Partially read
35 stories
♨My Hope_Vkook♨ by Sonya_vkooker
Sonya_vkooker
  • WpView
    Reads 266,470
  • WpVote
    Votes 45,412
  • WpPart
    Parts 39
[امید من] جونگ کوک فقط میخواست داخل اتاق کار هیونگش رو بگرده... نمیدونست قراره وارد وبتون مشهور مای هوپ بشه که هوسوک هیونگش نویسنده اش بود و از قضا امگاورس بود. اون یه بُعد دیگه بود؟؟ Couple:VKOOK 🍫 وضعیت: پایان یافته.
As Blue As the Ocean, As Old As the Song [Vkook] by TheNelin
TheNelin
  • WpView
    Reads 11,121
  • WpVote
    Votes 1,818
  • WpPart
    Parts 9
「As Blue As The Ocean, As Old As The Song 🎶」 𖦹 Vkook 𖦹 Romance, Classic, Drama, Musical 𖦹 Translator: Nelin & Kim (@Kimkadoo) 𖦹 Writer: TwentyThreeThirteen یه مشت آهنگ عاشقانه و یه چمدون جول و پلاس، نمی‌تونست برای جئونِ ورشکسته زندگی دست و پا کنه. پس شیر یا خط انداخت تا کوله‌بارش رو روی دوش بندازه و میون موج‌ها دل به پسری ببنده که روی اقیانوس نوشیدنی سرو می‌کنه، به هیچکس بیشتر از یک نگاهِ فریبنده نمی‌بخشه و اغلب تمایل داره به جای پر کردن گوش‌هاش با موسیقی تکراری و شعرهای پوسیده‌ی خواننده، سرش رو با کار خودش گرم کنه و به مشتری‌ها از همون لبخندهای خاص خودش هدیه بده. اما جونگ‌کوک می‌خونه؛ نه تنها برای اینکه خواننده‌ست، بلکه برای انتخاب یک نغمه، تا اون نگاهِ مکدر رو از پشت پیشخوان تا انعکاس ماه روی امواج شب برق بندازه. نوایی به قدمت آوازِ آبی‌ترین اقیانوس. «All of this is not coincidence...»
MANCHESTER RIVALRY | VKOOK ✓ by 666fairytales
666fairytales
  • WpView
    Reads 116,877
  • WpVote
    Votes 15,259
  • WpPart
    Parts 34
در دهه ۱۹۲۰ میلادی دو تا از بهترین مردهای مجرد شهر منچستر خواستگار یک دختر اشراف زاده بودن. دختری بسیار زیبا و جوان. جئون جونگکوک و کیم تهیونگ از اولین باری که همدیگه رو دیدن، میدونستن که قراره رقیب هم باشن و تلاش کنن تا قلب دوشیزه رو به دست بیارن. یا حداقل اینطور فکر میکردن. اما خیلی زود احساساتی که نسبت به دوشیزه جوان داشتن تبدیل به احساساتی نسبت به همدیگه شد؛ درست مثل گلهایی که توی ماه آوریل شکوفه میزنن‌. [ترجمه فارسی] © bhyuntaee
Hidden Badge 2 by themeowthe
themeowthe
  • WpView
    Reads 175,308
  • WpVote
    Votes 22,599
  • WpPart
    Parts 33
⋆ ─ بــــــــخــــــــشی از فیــــــــــــــــک: - می‌شه... لمست کنم؟ - می‌خوای؟ - فاک... آره... چشم‌هاش با بدجنسی درخشیدند و رعشه‌ای به تنم انداختند که همزمان با فاصله گرفتن لب‌هاش، بی‌اختیار ناله‌ای کردم و به لحن مرموزانه‌اش گوش سپردم: - چقدر می‌خوایش؟ - خـ... خیلی. - اونقدری هست که با نگام برام بیای؟ ‌⋆ ─ خــــــــلاصــــــــه: بعد از سه‌سال چه اتفاقی برای رابطه‌ی کوک و تهیونگ میوفته؟ کوک همونی که به داشتن طبع آرومش معروف بود می‌مونه یا صبرش لبریز می‌شه و روی سرکشش رو حتی به رخ جفتش هم می‌کشه؟ تهیونگی که همیشه حرف حرف خودش بوده، قراره چطور با این کوک کنار بیاد؟ ‌⋆ ─ اطــــــــلاعــــــــات فیــــــــــــــــک: ‌⋆ Genre: Omegaverse , Smut , Romance, Fluff ‌‌⋆ Up: پنج‌شنبه‌ها
𝗧𝗶𝗴𝗿𝗶𝗱𝗶𝗮 ᵛᵉʳˢ by yelital
yelital
  • WpView
    Reads 361,973
  • WpVote
    Votes 44,630
  • WpPart
    Parts 73
𝙃𝙮𝙗𝙧𝙞𝙙 - 𝙁𝙡𝙪𝙛𝙛 - 𝙏𝙝𝙞𝙡𝙡 - 𝘼𝙣𝙜𝙨𝙩 - 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚 سازمان EPA، در ظاهر یک سازمان محافظت محیط زیستی بود که از حیوانات دارای نژاد خاص حفاظت می‌کرد. اما در باطن روی انسان‌ها آزمایشاتی انجام می‌داد و با تزریق ژن و هورمون‌های حیوانی، سعی در تغییر رَویه بدنشون داشت. در این بین تنها یک مورد مثبت بوجود اومد! یک دختر... یک دختر که عاشق شد و از آزمایشگاه فرار کرد اما... ━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━ 𝙏𝙖𝙚𝙠𝙤𝙤𝙠: - تو حق نداری ناراحت باشی، وقتی من اینجام، وقتی من کنارتم، وقتی من تک تک غم‌هات رو با قلبم به آغوش می‌کشم! تو متعلق به منی... تو خودِ خودِ روح منی... پس فقط قلبتو، روحتو، حستو به من بسپار... قسم می‌خورم تا ابد عاشقت باشم. 𝙎𝙪𝙗 𝘾𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚: 𝗛𝗢𝗣𝗘𝗠𝗜𝗡 - بهم نگاه کن! منو می‌بینی؟ من با همین دست‌هام، با همین احساسم، با همین نبض ضعیفم، من با همین قلب خستم، تا ابد از تو محافظت می‌کنم~ ━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━
Don't tell me strange | Vkook by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 166,780
  • WpVote
    Votes 23,107
  • WpPart
    Parts 36
#فیک اتمام یافته# + من عجیب و غریب نیستم . _ چرا تهیونگ تو عجیبی برای همینه که عاشقتم چون تو عجیب و غریب ترین آدمی هستی که تا حالا توی عمرم دیدم. Don't tell me strange Wr: Sara Main Couple: Vkook Genre: Romance. Angst.
