My little safe zone
19 stories
💎••SpotLight••💎 by SilverBunny6104
💎••SpotLight••💎
SilverBunny6104
  • Reads 705,237
  • Votes 233,905
  • Parts 124
بکهیون وارث بیچونوچرای شرکت پارکه. اون همه زندگیش رو صرف رسیدن به این نقطه کرده و برای نگه داشتنش از هیچی دریغ نکرده. ولی چی میشه اگه یه روز رقیبی که همیشه ازش میترسید پیداش بشه و موقعیت بکهیون رو به خطر بندازه؟ یعنی بکهیون باز هم میتونه تو صدر بمونه؟ 💎 فیکشن : SpotLight 💎 کاپل : چانبک. ویکوک. کریسهو 💎ژانر : رمنس. درام 💎محدودیت سنی : 18+ 💎نویسنده : #SilverBunny 🐰 🕰️روزهای آپ : دوشنبهها 8 تا 10 شب
••✴️Stigma✴️•• by SilverBunny6104
••✴️Stigma✴️••
SilverBunny6104
  • Reads 1,466,280
  • Votes 223,100
  • Parts 171
بکهیون یه پرستار ساده و خوش قلبه که یه روز موقع برگشتن از سرکارش توی کوچه چانیول رو در حالی که چاقو خورده و وضعیتش خیلی بده پیدا میکنه. بکهیون به درخواست اون پسر که بهش میگه به پلیس زنگ نزنه اون رو به خونه اش میاره و با وجود تمام اخلاق های بد چانیول ازش مراقبت میکنه... اما یه روز چانیول بی خبر میذاره و میره و بکهیون باور داره که محاله دوباره با اون پسر بداخلاق روبرو بشه... اگرچه که پدر چانیول اقای جئون که یکی از کارخونه دارهای برجسته کره اس از چانیول میخواد که به شخصی نزدیک بشه و باهاش طرح دوستی بریزه اما نمیگه چرا... و اون شخص بکهیونه... زندگی و سرنوشت دوباره مقابل هم قرارشون میده اما معلوم نیست قراره اخرش این رابطه عجیب به کجا برسه... 💢 ☠️فیکشن : استیگما #stigma ☠️کاپل ها: چانبک-ویکوک. هونهان ☠️ژانر: رمنس. جنایی . درام ☠️محدودیت سنی: 18+NC ☠️نویسنده : #SilverBunny 🐰🌿
••🌘Silver and Silk🌒••  by SilverBunny6104
••🌘Silver and Silk🌒••
SilverBunny6104
  • Reads 743,621
  • Votes 98,837
  • Parts 72
📋خلاصه داستان : بیون بکهیون یکی از افسرهای سازمان اطلاعاتی کره اس! کسی که به خاطر ظاهرش همیشه از عملیات ها کنار گذاشته میشه اما یه روز موفق میشه بلاخره یه ماموریت به عنوان مامور مخفی بگیره! بک به خاطر این ماموریت پا به سیلور تاون که یه باند قمار غیر قانونیه میذاره و با ادمای جدیدی اشنا میشه. یکی از این ادمها پارک چانیول رییس بانده که به خودش لقب سیلور داده. بک ناخواسته توجه سیلور رو جلب میکنه و تو موقعیتی گیر میافته که هیچوقت تصورش نمیکرد... همیشه عشق وقتی که کمتر از همیشه انتظارش رو داری سراغت میاد.❣️ دوستی های عمیق... شکستن قوانین... فداکاری... و پیدا کردن کسی که باعث بشه بخوای بخاطرش عوض بشی... 💎💎💎💎💎💎💎💎💎 من به عشق اعتماد ندارم بک... هیچ وقت نداشتم... چه حسی داره وقتی یکی که حتی به عشق اعتقاد نداره حس میکنه عاشقته؟! 💎💎💎💎💎💎💎💎💎 🌗کاپل ها: چانبک-کایسو. کریسهو 🌗ژانر: رمنس. جنایی . درام 🌗محدودیت سنی: 18+NC 🌗نویسنده : #SilverBunny 🐰🌿 Story started at :5/9/2016 Finished: 16/2/2017
••💮SignMate💮••  by SilverBunny6104
••💮SignMate💮••
SilverBunny6104
  • Reads 507,010
  • Votes 86,968
  • Parts 88
