دلخواه
35 stories
Life is a joke.(kookv)  de azin2013
azin2013
  • WpView
    Leituras 8,077
  • WpVote
    Votos 1,927
  • WpPart
    Capítulos 19
زندگی یک شوخیه؟ وقتی مرز بیداری و خواب محو میشه، گذشته ی خونین و عشقی نافرجام دوباره زنده میشه.... زندگی یک شوخیه یا سرنوشت از پیش تعیین شده؟ آیا گذشته تکرار میشه؟ این عشق باز هم بهای سنگین میخواد؟ _ نمیدونم توهُم میبینم یا واقعیت ولی دارم میترسم...میترسم که دوباره از دستش بدم. ♡♡♡♡ تمامی شخصیت‌ها، فضاها و مفاهیم این اثر زاده‌ی ذهن و جهان درونی من هستند. هرگونه برداشت، بازآفرینی یا استفاده از آن‌ها بدون ذکر منبع، نه الهام، که خیانت به روح «زندگی یک شوخیه» هستش. کپی داستان ممنوع ♥ ♡♡♡ ژانر = طنزتلخ ... درام.... متافیزیک..... فانتزی واقع گرا.... زندگی روزمره...انگست.... اسمات این یک بوک ساده استاد و دانشجویی نیست.... پیشنهاد میکنم عمیقتر به متن نگاه کنی کاپل = کوکوی ✓یونمین ✓ آپلود =پنجشنبه ها .... در صورت حمایت دلچسب 🥺❤️‍🔥 #اسمات #کوکوی #کمدی
STIGMA de Bitamoosavi
Bitamoosavi
  • WpView
    Leituras 74,055
  • WpVote
    Votos 3,354
  • WpPart
    Capítulos 7
Taekook شایعه ای به گوشتون خورده؟ که میگه جونگکوک تو سن ۱۷ سالگی خودکشی کرده... و تهیونگ یه نسخه ازش ساخته... ... این شایعه واقعا وجود داره...بین ارمیا و طرفدارا... شاید واقعیه هوم؟ تا حالا بهش فکر کردین؟ که جونگکوک ما فقط یه نسخه ی کپی شده باشه... ... اما اگه حقیقت چیز دیگه ای باشه؟ اگه جونگکوک برگرده ؟ ... سرنوشت BTS عجیب تر از چیزیه که فکرش رو بکنی... اینجا واقعیت رو میخونی... واقعیتی که گاهی باعث خوشحالی و گاهی باعث ناراحتی میشه... ... _اخرش چیشد؟ -اخر؟...اخری وجود نداره... -یعنی چی؟ -بی تی اس پایان نداره... این دفتر...هیچ پایانی نداره... <><><><><><><><><><><><><><><><><><> ژانر: رومنس_هیجانی_درام_انگست_اسمات ><><><><><><><><><><><><><><><><><>< -این فیک تخیلی یا کلیشه ای نیست نیست...پر از ماجراهای مختلفه که خب یه جورایی به حقیقت مرتبطه... -لطفا صبور باشید و زود از خوندن فیک جا نزنید...چون از دستتون رفته... -این ایده واقعا خاصه و خودم دوسش دارم... -امیدوارم شماهم دوسش داشته باشین... -قبل از رسیدن به اتفاقات مهم داستان صبوری کنید. ممنون از همراهیتون... لاویو 🐰🐯 🥇#عشق 🥇#اس 🥇#adventour 🥈#adventour
Trust de cuteimutei
cuteimutei
  • WpView
    Leituras 77,850
  • WpVote
    Votos 12,583
  • WpPart
    Capítulos 30
پارک جیمین چهارده ساله دیوونه ی عکاسی دارکه و موفق میشه با کاراش اسطوره اش مین یونگی رو تحت تاثیر قرار بده و شاگردش بشه توی این راه اون ادمهای جدیدی رو ملاقات میکنه و احساس میکنه خوشحاله ولی این واقعا همه ی اون چیزیه که جیمین قراره باهاش رو به رو بشه؟
Nonsense Mission(7some) de ZJLovely
ZJLovely
  • WpView
    Leituras 61,225
  • WpVote
    Votos 6,802
  • WpPart
    Capítulos 41
تهیونگ، کاراگاه بتایی که مجبور می شه به خاطر ماموریتش به عنوان یه هرزه وارد بار بشه. اون کسانی رو می بینه که بی توجه به دسته بندی ها و قوانینش فقط لذت می برن. و جونگ کوک، آلفایی که همیشه در حسرت دیدن دوباره ش بود اما... چه اتفاقی میفته اگه جونگ کوک وانمود کنه به خاطر اتفاقات گذشته از تهیونگ متنفره؟ 📌📌📌📌📌 📌نام فیک : ماموریت مزخرف 📌کاپل اصلی : BTS × BTS 📌ژانر : امگاورس , هیبریدی , خون آشامی , تخیلی , انگست , BDSM , اسمات , کمی پلیسی 📌روزهای آپ : جمعه ها 📌شروع : 6/7/2021 📌6# : #پلیسی
بوک های کامل شده تهکوک de myyouart
myyouart
  • WpView
    Leituras 197,456
  • WpVote
    Votos 2,943
  • WpPart
    Capítulos 50
مجموعه جمع آوری شده فیک های کامل شده تهکوک دوستان توجه کنید من نقد نمیکنم قراره اینجا بوک هایی در ژانر های مختلف که از نظر بنده واقعا ارزش خوندن و وقت گذاشتن واسشون رو دارن بهتون معرفی کنم
