Sugested✨
38 stories
Adonia | Vkook by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 97,104
  • WpVote
    Votes 6,766
  • WpPart
    Parts 61
Adonia ⛪ - نگاهم کن! - دارم نگاهت می‌کنم... - نه خوب نگاهم کن. - چطوری تهیونگ؟! - همینطوری، همینطوری که زور صدات به اسمم می‌رسه و می‌فهمم نگاهت کاملا برای من بوده. Couple: Vkook, Secret Genre: Romance, Angst, Mysterious, Smut Writter: Ivanna
NOAH | VKOOK by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 205,923
  • WpVote
    Votes 19,418
  • WpPart
    Parts 54
Noah ❄ "لب‌هایم بوی دروغ میداد. اما تو کنار گوشم زمزمه کردی: باران را برقص! نگاه را بوسه بزن، خواب و رویا را نقاشی بکش... انگار که وظیفه‌ات، تنها شیفتگی بود!" writer: Olda couple: Vkook Genre: Drama, Romance slice of life, smut, sport
INRED | VKOOK by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 1,184,133
  • WpVote
    Votes 83,525
  • WpPart
    Parts 124
In Red - سرخ‌پوش جونگکوک جئون، رئیس زاده‌ی بند هشتم زندان گری سی! کسی که توی سلول‌های اون زندان بزرگ شده بود و حالا یک تازه وارد توی بند هشتم، همه چیز رو بهم ریخته بود! 🔞🃏⛓ تازه واردی که بدون هیچ ترسی مقابلش می‌ایستاد و با گستاخی جوابش رو می‌داد اما کی فکرش رو می‌کرد اون تازه وارد باعث شه #غرور خود ساخته‌اش رو از دست بده؟ ⚖💰🚬 _______________________ "اگر روزی موفق شدی و پذیرش من رو برای پرستشت به دست آوردی، اونموقع جلوی تک به تک این آدمها، توی همین کلیسایی که برای معبودتون ساختید... میبوسمت! اونموقع "رئیسم" رو بعنوان "معبودم" میبوسم جئون!" writer: Nren couple: Vkook Genre: prison-crime-romance-smut
𝗧𝗮𝗻𝗴𝗲𝗿𝗶𝗻𝗲 𝗿𝗲𝘀𝗰𝘂𝗲 𝗼𝗽𝗲𝗿𝗮𝘁𝗶𝗼𝗻 by ImLuna_moon
ImLuna_moon
  • WpView
    Reads 282,572
  • WpVote
    Votes 49,141
  • WpPart
    Parts 54
[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] وقتی که امگای نارنگی مثل همیشه به کتابهاش پناه آورده بود تا شکستی که اخیراً خورده بود رو فراموش کنه، کتابی با اسم و طرحی جالب توجهش رو جلب کرد. زمانی که اون رو خوند متوجه‌ی چیز عجیبی شد؛ اتفاقات و شخصیت های اون کتاب واقعی بودن و حتی خودش هم توی ‌داستان بود! این یه‌جور پیشگویی بود؟ ولی چرا اون باید یه شخصیت شرور باشه؟ یعنی آخرش قراره که به همین سادگی نابود بشه؟ یکی به نارنگی کمک کنه.. · · ─────── ·𖥸· ─────── · · Name:Tangerine rescue operation[عملیات نجات نارنگی] Genre: Omegaverse, Fantasy, Romance, Fun, Maybe a little smut? Couple: Kookv Writer: Luna🌙 ◉Start:1401/06/28 ◉End: 1403/01/16 ░این فیکشن هیچ ارتباطی به زندگی و شخصیت واقعی آرتیست ها ندارد! همچنین فاقد اسما‌ت‌های مولایی است دوست عزیز🦭
The Trap | VKOOK  by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 544,530
  • WpVote
    Votes 47,003
  • WpPart