تو دنیایی که همه وقتی هجده ساله میشن یه نشانه روی مچ اشون برای شناسایی نیمه گمشده اشون ظاهر میشه بیون بکهیون نشانه ای نداره!اونم مثل هر هجده ساله دیگه ای روز تولدش با شور و شوق مچ اش رو چک کرد اما هیچ خبری از اون نشانه خاص که قرار بود به بکهیون سرنوشت اش رو نشون بده نشد! بکهیون اون روز تصمیم گرفت که هیچوقت نذاره کسی رازش رو بفهمه و دنبال سرنوشت اش جای دیگه ای بگرده...چهار سال بعد همون سرنوشتی که در حق بک بی انصافی کرده بود اون رو به خونه پارک چانیول کشوند.یه طراح مانگا بد اخلاق که فقط یه دستیار سر به راه میخواد...اما خوب بک داستان ما هرچیزی هست جز سر به راه! چه حسی داره وقتی بدونی همه تو دنیا یه جفت دارن و فقط تو جا موندی....؟؟ 💮💮💮💮💮💮💮💮💮 - چه خوبه اینجوری یکی به آدم برسه؛ تا حالا کجا بودی پارک چانیول؟! + احتمالا بدون اینکه متوجه باشم داشتم دنبال تو میگشتم..! #Chanbaek 💮💮💮💮💮💮💮💮💮 - ازم بدت مياد؟ + مشكل اينه كه هركاری ميكنم، بدم نمياد! #hunhan 💮💮💮💮💮💮💮💮💮 - میدونی تازگی ها دارم فکر میکنم شاید ارزش این همه تلاش رو نداشتی.. و این بدترین حس دنیاست.. #kaisoo 💮💮💮💮💮💮💮💮💮 Story Started: 18.01.2017 Story Finished: 13.11.2017 💮هم نشان 💮کاپل ها: چانبک.هونهان. کایسو 💮ژانر: رمنس. زندگی روزمره. فانتزی
ミ🌠Till I Reach Your Star 🌠ミ(Book #𝟸 ᴏғ sᴛᴀʀ sᴇʀɪᴇs🌟) by SilverBunny6104
ミ🌠Till I Reach Your Star 🌠ミ(Book #𝟸 ᴏғ sᴛᴀʀ sᴇʀɪᴇs🌟)
SilverBunny6104
  • Reads 278,814
  • Votes 62,021
  • Parts 33
🌠نام فیکشن: Till I reach Your star 🌠کاپل : چانبک 🌠ژانر: رمنس.فلاف. زندگی روزمره 🌠محدودیت سنی : NC 18+ 🌠نویسنده : Silver Bunny 🌸🌿🐰 بکهیون تنها چیزی بود که چانیول رو به این زندگی وابسته میکرد. یه پسر پونزده ساله یتیم مگه چی میتونست داشته باشه؟ تمام مسیرهای زندگیش به پسر کوچولوی شیش ساله ای ختم میشدن که از گردنش اویزون میشد و با اون لحن شیرین و معصومش هیونگ صداش میکرد...اما زندگی هیچوقت بویی از دلرحمی نبرده... یه روز توی زمستون چانیول بکهیونش رو از دست داد و یهو یه دنیا بینشون فاصله افتاد... یعنی بکهیونی که از روزهای بچگیش فقط یه خاطره دور یادشه میتونه این فاصله ها رو از میون برداره؟ 🌠"منتظرم بمون... تا وقتی که راهم رو برای برگشت بهت پیدا کنم. تا ستاره هامون دیگه هیچوقت دلتنگ هم نشن. فقط یه کوچولو منتظر بمون تا وقتی که به ستاره ات برسم... " 🌠
☕⊱A Hug In A Cup⊰☕ by SilverBunny6104
☕⊱A Hug In A Cup⊰☕
SilverBunny6104
  • Reads 500,729
  • Votes 132,546
  • Parts 51
بیون‌بکهیون یه مربی مهدکودک سر به هواست که چند ماهه روی یه غریبه جذاب که توی مترو میبینتش کراش زده...☁️💖 و یه روز یهو تصمیم میگیره از دور دید زدن دیگه بسه! دنبال کردن اون غریبه پاش رو به کافه Heavenly# میکشه و یه دوره جدید تو زندگیش شروع میشه. اما خب از اونجایی که بکهیون اونقدرام خوش شانس نیست اون غریبه لعنتی "پارک چانیول" یه باریستای جذاب و آسکشواله و بیشتر با قهوه تحریک میشه تا لاس زدنای بکهیون ... راستی چیزی به اسم " #قهوه‌سکشوال" وجود داره؟ ☕️ •••••••••••••••••••••••••••••••• یونگی هیچوقت فکرش رو نمیکرد با قدم گذاشتن به کافه Heavenly به اصرارهای دوستش اونجا قراره با شیرین‌ترین طعمی از قهوه که چشیده بود اشنا بشه. طعم لب های خوشمزه اون گارسون بامزه پارک‌جیمین شایدم لبخند های کیوتی که میزد یا مدلی که دنبالش راه میوفتاد و هیونگ صداش میکرد میتونست هر قهوه ای رو شیرین کنه... حتی وجود خود مین یونگی رو که خیلی سال بود حتی از قهوه هم تلخ‌تر بود! ظاهرا یونگی بالاخره هم طعم مورد علاقه اش رو پیدا کرده بود... هم یه گربه‌فسقلی که بالاخره بخواد با خودش ببره خونه... گربه ی شانسش! ☕کاپل : چانبک.یونمین. تویون ☕ژانر: رمنس.فلاف. زندگی روزمره.کمدی. ددی‌کینک ☕محدودیت سنی : NC 18+ ☕نویسنده : Silver Bunny
