Select All
  • Ataraxia । Kookmin
    4.9K 1.3K 16

    باختن قلب بی‌‌آنکه حتی یک بار چشمان معشوق را ببینی، می‌دانی چگونه‌ است؟ این که قلبت با دیدن صاحبش لحظه‌ای تپیدن را فراموش کند و برای شنیدن صدای خنده‌هایش از جان مایه بگذاری. اما عشق ترکیب عجیبی از اشک و لبخند، اندوه و شادی و درد و درمان است. و چه کسی می‌داند سرانجام یک عشق ممنوعه چگونه خواهد بود؟ "یعنی ممکنه که یک روز...

  • 💜💫💮moge💮💫💜
    70K 15.9K 56

    +خواجه ایم،موگه ها کجای قصر رشد میکنند؟ _سرورم گیاهی به نام موگه در قصر رشد نمیکند +آه،فراموش کردم شما بهش میگید زنبق،زنبق دره ،توی دشت های زادگاهم بهار ها پر میشد از این گل. _سرورم ،متاسفم در قصر باغی از زنبق نداریم تنها یک شاخه وجود دارد اون هم به زودی پژمرده میشه ... . . . جیمین و جین تنها امگا های مرد کل کشور شیلا...

    Completed  
  • 𝐀𝐌𝐍𝐄𝐒𝐈𝐀𝐩𝐡𝐢𝐥𝐢𝐚 ||kookmin
    78.2K 22.4K 91

    🪧 پایان یافته fic: amnesiaphilia🃏 Main couple: kookmin Side couple: kookyoon genre : criminal/angst/romance, smut "از نگاه کردن به خودش میترسه! چرا باید کسی از نگاه کردن به خودش بترسه یونگی؟ بعضی وقتا که به خودم خیره میشم.. منم میترسم اما.. اون احمق چه قدر به کثافتی که بهش تبدیل شده خیره مونده که اینجوری وحشت میکن...

    Completed   Mature