One
59 stories
Half-Blood by atalebymystery
atalebymystery
  • WpView
    Reads 118,983
  • WpVote
    Votes 29,625
  • WpPart
    Parts 162
«دورگه» پایبند اقوام و اماکن نشو. انسان باش. بدون مرز! A Louis Tomlinson Fanfiction highest ranking: #4 in fanfiction
Faith(1): Love or Brotherhood by atalebymystery
atalebymystery
  • WpView
    Reads 19,550
  • WpVote
    Votes 2,873
  • WpPart
    Parts 18
«ایمان (۱): عشق یا برادری؟» . -«یادمون بندازه که شرایط هر چه قدر هم بد شد ناامید نشیم. فقط باید بدونیم که بالاخره می‌تونیم همه چیز رو عوض کنیم...» -«که ایمان داشته باشیم همیشه همین طور نمی‌مونه، که با هم می‌تونیم بهترش کنیم!» . A Zayn Malik Fanfiction . . . ⚠️ من این داستان رو سال‌ها پیش و در ایام جوانی و جهالت، به عنوان اولین فنفیکم نوشتم. لطفاً به اشکالات بی‌شمارش نخندید. قربان شما #راز
Sea's whisper [L.S | Z.M] by Namelessaa
Namelessaa
  • WpView
    Reads 195,748
  • WpVote
    Votes 44,505
  • WpPart
    Parts 60
«بهش میگن زمزمه ی دریا و اون بزرگ ترین رازی که دریا توی خودش قایم کرده.»
Forever (Larry Stylinson) by sima_jm
sima_jm
  • WpView
    Reads 480,097
  • WpVote
    Votes 50,948
  • WpPart
    Parts 85
زندگی کردن تو دنیا یعنی سختی کشیدن... یعنی واسه به دست آوردن چیزی که بهش علاقه داری باید تموم تلاشت و بکنی... باید واسش بجنگی؛ چون دنیا بهشت نیست!! عشق، یعنی علاقه ی شدید! و من برای به دست آوردن کسی که عاشقشم، در برابر دنیا می ایستم... . . . بالاترین رتبه(فن فیکشن های فارسی) : #1
eternal war   جنگ ابدی  by Farapo21
Farapo21
  • WpView
    Reads 40,466
  • WpVote
    Votes 6,804
  • WpPart
    Parts 48
[کامل شده] ziam 🔞 حالا اون اینجا بود ... در حالی که از دست رفتن باکرگی پسر ۱۶ ساله رو به روش رو تماشا میکرد ... بدون اینکه حرکتی کنه ‌‌‌... بدون اینکه نجاتش بده. **اسامی ذکر شده در داستان هیچ ارتباطی با اشخاص در دنیای واقعی ندارند و صرفا ، برای درک و لمس بهتر داستان به عاریه گرفته شدند**
Me After You [L.S] by Lo28is
Lo28is
  • WpView
    Reads 9,927
  • WpVote
    Votes 2,227
  • WpPart
    Parts 25
بعضی وقتا به این فکر میکنم که دیگه نه میتونم بودنتو تحمل کنم نه نبودنتو...
