همونایی که قراره یه روزی بخونم‌شون.
15 stories
" LouChocolate "[Uncomplete] by RayPer_Fic
RayPer_Fic
  • WpView
    Reads 34,308
  • WpVote
    Votes 7,056
  • WpPart
    Parts 24
•¬کاپل: چانبک | هونهان •¬ژانر: اکشن | انگست | جنایی •¬تیزر: *روی نقطه بلند وایمیسیو از اونجا ادمای زیر پاتو نگاه میکنی چیزی باعث نمیشه دلت بخاد کنارشون راه بریو حرفاشونو گوش کنی تو از همشون متمایزی.تو فرق داری. جاهایی که باید عشق بدی نفرت شکلیک میکنی جاهایی که باید لبخند بزنی از عضلات پیشونیت کار میکشی جاهایی که باید نوازش کنی انگشتات مشت میشنو قرمزیه خونو میبینی شاید بلدش نیستی.شایدم من باید یادت بدم یاد گرفتنش مساویه با رد شدن از دروازه های جهنم میسوزونتت اما ازت یه چیز جدید میسازه،پوست میندازی. ولی تو تنها نیستی من باهات از درای جهنم رد میشم تا یاد بگیریش حتی اگه باعث شه خودمم عوض شم. ═ ∘♡༉∘ ═ #ML
•𝑫𝒊𝒗𝒐𝒓𝒄𝒆𝒅 𝑹𝒐𝒎𝒆𝒐𝒔༄ by LiviaFictions
LiviaFictions
  • WpView
    Reads 217,952
  • WpVote
    Votes 52,696
  • WpPart
    Parts 25
✤ خلاصه↶ طلاق، بنظر میرسید آخرین راه نجات بکهیون و چانیول بعد از ازدواج فاجعه بار یک ساله ‌شون باشه. ولی چی میشه اگه سرنوشت بعد از دوسال زندگی سینگلی و رابطه های بی ثمر دوباره رومئوهای بد اخلاقو بهم برسونه؟! ‌ ✤ کاپل⇜ چانبک ✤ ژانر⇜ فلاف، کمدی، رمنس ✤ محدودیت سنی⇜18+ ✤ نویسنده ها⇜ Emerald & Jisaw ✤ وضعیت⇜تمام شده #1 on طنز #1 on comedy #1 on کمدی #1 on اسمات #1 on رمنس #1 on عاشقانه #1 on فلاف #1 on چانبک #1 on Chanbaek
Cinnamon Tea by Parelisa
Parelisa
  • WpView
    Reads 57,877
  • WpVote
    Votes 14,138
  • WpPart
    Parts 51
جولای 2016، نقطه زمانی پر تلاطمی برای بیون بکهیون هجده ساله ای بود که عشق سوزانی رو نسبت به پارک چانیول، راننده شخصیش حس میکرد. عشقی که در پیچ و تاب پاپیتال ها رشد کرد و عطر و بوی شکوفه های تابستونی گرفت! رد و بدل شدن نگاه های شیطنت آمیز از آینه ی جلویی ماشین و گونه های گلگون، بوسه های یواشکی و پنچر شدن های مصلحتی برای وقت گذروندن باهم. بکهیون برای زندگی کردن با معشوقه ی مخفیش باید با چالش های زیادی رو به رو میشد؛ اگرچه به سادگی عاشق راننده ی تمام وقتش شد اما اتفاقاتی که بعد از اون افتادن به هیچ وجه ساده نبود، اتفاقاتی به تندی و پیچیدگی عطر دارچین. •Season one: Completed. •Season two: Ongoing... •Characters: Chanyeol, Baekhyun •Genre: Romance, Slice of life, Smut •Author: Parelisa •Channel: @SnowflakeFic #1 Exofanfic
the shadow of love(complete) by lilyblue92
lilyblue92
  • WpView
    Reads 281,814
  • WpVote
    Votes 67,994
  • WpPart
    Parts 63
