Krisyeol
6 stories
𝙁𝙞𝙧𝙚 𝙍𝙖𝙘𝙚 by _wetdream_
_wetdream_
  • WpView
    Reads 4,899
  • WpVote
    Votes 996
  • WpPart
    Parts 19
~𝙁𝙞𝙧𝙚 𝙍𝙖𝙘𝙚 ~مسابقه آتش ~کاپل:کریسیول_هونهان_سولی ~فرعی:سکای_ بکسو ~ژانر:مسابقه_اکشن_درام_اسمات خلاصه: کریس و چانیول دو راننده فرمول یک حرفه ای هستن اما با قوانین و استاندارد هایی کاملا متفاوت حالا چانیول که یک راننده حساس و تابع قانون هست پا به دنیای بی قانون ها میذاره
🕊 𝑭𝑶𝑶𝑳 🕊 by BIueCloud
BIueCloud
  • WpView
    Reads 66,221
  • WpVote
    Votes 15,926
  • WpPart
    Parts 38
─بدون‌شک الهـه‌ی بدشانسی بایـد جلوی چانیـول لُنگ مینداخت؛ یا حتی بیشتـر از اون، فرش قرمز جلو پاش پهن میکرد و با احترام سـوار لیموزین میکردش. حالا فکر میکنید چی باعث همه ایـن بدبختی‌هاش شده؟ درستـه، کریس وو؛ همـون پسـره‌ی چینی-کاناداییِ مغرور که علاقه‌ی خاصی به تـور کردن دخترایی داره که با چانیول قرار میذارن.🕊 ༆𝓝𝓪𝓶𝓮: FOOL ༆𝓖𝓮𝓷𝓻𝓮: کمدی، عاشقانه، کالج، اسمات. ༆𝓒𝓸𝓾𝓹𝓵𝓮: کریسیول، سهبک ༆𝓐𝓾𝓽𝓱𝓸𝓻: 𝑩𝒍𝒖𝒆𝑪𝒍𝒐𝒖𝒅☃︎ ༆𝓢𝓽𝓪𝓽𝓮𝓶𝓮𝓷𝓽: #Full ༆𝒜𝓰𝓮𝓼: +15 🏅𝑹𝒂𝒏𝒌𝒊𝒏𝒈𝒔: 1 in #fanfiction 1 in #lgbtq 1 in #Boyxboy 1 in #کریسیول 1 in #سهبک 1 in #طنز
All Of Me by Zazar_96
Zazar_96
  • WpView
    Reads 18,444
  • WpVote
    Votes 3,166
  • WpPart
    Parts 25
نام: تمام وجود من کاپل:کریسیول، سکای، بکهان ژانر:رمنس، انگست، اسمات نویسنده:هیلدا "همانند صاعقه بود، برقی که از سمت نگاه تو به سمت قلبم برخورد کرد"
Lonely Moon by p-phoenix1485
p-phoenix1485
  • WpView
    Reads 14,735
  • WpVote
    Votes 3,583
  • WpPart
    Parts 62
Genre: "Omegavers, Crime, Angst, Action, Romance, Phycology" Couples: "KrisYeol, Yoonmin, Kaihun" Writer: "Purplephoenix" «ماهِ تنها» خلاصه: زندگی خوبی داشت، خوشحال بود و از وقت گذروندن با خانواده‌اش لذت میبرد... اما یک روز...توی یک لحظه...همه چی از هم پاشید... خوشی رنگ باخت و دنیا رخ بیرحمش رو نمایان کرد؛ حالا تنهاست و باید از این تاریکیِ محبوس کننده رهایی پیدا کنه...اما آیا میتونه؟ اون بهش این اجازه رو نمیده تا از سایه‌ی منفورش خلاص بشه و روشنی رو ببینه...به نام عشق حبسش کرده و ذره ذره روحش رو میدره... •°•°•°•°•°• بخشی از داستان: درحالی که روی من سایه انداخته بود، چاقو رو به گردنم فشرد؛ از پشت نقاب سیاه رنگی که به چهره داشت تنها میتونستم چشمهاش رو ببینم...چشمهای خماری که انگار توشون آتیش روشن کرده بودند. رایحه‌‌ی عجیبی داشت، وقتی اونطور به چشمهام خیره شده بود حتی سوزش گردنم هم باعث نشد نگاهم رو ازش بگیرم... Start:1400/09/30 Finished:... (حتماً از روی لیست بخونید داستان رو، ممکنه پارت ها بهم ریخته باشند و پارتی رو جا بندازید.)