𝗕𝗢𝗫𝗘𝗥 𝗕𝗢𝗬
- من برای هرکسی وقت نمیزارم پس بهتره رو عصابم نری و فقط کاری رو که بهت میگم بکنی ! -عصابتم میخورم ! 𝗙𝗶𝗰 𝗻𝗮𝗺𝗲:ʙᴏxᴇʀ ʙᴏʏ 𝗴𝗲𝗻𝗲𝗿:ꜰᴀᴋᴇᴄʜᴀᴛ.ᴅʀᴀᴍᴀ.ᴄᴏᴍᴇᴅʏ. ᴀɴɢꜱᴛ.ꜱᴍᴜᴛ
- من برای هرکسی وقت نمیزارم پس بهتره رو عصابم نری و فقط کاری رو که بهت میگم بکنی ! -عصابتم میخورم ! 𝗙𝗶𝗰 𝗻𝗮𝗺𝗲:ʙᴏxᴇʀ ʙᴏʏ 𝗴𝗲𝗻𝗲𝗿:ꜰᴀᴋᴇᴄʜᴀᴛ.ᴅʀᴀᴍᴀ.ᴄᴏᴍᴇᴅʏ. ᴀɴɢꜱᴛ.ꜱᴍᴜᴛ
جئون جونگکوک نور چشمی خاندان جئون، پسری که تمامی دخترهای فامیل دنبالشن و به جز دوست صمیمیش کسی از فاک بوی بودن اون پسرِ به ظاهر نِرد اطلاعی نداره! اما چه اتفاقی قرار بود بیافته اگه تنها امگای نر خاندان که کسی جز یه پسر دلربا و لجباز نیست از رازش خبردار بشه؟ جانگ ۹۹ تا مشکل داشت و مثل اینکه قرار بود یکی دیگه هم بهش ا...
-wildflower 《جونگکوک یه پسر کیوت و مهربونه. حداقل این چیزیه که از طرز توییت زدن روزانهش معلومه. اما چی میشه اگه با پیام دادن بهش خود واقعیش رو نشون بده؟》 کاپل:کوکوی ژانر: فیکچت، رمنس، فلاف، شاید اسمات نویسنده: نابی. وضعیت: تکمیل شده.
پایان یافته امگا برای فرار از یه قرار از پیش تعیین شده از سمت مادرش، پا به رویدادی میذاره که به مهمانی شطرنج معروفه. توی این مهمانی، امگاها و آلفاها بیتوجه به رایحه، به سمت هم جذب میشن. امگا قرار نبود از کسی خوشش بیاد، نه تا وقتی که اون مشکیپوش خندید و زیر دلش رو خالی کرد؛ نه تا وقتی که لبخند زد و به امگا گفت: هدیه...
مولتی شات ترجمهای کوکوی (تکمیل شده) تهیونگ از سر و صدای همسایه هاش خسته شده. اما هیچوقت فکرش نمیکرد اون همسایههای اذیت کننده دوقلوهای جئون باشن به همراه پدر هات و جذابشون. خب بهنظر میرسید اون بدجوری گیر افتاده... ژانر: امگاورس، فلاف، رمنس، اسمات کاپل: کوکوی تعداد چپتر: 5
ᯊ Dollعـروسـک ؛ «_ وجب به وجب تنت رو، هر وجبش رو مثل یه دین جدا میپرستم؛ تو دین منی، تو خدای پرستیدنیِ منی، تو قلب منی، جگر گوشهی منی، یکییهدونهی منی، تو پسر منی، فقط من.» . . . | ژانر: امگاورس، ازدواج اجباری، رومنس، مافیا، امپرگ، انگست. کاپل؛ کوکوی.
همهچیز توی زندگی جئون جونگکوک، جراح پلاستیک معروف سئول به خوبی و خوشی میگذشت؛ البته تا زمانی که سروکلهی یه امگای گیلاسی پیدا شد که دنبالش راه میافتاد و بدون هیچ شرمی درخواست میکرد: _ آقای دکتر، بیا با هم بچه بسازیم! کاپل: کوکوی ژانر: امگاورس، ازدواج اجباری، کمدی، فلاف، اسمات، امپرگ
-Completed ما تنها بودیم ☔ جونگکوک و تهیونگ بعد از پنج سال رابطه، از هم جدا میشن و حالا جونگکوک سعی داره توی هفت روز دوباره دل تهیونگ رو به دست بیاره. آیا میتونن دوباره به هم برگردن!؟ بخشی از فیک: _من واقعا... دوست ندارم اینجوری ببینمت لاو. دوست ندارم که پیش من نباشی و من نتونم باهات حرف بزنم. من واقعا دلم میخواد که...
「پایان یافته」 چشم های لرزون و خیس از اشکش رو باز کرد و با صدایی آرومی که میشد فریاد ترس رو شنید، سکوت جنگل رو شکست: _خواهش.. م-میکنم... ن-نزدیکم نشو! اما تنها چیزی که اتفاق افتاد نزدیک شدن اون گرگ عظیمالجثه بود. میتونست قسم بخوره بازدم داغش تمام صورتش رو سوزنده بود. قطرهای اشک از گوشه چشمهاش پر کشید و به سمت چونه...
