my favorite list 💸
88 stories
Black Hole🕳️ by Veritas_98
Veritas_98
  • WpView
    Reads 244,610
  • WpVote
    Votes 25,789
  • WpPart
    Parts 62
بلک هول 🪐 سرگذشت مرگ بی صدای یک ستاره، تبدیل شدن به سیاهچاله ست. برای سرپرست موفق ترین نشریه ستاره شناسی که سال ها پشت نقاب استیگما زندگی کرد، یک لمس کوتاه از نگاه بی ستاره‌ی سردبیر جدید و جوانش که با اسم جئون جانگکوک وارد زندگیش شد کافی بود تا برای نشون دادن کیم تهیونگِ وجودش به کل دنیا تلاش کنه! قسمتی از متن: "امیدوار بودم جایی ببینمت که تعریفی از زمان و مکان نباشه.. به هیچ تعریفی محدود نباشیم.. به هیچ دنیایی تعلق نداشته باشیم.. دوست داشتم جایی دستاتو بگیرم که سرد نباشه.. جایی که گرمای دستت تا آخر عمر بین دستام بمونه.. وقتی گفتی چشمام سیاهچاله دارن، خندیدم و هیجان زده شدم.. من دلم میخواست تورو توی سیاهچاله داشته باشم.. که نترسم از زود بودن یا دیر شدن.. که نترسم از آدمای اطراف.." °کاپل: کوکوی °ژانر: روزمره، انگست، رمنس، اسمات °وضعیت: به اتمام رسیده ⛔ بوک بلک هول متاسفانه به دلیل پاک شدن اکانت کوکی فمیلی از دسترس خارج شده بود و الان مجدد در این بوک آپ شده.
𝐕𝐞𝐭𝐢𝐯𝐞𝐫🌱 by _Moonsan_
_Moonsan_
  • WpView
    Reads 359,248
  • WpVote
    Votes 46,832
  • WpPart
    Parts 37
࿐[کامل شده] داستانِ پسرک امگای شیرین و پدر آلفاش که قراره به دست دکتری جوان و کاربلد به نام کیم تهیونگ رقم بخوره؛ دکتری که با دل‌سوزی و مهربانیِ دل‌نشینش، جایگاه مهم و ارزشمندی در دل پدر و پسر ایجاد خواهد کرد!~ 𝀤𝀤𝀤 «جه‌هویا می‌دونه که آقا سفیده خیلی دوستش داره!» «تو نمی‌تونی این‌قدر تهیونگ رو دوست داشته باشی! من حسودی‌ام می‌شه.» «بابایی... اختاپوس توی کارتون باب‌اسفنجی خیلی شبیه توئه. «یعنی من... من شبیه اون دماغ‌گنده‌ام، وروجک؟!» ــــــــــــــــــــــــــــ༺Vetiver༻ــــــــــــــــــــــــــ ✤ganer: Omegaverse, Romance, smut ✤Couple: Kookv Telegram: @lunenoire_6 ~𝓜𝓸𝓸𝓷𝓼𝓪𝓷 𝓵𝓸𝓿𝓮𝓼 𝔂𝓸𝓾♡
MooNlight Hotel - هتل‌مهتـاب 🌖 ⃤🌱 by MaHoBarooN
MaHoBarooN
  • WpView
    Reads 108,922
  • WpVote
    Votes 7,418
  • WpPart
    Parts 72
در بلندترین آسمان‌خراشِ یکی از بزرگ‌ترین هتل‌های زنجیره‌ای جهان، مردی ایستاده که روزنامه‌ها بهش لقب «جوان‌ترین امپراطور» رو دادن. رئیس ۳۰ ساله‌ی استریت و دامیننتی که با یک نگاه قرارداد می‌بنده... و با یک کلمه دل می‌شکنه. اما بین هزاران کارمند، فقط یک نفر در برابرش سر خم نمی‌کنه... پسری ۲۱ ساله که اومده بود آینده بسازه، نه تو آینده‌ی رئیسش جایی داشته باشه. کسی نمی‌دونست همین پسر، روزی مردی رو به زانو درمیاره که همه ازش حساب می‌بردن. «هتل مهتاب» عاشقانه‌ای واقع‌گرایانه، پر تب و تاب و ممنوعه از دنیای تهکوک. " تا وقتی این رابطه تموم نشده، مرگ هم می‌تونه بخشی از بازی باشه!" ژانر: درام | رمنس | انگست | اسمات | واقع‌گرایانه __________ ⚠️ This is the Persian version of the story. English version will be published soon on my profile. __________ This is a fanfiction story. Characters belong to their original owners. (This work is created for entertainment purposes only and is not for commercial use.)