Didn't see this picture of BTS!? de mehravehnikkho
mehravehnikkho
  • WpView
    Leituras 67,567
  • WpVote
    Votos 8,469
  • WpPart
    Capítulos 59
این یه استوری از عکسائیه که از بی تی اس ندیدین یا دیدین من ندیدم ... یا دیدیم ولی یادمون نمیاد.... یا ندیدیم ... باید در موردِ، مورد اخر بگم غیر قابل امکانه چون باید من دیده باشمش تا شما بتونین ببینینش... و ادیت های خنده دار کلا این استوری برای شِیر کردن چیزایی که دارم و باعث خند میشه😂💜 ووت و نظر مهم نیست ولی دوست دارم بدونم دیده بودید یا هرچی فقط برام جالبه 😁
[RAVENHILL]°^° de taehungjkfb
taehungjkfb
  • WpView
    Leituras 67
  • WpVote
    Votos 7
  • WpPart
    Capítulos 1
Ravenhill تپه کلاغ ها .... جونگکوک هجده سالش شده و فکر می‌کنه آزادی رو یافته... اما در یک شب تاریک، خیابان‌های بوسان او را به شاهد قتلی هولناک تبدیل می‌کنند. سایه‌ای مرموز او را ربوده و به دنیایی منتقل می‌کنه که قوانینش انسان‌ها را اسیر ترس و راز می‌کنه . در Ravenhill، هیچ چیز اونطور نیست که به نظر می‌رسه ،و هر قدم ممکن است آخرین باشد... ژانر : درام ، رازآلود ، عاشقانه ، اسمات ، ترسناک . روزهای آپ : چهارشنبه ها
NOIR [BARCODE 2] de kimsevil
kimsevil
  • WpView
    Leituras 76,768
  • WpVote
    Votos 11,210
  • WpPart
    Capítulos 30
نُوا یعنی چی؟... زندگی اون چند نفر وسط شهر تاریک و بد بو میشه نوا! وقتی که مجبوری عشقت رو با لبای خونیش ببوسی و مزه اشکش رو از روی پوستش بچشی. وقتی که تک تک لحظات تفنگ رو با ترس لمس میکنی و نا امنی تموم بدنت رو به لرز انداخته. نُوا لمس دستای یخ زده همونیه که وسط این جهنم میتونه بهشت رو برات به ارمغان بیاره... . . سیاه...صفت زندگی سه نفره. سه نفری که از وسط خاکستر خونه سوختشون ، بلند شدن. سه نفری که هر ثانیه از حال رو با یادآوری گذشته تلخ زندگی میکنن و از فکر کردن به آینده واهمه دارن. سه نفری که در اوج تنهایی مجبورن ادامه بدن. مجبورن تموم زورشونو بزنن تا به بقیه ثابت کنن هنوز میتونن حرکت کنن. هنوز میتونن حرف بزنن ثابت کنن که هنوز زندن! این داستان در ادامه ی BARCODE نوشته خواهد شد... ژانر: نقد اجتماعی - روانشناسی کاپل: VKOOK / SECRET +دختر پسری
BARCODE [VKOOK/YOONMIN] de kimsevil
kimsevil
  • WpView
    Leituras 236,153
  • WpVote
    Votos 33,061
  • WpPart
    Capítulos 53
‌๛ ғᴀɴ ғɪᴄ 「 Bᴀʀᴄᴏᴅᴇ 」 • بارکد ~ Complete • کاپلی° ویکوک - یونمین • ژانر : عاشقانه | روزمره | نقد اجتماعی | انگست ❥•↿#Sevil 💜 #بارکد -•ᴛᴇᴀѕᴇʀ~ یک نفر پشت میله های زندان/ پدری که مرده بود. یک نفر زیر دود و سیگار / خواهری که رفته بود. مرگ هم به سراغشان نمی آمد~ راهش را کج می کرد... پشت چشمی می آمد و می رفت. بارکد تیره ... پشت گردنشان~ سرنوشت نحسشان را رقم می زد، پر رنگ تر از دیروز. ایدی تلگرام: @kimsevil
The Inception Of Nikita | Vkook de Mamacita_01
Mamacita_01
  • WpView
    Leituras 93,735
  • WpVote
    Votos 15,232
  • WpPart
    Capítulos 78
┊Summary: همه چیز از جایی شروع شد که اونها برای نجات نسل خودشون از آخرالزمانی که در مسیر وقوع بود، تصمیم به ترک سیاره‌شون گرفتن...و این آغاز و پایان همه چیز بود! ┊Teaser: _ انقدر دروغ نگو آلیا...خون بینیت کم میاد. با شرارت لبخندی زد و به دیوار های سرد اتاق خیره شد: _ من و به این اسم صدا نکن کاپیتان اگرنه به فرعون خوفو میگم به جای غرق کردنت توی رود نیل، گردنت و بزنه! دوباره دستهاش رو بالا آورد و تکه ای از موهای بلندی که باز هم باز شده بودن رو به دست گرفت: _ باشه شاهزاده نیکیتا، ولی چه فرقی داره توی رود نیل غرق بشم یا گردنمو بزنن؟ قراره توی تاریخ بنویسن کیم تهیونگ به خاطر سوگلی فرعون کشته شد... The Inception Of Nikita 🪐💙 genre: Secret Couple: Vkook Sub Couple: Hopemin Writter: Sylvie 🌱 up: Saturday Telegram: @papacita_01