کاپل اصلی: کوکوی کاپل فرعی: نامجین و هوپمین خلاصه: تهیونگ امگای فقیر و باهوشیه که توسط بهترین مدرسه کره بورسیه میشه، تهیونگ به محض ورودش، توجه قلدر مدرسه که از قضا، ثروتمندترین و قویترین فرد مدرسهست رو جلب میکنه... جئون جونگ کوک، آلفایی که از امگا ها و ضعفشون متنفره... ژانر ها: امگاورس، انگست، عاشقانه، مدرسهای، اس...
ژانر:معمایی، عاشقانه، درام زمان آپلود:پنجشنبهها کیمتهیونگ پسری که برای خلاص کردن برادرش از حصار میلههای زندان، برای ثابت کردن بیگناهیش با کارگاهی کارکشته به نام چوی سوهو شروع به همکاری میکنه که در این مسیر مجبوره به جئونجونگکوک یکی از خطرناکترین آدمهای شهر نزدیک بشه و...
ژانر:،, omegavers, romantic, fluff, mperg, Erotic, pussiboy داستان درباره یک آلفای فلج و امگای زیباشه درحالی که دستشو نوازش وار روی موهای مخملی تهیونگ میکشید گفت: "چطور اینقدر آرامش بخشی؟ باعث میشی حس کنم هیچ چیز دیگه ای تو دنیا نیست که آرامشمو بتونه بهم بزنه" تهیونگ دستی که سرش رو نوازش میکرد گرفت وکفدست جونگ کوک...
[در حال آپ] دژاوو حالتی از ذهن است که در آن فرد پس از دیدن صحنهای احساس میکند آن صحنه را قبلاً دیدهاست و در گذشته با آن مواجه شده است. و این همون جریان زندگی بود! آدم درست رو در زمان درست جلوی روت قرار میداد!... و لحظه آخری که تهیونگ داشت از کافه خارج میشد در حالی که میل وافری برای از خوشحالی فریاد زدن داشت و...
𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: 𝘒𝘰𝘰𝘬𝘝 𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦: 𝘓𝘪𝘵𝘵𝘭𝘦𝘴𝘱𝘢𝘤𝘦, 𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦, 𝘍𝘭𝘶𝘧𝘧, 𝘚𝘮𝘶𝘵 تهیونگ یه بیبی بوی کیوت و لوسه که به شدت وابستهی همسرش جونگکوکه و بهخاطر یک سری اتفاق که در گذشته رخ داده، از طریق استیکرهای کیربی باهاش ارتباط برقرار میکنه. [𝘊𝘰𝘮𝘱𝘭𝘦𝘵𝘦𝘥 ]
خلاصه: جئون جونگکوک وکیلی که به واسطه برادرزادش با کیم تهیونگ مربی مهدکودک آشنا میشه و سعی میکنه امگا رو عاشق خودش کنه. Couple: Kookv Genre: romance, omegaverse, fluff writer: nana 🥇کوکوی 🥇fakechat
کامل شده 𓏲 کیم تهیونگ امگایی با رایحهی شیرینِ هلو که تمام عمرش وابسته به خواهر عزیزش بود نمیتونست با ازدواجش کنار بیاد، با این اوصاف مِن بعد کسی نبود که نازش رو بکشه! پس به خودش قول داد تا از تمامی اقوام دامادشون متنفر باشه اما خب، قرار نبود برادر بزرگ تر داماد یه آلفای جذاب لعنتی که قلب اون امگای لوس رو به لرزه د...
Jeon The Vampie🏷 | Kookv [completed] فکر کنید با دوستاتون برای تفریح به یه جزیره اومدید. اما یه روز در حالی که تک و تنها هستید، توی جنگل گیر یه خرس میوفتید و در حالی که ازش فرار می کنید، تورتون بر می خوره به یه عمارت زیبا درست وسط جنگل. چی میشه اگه برای پنهان شدن از اون خرس گنده، پاتون رو رو داخل اون عمارت بذارید؟ و...
فصل 1 احساس تنهایی خیلی خوبه ولی نه وقتی ۱۶ سال طول بکشه بلاخره یه جایی کم میاری ، کنجکاوی قلقلکت میده و دلو میزنی ب دریا و ...فرار میکنی ... ولی همیشه قرار نیست نتیجه ی یک اشتباه بد باشه شاید بشه شروع ی زندگی دوستداشتنی و پر ماجرا و شاید عجیب .... بخشی از داستان : پس من چی ؟ پسر کوچیک تر ب صورت مثل برف شوگا نگا...