    Parts 46
𝐓𝐡𝐞 𝐓𝐫𝐚𝐩 تله 🔖|• بین آدم‌هایی که با ماسک‌های روی صورتشون دور و اطرافش در حال رقص و شادی بودن داشت به دنبال شخصی به‌نام کیم‌ویکتور(تهیونگ) می‌گشت. مردی دورگه با چشم‌های فریبنده و تیله‌های آبی رنگ که قاچاقِ انسان انجام می‌داد! بازرس جئون قرار بود درآینده به عنوان یک پلیس مخفی به جای پسر عموی کیم‌ویکتور وارد عمارت رویایی اون مرد بشه تا بتونه برای به دام انداختنش مدرک کسب کنه، اما بازرس جئون از یک چیزی خبر نداشت، این که کیم‌ویکتور عاشقِ پسر عموش بود! Genre : 𝐂𝐫𝐢𝐦𝐢𝐧𝐚𝐥, 𝐌𝐲𝐬𝐭𝐞𝐫𝐲,𝐒𝐦𝐮𝐭 Couple : 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤 - 𝐇𝐨𝐩𝐞𝐦𝐢𝐧 Writer : 𝐋𝐞𝐧𝐚 situation : 𝐅𝐮𝐥𝐥
Desiree | Vkook | Completed by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 1,692,859
  • WpVote
    Votes 127,419
  • WpPart
    Parts 44
خلاصه: دهه ی نود میلادی. بوی قهوه ی تلخ و کلاه های کج فرانسوی. پوستر تئاتر های شکسپیر در همه جای شهر. و پسری که توی اتاق واحدش در ساختمان هبیتیت مارسی نشسته و به عاشق بودن فکر میکنه... عشق به شوهر خواهرش که نوزده سال از خودش بزرگتره... آیا تهیونگ هم میتونست دل به عشق برادر زنش بده؟ کسی که از مارسی تا سئول رو طی کرده بود تا قلب شکست خورده اش رو ترمیم کنه... .................. _ تو گنج منی...نقطه ی ضعف منی...بهونه ی من...دلیل جنونم...دلیل خشمم...خوب خودت و ببین...تو اگه مال من باشی کارت زاره...دیوونت میکنم، چشم هرکسی که نگاهت کنه رو از کاسه در میارم، دست هرکسی که بخواد بهت بخوره رو قلم میکنم، نفس هرکسی که به پوستت بخوره رو میبرم... اینارو میگم چون خودم و میشناسم، چون تو نیمه ی پنهان منی...چون تو رو سخت به دست میارم ولی اگه به دست بیارم...دیگه راه برگشتی نداری...از یه جا به بعد مال منی...و هرکسی که بخواد تورو از من بگیره باید اول از کلتم اجازه بگیره... Desiree Wr: quake Main couple: Vkook Genre: Dram, Angst, Romance, Smut
Love You So Bad | VKOOK - YOONMIN by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 632,538
  • WpVote
    Votes 53,908
  • WpPart
    Parts 76
𝑳𝒐𝒗𝒆 𝒀𝒐𝒖 𝑺𝒐 𝑩𝒂𝒅 - بدجوری دوستت دارم قسمتی از فیک: تمام انگیزه ام از اومدن به این کتابفروشی فقط دیدن اون صورت بینهایت جذابشه ...وقتی رو به قفسه ها می ایسته و کتابهارو مرتب میچینه، وقتی پشت میزش میشینه و با نگاه فوق‌العاده اش بهم نگاه میکنه و قیمت کتاب رو میگه .. زمانی که با اون لبخند لعنتیش من رو مخاطب قرار میده "مهمون من باش. " دلم میخواد دستم رو به گردنش برسونم و جلو بکشم، بعد با تموم وجودم ببوسمش ...اما ..درست نیست ..عشق من درست نیست .... من عاشق همجنس خودم شدم ..مرد جذابی که سیزده سال از خودم بزرگتره و دوماهی میشه کتابفروشیِ نزدیک مدرسه ام رو خریده و الان اونجا کار میکنه .... •Genre: Slice of life, Romance, Smut, Angst Couple: Vkook, Yoonmin Writer: RÊVE
