Digni_fied's Reading List
190 stories
Desiree | Vkook | Completed by V_kookiFic
Desiree | Vkook | Completed
V_kookiFic
  • Reads 1,458,105
  • Votes 116,989
  • Parts 44
خلاصه: دهه ی نود میلادی. بوی قهوه ی تلخ و کلاه های کج فرانسوی. پوستر تئاتر های شکسپیر در همه جای شهر. و پسری که توی اتاق واحدش در ساختمان هبیتیت مارسی نشسته و به عاشق بودن فکر میکنه... عشق به شوهر خواهرش که نوزده سال از خودش بزرگتره... آیا تهیونگ هم میتونست دل به عشق برادر زنش بده؟ کسی که از مارسی تا سئول رو طی کرده بود تا قلب شکست خورده اش رو ترمیم کنه... .................. _ تو گنج منی...نقطه ی ضعف منی...بهونه ی من...دلیل جنونم...دلیل خشمم...خوب خودت و ببین...تو اگه مال من باشی کارت زاره...دیوونت میکنم، چشم هرکسی که نگاهت کنه رو از کاسه در میارم، دست هرکسی که بخواد بهت بخوره رو قلم میکنم، نفس هرکسی که به پوستت بخوره رو میبرم... اینارو میگم چون خودم و میشناسم، چون تو نیمه ی پنهان منی...چون تو رو سخت به دست میارم ولی اگه به دست بیارم...دیگه راه برگشتی نداری...از یه جا به بعد مال منی...و هرکسی که بخواد تورو از من بگیره باید اول از کلتم اجازه بگیره... Desiree Wr: quake Main couple: Vkook Genre: Dram, Angst, Romance, Smut
FEAR 1996 by maboonfv
FEAR 1996
maboonfv
  • Reads 3,418
  • Votes 424
  • Parts 12
Romance, Angst, Mysterious Kookv Chanbaek تهیونگ 17 ساله بعد از مدتی زندگی کردن همراه پدر و ناپدری‌اش در شهر، جذب یکی از ادمای اون شهر میشه. البته که این توجه دونفره است ترسناک اینجاست که یک طرف این عشق لطیف و شیرین بود و طرف دیگه دیوانه و وسواسی •Fear 1996• Its a Hollywood Movie •Translation @maboonfv •Writer @Khushitaemadi
Livid Heart🖤🚬 | Vkook by LostJis
Livid Heart🖤🚬 | Vkook
LostJis
  • Reads 287,572
  • Votes 30,802
  • Parts 46
[Completed] [تمام شده] 𓄸 Name: Livid Heart | قلب کبود 𓄸 Genre: Smut, romance, mafia⛓️🚫 𓄸 Main Couple: Vkook 𓄸 Age category: +21⛔ 𓄸 Writer: Jisog 𓄸 Update: Weekly on Wednesday🚬 _____🖤_____ "رد دات" جایی که عشق و خطر به هم می‌رسن! جئون جونگ‌کوک، یک خلافکار خرده‌پا با زندگی‌ای پر از بدهی و بدبختیه که هیچ چیزی برای از دست دادن نداره. اما یک روز، سرنوشت در قالب یک پیشنهاد عجیب از سوی یک فرد ناشناس و ثروتمند بهش لبخند می‌زنه: اگر بتونه در عرض یک ماه وینسنت، صاحب بی‌رحم و مرموز گی‌کلاب "رد دات" رو عاشق خودش کنه، زندگی جهنمیش تبدیل به بهشتی رویایی میشه. اما چرا از بین این همه آدم، جونگ‌کوک انتخاب شده؟ و آیا وینسنت فقط یک صاحب کلاب ساده است؟ جونگ‌کوک وارد بازی خطرناکی می‌شه که نه تنها قلب، بلکه جونش رو هم به خطر می‌اندازه. آیا می‌تونه عشق وینسنت رو به دست بیاره، یا رازهای تاریک وینسنت و "رد دات" اون رو به نابودی می‌کشونه؟ "_ مطمئنی اولین بارته؟ + آره لعنتی! خواستگارم نیستی که راجع به همچین چیزی بخوام بهت دروغ بگم! _ معمولا یبوست داری؟ + آره. خب که چییی؟ _ یه اکسترنال هموروئید کوچیک اینجاست. + منظورت بواسیره؟ ته... من برای چکاپ ماهانه اینجا نیومدما! _ انقدر غر نزن! خب اگه اینجوری بکنمت دردت می‌‌گیره! "
Jealous Alpha! by Lustmind
Jealous Alpha!