⛓ Mad Kook ⛓[Completed] by WhiteNoise_61
WhiteNoise_61
  • WpView
    Reads 58,758
  • WpVote
    Votes 6,916
  • WpPart
    Parts 9
•|🖇فیکشن: #MadKook •|🖇کاپل: کـــوکــوی •|🖇ژانر: درام، انگست، اسمات، رمنس [سَــداِند] •|🖇نویسند: WhiteNoise 🖇•| من جونگکوکم...جئون جونگکوک...بوکسر حرفه‌ای مسابقات غیرقانونی زیرزمینی. همسرم بخاطر برد برادرش روز مسابقه حاضر شد روی کینگ‌سایزم سواری کنه و بعد از اون روز کاری کرد مثل یه احمق عاشقش بشم و مثل یه پاپی دنبالش راه بیوفتم. همسرم؟ کیم تهیونگ... فریبنده و شهوت‌انگیز! اون بهم دروغ میگفت اما از یه جایی به بعد باورش سخت شد پس من مجبور شدم معشوقه‌ش رو بفاک بدم و راضیش کنم بچه‌ای که از همسرم باردار شده بود،سقط کنه...
SWIM || KOOKV by Hanaaaam
Hanaaaam
  • WpView
    Reads 405,248
  • WpVote
    Votes 39,113
  • WpPart
    Parts 45
کیم تهیونگ سیاستمدار ۳۰ ساله‌ای که همراه پسر ۵ ساله‌اش جه‌جونگ زندگی می‌کنه. همه چیز از لایحه سیاسی شروع می‌شه که تهیونگ با تصویب نهاییش زندگی خودش رو دست‌خوش تغییرات بزرگی می‌کنه و دست سرنوشت اون رو به جئون جونگکوک، مردی که شیش سال پیش اون رو رها کرده بود، می‌رسونه. *** - تو نمی‌تونی وقتی کسی رو با خودت هم‌سفر کردی وسط راه ولش کنی؛ شاید این مسیر اون آدم نبوده و فقط به خاطر تو مسیرش رو عوض کرده. تو حق نداری یک دفعه ولش کنی و بری؛ چون اونجا رو بلد نیست و ممکنه تا ابد گم بشه. Name: Swim Writer: Hana Smut's Writer: Rozh Genre: Action, Romance, Smut, Comedy, Angst, Criminal Couple: KookV
I'm an alpha(kookv) by tatatomato
tatatomato
  • WpView
    Reads 332,060
  • WpVote
    Votes 44,922
  • WpPart
    Parts 49
کیم تهیونگ همیشه فکر میکرد که یه الفای مغلوب........ ولی همه چی از موقعی که ناگهان توی هیت رفت تغییر کرد! Genre:romance.omegaverse.comedy.mpreg.angst.smut Main couple:kookv Side couple:hopemin
Forbidden love  by iamliraaaa
iamliraaaa
  • WpView
    Reads 705,312
  • WpVote
    Votes 48,290
  • WpPart
    Parts 60
پسری که عاشق ممنوعه ترین فرد زندگیش بود... عشق ممنوعه جونگکوک به همسر خواهرش تهیونگ که از قضا سرهنگ بود چی میشه اگه جونگکوک نتونه جلوی احساساتش رو بگیره و بخاطر اینکه تهیونگ بازداشتش کنه دست به کارای خلاف بزنه؟! ___________________________ میدونستم که اشتباه بود....یک اشتباه بزرگ.... ولی من هیچوقت پشیمون نشدم.... اون زیبا ترین و لذت بخش ترین اشتباهم بود و من حتی بارها و بارها متولد میشدم باز هم با کمال میل همون اشتباه رو تکرار میکردم! چون من عاشق اشتباهم بودم!... عاشق اشتباهی بنام کیم تهیونگ.... ❗کپی برادری، باز گردانی و انتشار این بوک به هر شکلی غیر مجازه مگر اینکه اجازه نویسنده رو داشته باشید من فیک رو بجز این اکانت و چنل تلگرام خودم جای دیگه ای منتشر نمیکنم و اگه جایی دیدید که افرادی این کارو میکنند بهم اطلاع بدید writer:lira couple:vkook Genre:romance, dram, angst...
