jeunkookv
- Reads 322
- Votes 45
- Parts 14
بیرحم-Cruel
افسر جئون جونگکوک، به دلیل مأموریت ویژهای که از طرف سازمان ویژهی جاسوسی به او و همکارش موکول شده، بالاجبار کرهجنوبی را به مقصد روسیه ترک کرده و طی عملیات با فرمانده کیم تهیونگ، یکی از بیرحمترین افسرهای سازمان جاسوسی روسیه همراه و هم تیم شده.
همکاریای که با مایلها فاصله میشه تنشی که مشودانه برگرفته از تنفر و جدال هست رو تشخیص داد تا جایی که این جدال به مرحلهای از آسیب رسیدن به جسم هم میرسه.
جئون جونگکوک به اطمینان قطعی راجع به سنگی بودن قلبِ فرماندهی بیرحمش میرسه اما در نهایت این خودِ اون مرد بود که باعث ریشه زدن احساسات درون قلبِ تیره رنگ فرماندهاش میشه و با جدی شدن روند مأموریت و ورود شخص سوم همه چیز پیچیدهتر میشه...
"-داری میلرزی بیپناهِ من.
--بیپناهِ تو؟
-من سَرپناهت بودم قلب، زمانی که ما عاشق هم بودیم!
--ما عاشق هم بودیم؟
-ما عاشق هم بودیم بیپناهِ تهیونگ و من به این عشق دو طرفه بیشتر از تنفس ریههام از اتمسفر پُر شده از عطر تلخ الانت اطمینان دارم.
--بودیم.
-تو داری میپذیریش؟
--من دارم بهت یادآوری میکنم که از فعل گذشته استفاده کردی فرمانده، گذشتهای که از خاطر من پاک شده."
-𝗧𝗲𝗹𝗲𝗴𝗿𝗮𝗺: @jeunkookv