Golden dandelion قاصدک طلایی by Farapo21
Farapo21
  • WpView
    Reads 16,134
  • WpVote
    Votes 2,858
  • WpPart
    Parts 62
همش تقصیر من بود. چون من یه علف هرزم... یه قاصدک بی فایده که با نجوای باد پراکنده میشه. . . . . ⭕️زیام هشدار سنی 🔞 ** اسامی ذکر شده در داستان هیچ ارتباطی با اشخاص در دنیای واقعی ندارند و صرفا، برای درک و لمس بهتر داستان به عاریه گرفته شدند*
NIGHTMARE  by ChibeniTP
ChibeniTP
  • WpView
    Reads 17,206
  • WpVote
    Votes 2,588
  • WpPart
    Parts 33
[Completed] ☜︎︎︎--تمام زندگی اش هول محور اشتباهاتش میچرخد و شروع به کشیدنش داخل سیاه چاله ی کابوس می‌کند او با هر اشتباه زندگی اش را بیشتر به کابوس مبدل میکند، کابوسی سرد و سیاه تنها راه نجاتش معشوق شیرینش است که هر لحظه از هم دور و دورتر میشوند او در جستجوی زره ای آرامش، چه در بیداری و یا خواب در کابوس گمشده پایان این کابوس، برایش تلخ است یا شیرین؟ --☞︎︎︎ ☞︎︎︎ 𝒁𝒊𝒂𝒎 , 𝑳𝒂𝒓𝒓𝒚 , 𝑵𝒊𝒂𝒍𝒍 ɪɴ ᴇɴɢʟᴀɴᴅ 🇬🇧 🎖Top rankings: {🥇 #1 واندایرکشن #18 Directioner #48 ziammayn }
Bring Your Body Baby (I Could Bring You Fame) [L.S] by eyasmin
eyasmin
  • WpView
    Reads 5,160
  • WpVote
    Votes 1,083
  • WpPart
    Parts 16
COMPLETED || EDITED SPORT ROMANCE || - تابستان سال ۲۰۱٥، جاييكه هري ۱۸ ساله، تازه دبیرستان رو تموم کرده و بعنوان یه واتربوي توي تیم فوتبال موردعلاقه‌اش مشغول به کار شده. وظایفش خیلي ساده‌اس: ⟨ آماده باشه که به بازیکنا آب و حوله بده.⟩ ولي ظاهراً این شامل لويي تاملینسون، بازیکن ۲۳ ساله‌اي که تازه به پاري سن ژرمن منتقل شده، نمیشه؛ چون اون دوست داره کار هري رو خیلي سخت‌تر از چیزي که هست بکنه!. Word Count: 80,000 On AO3 : Theboyfriendstagram - 𝘼𝙡𝙡 𝙧𝙞𝙜𝙝𝙩𝙨 𝙗𝙚𝙡𝙤𝙣𝙜 𝙩𝙤 𝙩𝙝𝙚 𝙤𝙧𝙞𝙜𝙞𝙣𝙖𝙡 𝙖𝙪𝙩𝙝𝙤𝙧 𝙤𝙛 𝙩𝙝𝙞𝙨 𝙨𝙩𝙤𝙧𝙮. 𝙄 𝙙𝙞𝙙𝙣'𝙩 𝙬𝙧𝙞𝙩𝙚 𝙞𝙩 𝙖𝙣𝙙 𝙄'𝙡𝙡 𝙣𝙚𝙫𝙚𝙧 𝙘𝙡𝙖𝙞𝙢 𝙤𝙬𝙣𝙚𝙧𝙨𝙝𝙞𝙥, 𝙗𝙚𝙘𝙖𝙪𝙨𝙚 𝙄 𝙙𝙤𝙣'𝙩 𝙝𝙖𝙫𝙚 𝙥𝙚𝙧𝙢𝙞𝙨𝙨𝙞𝙤𝙣 𝙩𝙤 𝙙𝙤 𝙨𝙤.
Fuck You | L.S by by_harry
by_harry
  • WpView
    Reads 11,673
  • WpVote
    Votes 2,419
  • WpPart
    Parts 21
~ هری استایلز یه مرد ایده‌آل و جنتلمنه که همراه نامزدش به مهمونی عروسیِ یکی از بهترین دوست های دوران دبیرستانش میره و چی میشه اگه اونجا اکسش رو هم ببینه که دعوت شده؟ ~ ~ لویی تاملینسون، پسری که صورت زیبا و رمانتیک بودنش زبان‌زد خاص و عام شده فقط یه نفر هست که ازش خوشش نمیاد، اکس دیوونه و وحشیش.. ~ ~ و چه اتفاقی میوفته اگه سرنوشت دوباره اون دو نفر رو سر راه هم قرار بده؟ اما اینبار به شیوه ی نوین و عجیب تری؟ ~ + فاک یو هری تو همین الان اون زن رو کُشتی! _ اگه جاخالی نمی‌دادی اینطور نمی‌شد!! ژانر : عاشقانه، کمدی، تخیلی و زامبی. کاپل : لری. هشدار ❌ [ داخلِ این داستان از الفاظ رکیک استفاده شده و محتویاتش مناسب برای هر سنینی نیست ]