A F R O D I T  [KookV]  by mawni_o
mawni_o
  • WpView
    Reads 140,589
  • WpVote
    Votes 21,874
  • WpPart
    Parts 42
" کامل شده" _ سکسپیر میگه.. عشقم را در برابر دست تو و دستم را در عشق تو می نهم ماگ قهوه اشو پایین اورد و چشماشو توی حدقه چرخوند + اولا اون شکسپیره نه سکسپیر احمق.. و بعدم اون جمله کوفتی اینه.. عشقم را در برابر عشق تو و دستم را در دست تو می نهم. چرا وقتی بلد نیستی اصرار داری که استفادش کنی.. با اینکارات قرار نیست بزارم اینجا بمونی نه تا وقتی که حداقل اسم کوفتی شکسپیرو درست بگی _ بیخیال عروسک.. میدونم توام توی اعماق قلبت دلت نمیخاد از دستم خلاص شی با چشمایی بی حس به لبخند خرگوشی پسر مقابلش زل زد و از توی جیبش گوشیشو برداشت و شماره ای گرفت _ اداره پلیس کلانشهر سئول بفرمایید؟ . . . کاپل : kookv ژانر: رمنس،درام، اسمات، روزمره
𝘽𝙡𝙪𝙚 𝘾𝙪𝙥��𝙘𝙖𝙠𝙚𝙨 ▪︎𝘷𝘬𝘰𝘰𝘬▪︎ by AfraBehfar
AfraBehfar
  • WpView
    Reads 628,674
  • WpVote
    Votes 116,686
  • WpPart
    Parts 83
•کاپ کیک های آبی• - غش کردی. ندیده بودم یکی با دیدن خروس غش کنه! - به حیوونا عادت ندارم. - فوبیا داری؟ تهیونگ بی اختیار غرید: - عادت ندارم! ژانر: عاشقانه🍉روزمره🌊فلاف🧁طنز🧃 یه کوچولو انگست🌧هپی اند🐓 کاپل: ویکوک، هونهان( اسمات نداره💙) و بلو اول بود: #روزمره1 #تهکوک1 #هونهان1 #طنز1 Start: 4/6/00 End: 4/9/01
𝐂𝐚𝐫𝐚𝐦𝐞𝐥 𝐌𝐚𝐜𝐜𝐡𝐢𝐚𝐭𝐨 by ImLuna_moon
ImLuna_moon
  • WpView
    Reads 203,829
  • WpVote
    Votes 38,606
  • WpPart
    Parts 31
[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] "برادران کیم بجز تهیونگ؟!" این صدای زمزمه ی زیر لبیِ تهیونگ بود که خیره به تابلوی رستوران زنجیره ایِ پدرش، که حالا به برادرانش به ارث رسیده بود، نگاه میکرد و با حرص دستهاش رو مشت کرده بود! ثانیه ای بعد پوزخندی زد و به این فکر کرد که مگه چی از اونا کمتر داره که نمیتونه رستوران خودش رو راه بندازه و پوز نابرادری هاشو به خاک بماله؟! اونموقع طی یک حرکت انتحاری اقدام به تاسیس رستوران خودش به اسم "Mine" کرد. ولی نمیدونست که یه چیز کمتر از نابرادری هاش داره.. و اون سرآشپز معروفی بود که نصف اعتبار رستورانِ "برادران کیم بجز تهیونگ" رو به دوش میکشید. سرآشپزی که جئون جونگکوک نام داشت! ──────⊹⊱✫⊰⊹────── -متاسفانه نمیتونم باهات کار کنم +چرا؟ باور کن ما با هم میتونیم پیشرفت کنیم! -علاقه ای به همکاری باهات ندارم. +برام مهم نیست من هرکاری برای کشوندنت تو رستورانم میکنم. دست از سرت برنمیدارم شِف! ꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚ ❐داستانی عجیب و عاشقانه با حضور استاکر گلابی و جناب کلم بنفش 𖥟Name:Caramel Macchiato [کارامل ماکیاتو] 𖥤Genre:Fun, Romance, Fluff 𖥠Couple:Kookv, Sope 𖥔Writer:Luna🌙 ⊰Start:1401/01/22 ⊰End:1401/05/27 ░این فیکشن هیچ ارتباطی به زندگی و شخصیت واقعی آرتیست ها ندارد! همچنین فاقد اسمات است دوست عزیز🦭
+19 more