بعد از آشکار شدن رازهاشون ادامه پیدا کنه؟ تهیونگ چیکار میکرد ؟ میموند تا اون آلفا هر بلایی که میخواد به سرش بیاره ؟ _ بازی بدی رو شروع کردی تهیونگ.... اگه ازم دور بشی میکشمت...تو همیشه باید جلوی پام باشی لعنتی ! ********* + تو فقط بهم لبخند زدی...‌ و من کل زندگیمو دو دستی بهت تقدیم کردم ...‌ انگار توی تمام زندگی تاریکم منتظر یه لبخند از یه نفر بودم تا جلوش زانو بزنم و به عنوان خدای خودم بپرستمش..... اما من همیشه فراری بودم.... از آدمها ... از احساسات... از آینده.... من فرار میکنم ازت اگه توی قفس نگهم نداری ! چون ‏اون قسمتی از من که سعی میکرد آدمها رو نگه داره کاملا از بین رفته.... من فرار کردم از خودم... از تو... از حقیقت... _ حدس بزن قراره باهات چیکار کنم توله‌ی فراری !؟؟ ********* برای آشنایی با روند داستان به پارت