"الهه ی ماه... چرا اینکارو با من کردی؟ بهترین دوستم و جفتم عاشق هم شدن..." جونگکوک و تهیونگ جفته همن و جیمین بهترین دوست تهیونگه. اما یه مشکلی وجود داره! جونگکوک نمیدونه تهیونگ جفتشه و فکر میکنه جفتش جیمینه و جیمین که قبلا جفت هاش رو پیدا کرده بود اونا رو بخاطر جونگکوک رد میکنه. "تهیونگ حدس بزن چی؟" "چیشده جیمین؟" "...
[Completed] "به شوهرم نگو، ولی قراره ازش طلاق بگیرم" تهیونگ مست در حال گفتن این حرف ها به جونگکوک بود. کسی که در واقع شوهرش بود! Genre: romance, General, Drama, Slice of life Couple: Kookv Writer: ongiepills Translator: Helen___aw 🥇angst 🥇Lgbt 🏅boyxboy 🏅Kookv 🥇Fanfiction 🥇Jungkook 🥇fic 🥇taekook 🥇Romance �...
فروختن تنش به تکپسر نازپروردهی یاکوزا، آخرین چیزی هم نبود که جونگکوک فکرش رو میکرد! آدمها توی شرایط سخت بدترین تصمیمات رو میگیرن و جونگکوک، زمانی که توی فقر و نداری دستوپنجه نرم میکرد؛ این بهترین کار بهنظر میرسید! _ تو به پول نیاز داری و من به کسی که تختم رو گرم نگهداره، معاملهی خوبی نیست؟ + قبوله، من...
کاپل:کوکوی ژانر:انگست،امپرگ،رمنس،هپی اند "هر ادمی یه روز خوب داره یه روز بد. اما برای تهیونگ چرا این روز بد اینقدر طولانی بود؟ -لعنتی،از چاله در میام میافتم تو چاه،جیمی منو این همه بگایی محاله......"
•|🖇Fiction: مــــردت ددی صــدام میـکنه Your Man Calls Me Daddy •|🖇Couple: KookV •|🖇Gener: DaddyKink.Omegavers.Smut.Romance •|🖇Writer: WhiteNoise جئون جونگکوک آلفای تتوآرتیست 38 سالهایه که 900K فالوور توی اینستاگرام داره و پستاش میلیونی بازدید و لایک میخورن چون لعنت که اون یه ددی واقعیه و این رو حتی عکساش ثابت میک...
تهیونگ، گربه کوچولوی داستان، با خودش فکر میکرد که روز های خوشش تموم شدند و در های خوشحالی تک به تک به روش بسته شدند. اما دقیقاً وقتی که فکر میکرد "دیگه از این بدتر نمیشه!"، جئون جونگکوک، پسرِ شوخ و جذاب، وارد زندگی اش میشه و همه چیز رو براش عوض میکنه. -Hybrid, Romance, Fluff, slice of life, smut -kookv _______...
ᯊ منفیِ شصتونه جئون جونگکوک آلفای میانسالیه که از زندگی یکنواخت و یکرنگش خسته شده؛ اما هیچ قصدی برای رابطه و ازدواج نداره. تنها چیزی که جونگکوک میخواد یه بچهست، بدون مادر یا پدر دومش! تهیونگ امگایی که برای رسیدن به رؤیاش و وضع مالی بدش، قبول میکنه تا تولهی جئون جونگکوک رو براش به دنیا بیاره. ژانر: امگاور...
پایان یافته. تهیونگ بخاطر مشکلات خانوادگی به انگلیس مهاجرت میکنه. اون نیاز داره برای بهتر کردن زندگیش، با موفقیت مدرک تحصیلی خودش رو بگیره ولی هیچ چیز اونطور که میخواد پیش نمیره. چی میشه اگه استاد جذاب و کرهایش بهش پیشنهاد وسوسه انگیزی بده که باعث تغییر زندگیش بشه؟؟؟؟ ( هیچوقت فکر نکنید میتونید داستان رو حدس بز...
+فقط خواستم رو بدنم کار کنی -منم فقط میخوام رو بدنت، کارمو بکنم! فیک چت-چند شاتی کاپل:کوکوی (تکمیل شده)
کیم تهیونگ امگایی با رایحهی شیرینِ هلو که تمام عمرش وابسته به خواهر عزیزش بود نمیتونست با ازدواجش کنار بیاد، با این اوصاف مِن بعد کسی نبود که نازش رو بکشه! پس به خودش قول داد تا از تمامی اقوام دامادشون بابت گرفتن خواهرش متنفر باشه اما خب مثل اینکه سرنوشت هیچوقت ثابت نمیموند، چون قرار نبود برادر بزرگ تر داماد یه آل...
«پایان یافته» (عزیزان این فیکشن زاییده ی مغز بیمار منه،پس اگه حساسید لطفا نخونید) _ولی هیچ دکتری به بهونه ی شیاف مریضشو انگشت نمیکنه..! ته داد کشید و مردمکای گربه ایش لرزید.. کوک درحالی که خندید به میز تکیه داد +انگشتت کردم؟اره قبول دارم..سخت نگیر لیتل دال _________________ جئون جونگکوک،یکی از دوستای پدر تهیونگ .. یه...