🐾 • Catnip •🐾 by SilverBunny6104
🐾 • Catnip •🐾
SilverBunny6104
  • Reads 373,112
  • Votes 123,621
  • Parts 52
🏺✨ بکهیون یه هایبرد پاپیه که درست از وقتی که به بلوغ هایبردی رسید و فهمید وقتی زیادی هیجان‌زده میشه دم و گوشاش بی اجازه میان بیرون چشم‌هاش روی گربه همسایه زوم شده بود. درست شنیدید گربه همسایه! ولی خب اقا گربه ما پارک چانیول حوصله پاپی‌ها رو اصلا نداره و فقط ترجیح میده گوشه اتاقش چرت بزنه و هیچکس هم مزاحمش نشه. بکهیون خیلی برای جناب گربه صبر کرد تا نگاش کنه ولی بی‌فایده بود... " یه سری چیزها رو هیچوقت نمیشه عوض کرد! " این رو بکهیون خوب یاد گرفته ولی اگه پای یه کم جادو بیاد وسط چی؟ ✨🏺 🐈 اسم فیکشن : Catnip 🌿 کاپل : چانبک 🐈 ژانر : رمنس.فانتزی. فلاف 🌿محدودیت سنی : 18+ 🐈 نویسنده : SilverBunny 🕰️ وضعیت : پایان یافته ✔️
Blue Side [KookV] by Dkooktae
Blue Side [KookV]
Dkooktae
  • Reads 169,072
  • Votes 28,320
  • Parts 28
"آلفا در رو برام باز کن، خیلی درد دارم. چرا لباس‌هام رو درآوردی؟" "چون توی تمام سوراخ‌های لباست مواد پنهان کرده بودی، حسابی هم حرفه‌ای شده بودی نه؟" جونگ‌کوک با طعنه گفت و تهیونگ با بغض لب زد:"من و مسخره نکن." "به‌خاطر خریتت نازت رو بکشم؟ بگم عزیزم عیبی نداره که اول گند زدی به زندگی خودت و بعد تمام احساسات لعنتی من و زیر پاهای خوشگلت که حتی الان هم دوست دارم روی شونه‌هام باشه له کردی؟" Couple: KOOKV Genere: Omegaverse, Smut, Romance, Dark writer: Donya
-𝐓𝐇𝐈𝐒 𝐈𝐒 𝐌𝐄 𝐓𝐑𝐘𝐈𝐍𝐆- by Helicalova
-𝐓𝐇𝐈𝐒 𝐈𝐒 𝐌𝐄 𝐓𝐑𝐘𝐈𝐍𝐆-
Helicalova
  • Reads 36,813
  • Votes 7,793
  • Parts 28
𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞𝐬: 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 / 𝐂𝐇𝐀𝐍𝐁𝐀𝐄𝐊 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞𝐬: 𝐒𝐥𝐢𝐜𝐞 𝐨𝐟 𝐥𝐢𝐟𝐞 / 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞 𝐒𝐧𝐞𝐚𝐤 𝐩𝐞𝐞𝐤: :«عروسکهات رو جمع کن و یه کوله بردار، باهم فرار میکنیم به نِوِرلَند و تا ابد پیش پیترپن زندگی میکنیم، تو دیگه از چیزی نمیترسی و قرار نیست همش گریه کنی. من خودم مراقبتم.» :«قول میدی؟» انگشت های کوچیکشون رو به هم قلاب کردن و خیره به چشمهای هَم فریاد کشیدن:«قول!»و لحظه ای که نوک انگشتهاشون برای مهر کردن قول بینشون روی هم نشست، صدای خنده های معصومانه ی اونها بین درختهای بلند اطراف منعکس شده بود. -𝐃𝐨𝐧'𝐭 𝐂𝐨𝐩𝐲 𝐓𝐡𝐢𝐬 𝐖𝐨𝐫𝐤-
 💍⃤ REPLᴀCE💍⃤       by ariiellmina2
💍⃤ REPLᴀCE💍⃤
ariiellmina2
  • Reads 848,286
  • Votes 101,178
  • Parts 50
( Completed ) «جایگزین» _ من مجبور بودم ...مجبور بودم اون خودکار لعنتی رو بین انگشتهام بگیرم و اون سند ازدواج رو امضا کنم ... من مجبور بودم که برای تک تک لحظه هایی که کنارت بودم بترسم ... حتی همین الان هم مجبورم ... مجبورم روبروت بشینم و تو چشمهات که عاشقانه به من نگاه میکنه و لبخندت که رو لبهای خطی و ارومت میشینه و دستت که دستمو محکم فشار میده رو ببینم و بدونم هیچکدوم از اینا متعلق به من نیستن .. من درست شبیه یه گل فراموشم نکن کنار یه جاده وسط زندگی تو دارم به خودم میلرزم ... میترسم بدون اینکه من رو ببینی از روم رد بشی ... میترسم فراموشم کنی ... من از اینکه تو فراموشم کنی میترسم جونگکوک ... ________________________ •. #REPLACE💍⃤ ️ ↳Genre↬Romance_ Mystery_smut +18 ↳Couple↬ kookv .Yoonmin