از بین جمعیت شش هفت میلیاردی کره زمین چند تا کاپل وجود دارن که از سکس برای تموم شدن رابطه اشون استفاده کنن؟ این کاری بود که بکهیون با فروتنی برای دوست پسرش انجام داد، و بعد اجازه داد که از پیشش بره.. چون این درست ترین تصمیم بود. اما هیچ وقت فکرش رو نمیکرد شاید یه روزی رو در روی گذشته قرار بگیره. بکهیون از همسر سابقش یه بچه دوست داشتنی داره و حالا بعد از سیزده سال عشق قدیمیش تبدیل شده به رقیب و همکاری که میخواد زیر پاش رو خالی کنه و اون رو پشت سر بذاره... Chanbaek/sekai romance/smut +18 Writer:lilyblue @lilyblue92 @parkfamily_fictions
Gone With The Sea by vievhen
vievhen
  • WpView
    Reads 78,874
  • WpVote
    Votes 19,471
  • WpPart
    Parts 21
بابام یه ماهی فروش بود که بوی گند لباسش اجازه نمیداد شب ها تن برهنه مادرم رو در آغوش بکشه،یا بوسه خوش آمد من رو برای بعد از کار داشته باشه. این شد که یه روز وقتی پدرم احساس کرد به اندازه کافی برای «داشتن » بزرگ شدم دستشو رو شونه هام گذاشت و زمزمه کرد "نقاش شو پسرم، و تن برهنه اون کسی که دوسش داری رو ثبت کن ،ماهی فروش ها حق عاشق شدن ندارند" اما من دیدمش،یه جایی میون جسد هزاران ماهی. (چانبک)
Don't Push The 26 Unit  by vievhen
vievhen
  • WpView
    Reads 73,460
  • WpVote
    Votes 16,295
  • WpPart
    Parts 39
«تو واحد بیست و شیش یه نویسنده دیوونه زندگی میکنه،میگن تمام قتل هایی که نوشته به فاصله یک ماه به واقعیت پیوسته. آخرین داستانش هم راجب قتلی که خودش مرتکب میشه،پسر باریستایی رو که اسمش بکهیون به قتل میرسونه.عذر میخوام اسمتون؟» «بکهیون.بیون بکهیون.» «خوشبختم آقای بیون!لطفا به هیچ وجه واحد ۲۶ رو فشار ندید» (چانبک)
Dukkha by MiyunaBBH
MiyunaBBH
  • WpView
    Reads 77,075
  • WpVote
    Votes 17,014
  • WpPart
    Parts 107
رنج: Dukkha بودا می‌گوید: «زائیده شدن رنج است؛ پیری رنج است؛ بیماری رنج است؛ مرگ رنج است؛ اندوه، زاری و درد، پریشانی و ناامیدی رنج‌اند. نرسیدن به آن شخص که دوست می‌داری رنج است.» این تنها خاطره‌ای که از مادرم دارم. همین جملات تنها چیزی‌هایی بودند که از مادرم برای من مونده بود. نه چهره... نه صدا... نه عطر... نه نوازش... نه تشویق... نه تنبیه... نه انگیزه... نه امید... نه عشق... فقط یک دست نوشته‌ی قدیمی... یک یادگار کهنه... اگه این رنج نیست پس چیه؟ من رو آيتنه (āyatana) صدا می‌زنن...یعنی دریچه‌ی ظهور رنج. G̶̶E̶̶N̶̶R̶̶E̶̶: Romance, Criminal, Psychology, Happy, smut C̶̶O̶̶U̶̶P̶̶L̶̶E̶̶: Chanbaek داستان دو فاز داره پس حتما توضیحات قبل از پارت اول رو بخونید. اولین بوک از مجموعه‌ی inclination (تمایل، نهاد، شیب، انحراف) دقت کنید که بوک‌ها هرکدوم داستان خودشون رو دارند و هیچ ربطی به همدیگه ندارند.