Appa (KookV) by NyxJeon97
NyxJeon97
  • WpView
    Reads 169,469
  • WpVote
    Votes 16,992
  • WpPart
    Parts 21
تهیونگ از نوزده سالگی مسئولیت بزرگ کردن یک پسر بچه‌ی مبتلا به سندرم کلوور بوسی رو قبول کرد و هیچ ایده‌ای نداشت که چندین سال بعد، قراره به درخواستِ ازدواجِ همون پسر، جواب مثبت بده. انگست/رومنس/ اسمات. این بوک محارم نیست و لطفا تا قبل از کامل خوندن داستان، قضاوت نکنید. ~ تمام شده.
𝗦𝘁𝘂𝗯𝗯𝗼𝗿𝗻 𝗗𝗮𝗱𝗱𝘆𝘀ᵃᵘ - ᵏᵒᵒᵏᵛ by yelital
yelital
  • WpView
    Reads 207,162
  • WpVote
    Votes 30,362
  • WpPart
    Parts 27
𝙊𝙢𝙚𝙜𝙖𝙫𝙚𝙧𝙨 - 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚 - 𝘾𝙤𝙢𝙚𝙙𝙮 - 𝙁𝙡𝙪𝙛𝙛 - بابای من آلفاست، قربونش برم خیلیم خوشتیپه. بابای تو هم به عنوان یک امگا چیزی از زیبایی کم نداره، در نتیجه... + صبر کنید ببینم، شما دوتا وروجک که برای باباهاتون نقشه نکشیدید؟ - عمو این تنها راهیه که برای درست کردن وضعیت برامون باقی مونده! .... تهیونگ امگایی که دشمن خونی جونگ‌کوک آلفاست و این در حالیه که بچه‌هاشون بهترین دوستای همدیگه‌ان و از وضعیت دعوا و نفرت بین پدراشون کلافه شدن و تصمیم می‌گیرن که یکم کرم بریزن بلکه آرامش به زندگی دوستانشون برگرده. آیا این دوتا وروجک موفق می‌شن باباهاشونو باهم آشتی بدن؟
SWEET DREAM | KOOKV [VKOOK] by imcalix_
imcalix_
  • WpView
    Reads 234,603
  • WpVote
    Votes 27,236
  • WpPart
    Parts 55
-Completed رویای شیرین❄🌨 انگشت‌های بلندش به نرمی دور کمر باریک مرد حلقه شد و پوست بیرون زده از پیراهنش رو نوازش کرد، در حالیکه از گردنش عطر تلخ و قهوه‌ی همیشگیش رو نفس می‌کشید، زمزمه کرد: _تو منو آبی می‌کنی... دمِ عمیقی گرفت و رد لب‌های داغش رو روی شاهرگش به جا گذاشت و از لرزش مرد توی آغوشش، نوازش انگشت‌هاش رو به روی مهره‌‌ی کمر و شیارهای بیرون زده‌اش رسوند و ادامه داد: _ تو باعث می‌شی من عاشق این "غم" بشم. Fic name: رویای شیرین Couples: کوکوی/ویکوک Genres: درام، انگست، رمنس، نقد اجتماعی، اسمات، روزمره Writer: calix