Hidden Beauty || Kookv_Vkook_Sope by Black__Candy
Black__Candy
  • WpView
    Reads 329,993
  • WpVote
    Votes 56,597
  • WpPart
    Parts 56
|کامل شده| گذشته، درد، زیبایی- ______________________________________________ 🎨کاپل: کوکوی/ویکوک، سُپ 🎨ژانر: درام، رومنس، برومنس، کلاسیک شروع: 11 سپتامبر 2020 پایان: 14 ژوئن 2021
Prince Charming And His Nose|Vkook-Hopemin👑 by LiLiislisa
LiLiislisa
  • WpView
    Reads 59,606
  • WpVote
    Votes 10,971
  • WpPart
    Parts 78
یک پسر جوانِ ژاپنی که به خاطر مشکلاتی از توکیو به فرانسه سفر میکنه. اون پسر، پرنس چارمینگِ دیزنی لند پاریس به حساب میاد و به نظر میرسه که قراره سیندرلای خودش رو در دلِ شهر پاریس، زمانی که روی یکی از نیمکت های کافه‌ی له دو مگو نشسته پیدا کنه! - حالا که به قصر من اومدی باید بگم سیندرلا یه چیزی رو برای پرنس چارمینگ جا میذاره. توهم اینکارو برام بکن...چون من نمیتونم ازت تقاضای یه کفش شیشه‌ای رو داشته باشم! برای پرنس چارمینگ جوان و یاغی‌گر رو برویش چه چیزی رو باید جا میذاشت؟ او یک سیندرلا نبود که خواسته‌ی پرنس رو براورده کند، پس چه چیزی رو باید برای احساسات پاک پسرک باقی میذاشت؟ Prince Charming And His Nose 👑🏰🎠 Couple: Vkook - Hopemin Genre: Dram - Romance - Smut Writer: @LiLinuxe Channel: @V_Kooki
𝙈𝙮 𝘾𝙤𝙢𝙢𝙖𝙣𝙙𝙚𝙧 •𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠• by Lostinjhopesmile
Lostinjhopesmile
  • WpView
    Reads 542,607
  • WpVote
    Votes 46,060
  • WpPart
    Parts 88
𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝐌𝐘 𝐂𝐎𝐌𝐌𝐀𝐍𝐃𝐄𝐑🔞 [Completed] «جونگ‌کوک، سربازی که دو ماه به پایان خدمتش مونده و فکر می‌کنه که می‌تونه به آسونی سربازیش رو تموم کنه؛ اما با انتقال فرمانده‌ی جدید به پادگانشون، تمام معادلاتش به‌هم می‌ریزه.» - اگه این‌قدر علاقه به مردن داری... می‌تونم زودتر از این تمرین‌های کشنده دخلت رو بیارم! جونگ‌کوک که گونه و چونه‌اش توی دست بزرگ فرمانده‌اش تحت فشار بود، ناله‌ی آرومی کرد و جوابش رو داد: - آه...فرمانده... این‌قدر دوست داری من رو با دست‌های خودت بکشی؟ تهیونگ نیشخندی زد و با ول‌کردن چونه‌اش؛ انگشت شستش رو سمت زخم ابروی سربازش برد و نوازشش کرد. - تو این مدت... جز کشتنت به چیز دیگه‌ای فکر نکردم! «اتمام یافته» ⊹ کاپل⤟ویکوک ⊹ژانر⤟سربازی-رومنس-اسمات-اکشن-انگست
Before we met (Taekook AU) by savagev99
savagev99
  • WpView
    Reads 246,722
  • WpVote
    Votes 29,928
  • WpPart
    Parts 48
فن فیکشن کوک‌وی/ویکوک . . . _قبل از اینکه منو ببینی کی بودی ؟ تهیونگ سرش رو بالا اورد و به جانگکوک نگاه ناباوری انداخت ، اون حق نداشت از قبلا حرف بزنه . _تو نمیتونی... نمیتونی همینجوری بیای و بری و بخوای من همون ادم قبلی باشم عوضی . تهیونگ ضربه ی محکمی به شونه ی جانگکوک زد، توقع داشت مثل همیشه پسر کوچیک بخنده و بگه شوخی کرده ولی نگاه جانگکوک که روی زمین قفل شده بود بهش میگفت این جدیه و مثل چیزی که از قبل براشون واضح بود داشت اتفاق میوفتاد ...