Lustmind
  • Reads 900
  • Votes 117
  • Parts 1
One shot💜💛 Enjoy it💋 #فارسی
ʙᴇ ꜱɪʟᴇɴᴛ [ʏᴏᴏɴᴍɪɴ] by alittle_of_black
ʙᴇ ꜱɪʟᴇɴᴛ [ʏᴏᴏɴᴍɪɴ]
alittle_of_black
  • Reads 14,225
  • Votes 2,532
  • Parts 36
🚫متوقف شده🚫 اون نمیدونست گذشته کثیف پسر کوچولوش باعث از بین رفتنش میشه... -کاش میتونستم بهتر ازت مراقبت کنم..کاش لیاقت نگه داریتو داشتم تا اینجوری از پیشم نری.. -میدونی که خیلی دوست دارم..پس بهم قول بده دیگه دستتو خط خطی نمیکنی.. یونگی ، یه پسر تنها که سر یه شرط بندی مسخره بین دوستاش محبور به گرفتن سرپرستیِ پسری به اسم جیمین میشه.. پسری که مبتلا به مازوخیسم هست..البته که یونگی این رو نمیدونه..همه چی خوب بود تا اینکه گذشته شومه پسر افسرده ی بیمارمون باعث اتفاقای نه چندان خوبی میشه.. اونا سعی میکنن با این اوضاع بسازن ...ولی همیشه قرار نیست پایان قصه ها با شادی تموم شه🙂🖤 ژانر:دراما..روانشناسی..عاشقانه..جنایی..سد اند و هپی اند.. کاپل اصلی:یونمین کاپل فرعی:ویکوک این فیک شامل صحنه های خودکشی و مازوخیسم(برای کسایی که نمیدونن مازوخیسم یه نوع بیماریه که طرف دوست داره به خودش اسیب برسونه) و خون و خونریزیه💥
LUCIAN |Kookmin| Hiatus  by blackstarWrites
LUCIAN |Kookmin| Hiatus
blackstarWrites
  • Reads 21,214
  • Votes 5,760
  • Parts 33
تو مریضی جونگ‌کوک! LUCIAN BY BLACK STAR ژانر: جنایی، قتل، روانشناسی فصل اول: تکمیل‌شده ✓ چنل: @blackstar_writes
love me(ویمین) by Fmary1999
love me(ویمین)
Fmary1999
  • Reads 10,981
  • Votes 1,333
  • Parts 33
جیمین،پسری وه بدون دونستن گناهش،هر روز توسط پدرش شکنجه میشه. چی میشه اگر یه روز یه فرشته نجات به زندگیش بیاد و واسه همیشه از دست اون شیطان جهنمی نجاتش بده؟ زمانی درد رو بیشتر حسم میکنیم که چیزی رو از دست میدیم. مثل از دست دادن یکی از عزیزانمون.مثل از دست دادن سلامتی.مثل وقتی که بچه ایم و بستنیمون از دستمون میوفته زمین.مثل زمانی که اعتماد یک نفر رو از دست میدیم.مثل زمانی که عشق کسی رو از دست میدیم. اما تمام این از دست دادن ها ماله زمانیه که از اول چیزی رو داشته باشیم. اما اگر چیزی از اول وجود نداشت چی؟ اونوقت دیگه درد نمیکشیم؟ یعنی دیگه عذابی در کار نیست؟ پس چرا اون هنوز داشت درد میکشید؟ چرا هنوزامید داشت وقتی در اتاق باز میشد کسی به کمکش بیاد در حالی که میدونست قراره درد جدیدی رو تجربه کنه؟ ایا کسی برای نجات جیمین میومد؟ ایا تهیونگ موفق به گرفتن انتقام مرگ پدرش میشد؟ ورژن کوکمین هم داره و میتونید ازش لذت ببرید. mary999
lost treasure by sohi1999wr
lost treasure
sohi1999wr
  • Reads 5,148
  • Votes 898
  • Parts 26
تو گمشده ی زندگی منی 🔑🔒 خلاصه : جونگکوک یه بچه ی کاره و یه روز اتفاقی جیمین کوچولو رو توی خیابون پیدا میکنه و تصمیم میگیره پیش خودش نگه داره ؛ بین اون همه سختی ها و ناملایمتی ها جیمین نور و معجزه ی زندگی جونگکوک میشه و چی میشه اگر از یه روزی به بعد نور زندگی جونگکوک یجای دیگه بتابه؟! ژانر: رومنس / انگست / روزمره / اسمات
lotus by perfect_blue7
lotus
perfect_blue7
  • Reads 25,300
  • Votes 3,143
  • Parts 47
فصل اول کامل شده نام داستان: نیلوفر آبی کاپل:کوکمین ژانر:رومنس،انگست،اسمات،مافیا،امگاورس روزی فرا خواهد رسید تکه های شیشه ای شکسته شده قلبت را زیر نور ماه با چشم هایی لبریز از مروارید و دستانی به سردی رایحه کاج و پاهایی به بی رمقی بید مجنون،هنگام رسیدن زمستان جمع میکنی. انها را در کیسه ای پنهان میکنی و دیگر هیچ وقت قلب چسبکاری شده و ضعیفت را در سینه نمیکاری! انرا در جایی دوردست قبر می‌کنی و میروی!! در جست و جوی مکان جدید شهری که در ان ادم ها قلب ندارند!!! شروع:1401/6/1 پایان:1403/5/30 #1- angest 1#_فن #1_کوکمین
Babysitter🤍🍼 by Aidajmthyou744
Babysitter🤍🍼
Aidajmthyou744
  • Reads 5,027
  • Votes 909
  • Parts 32
تحولات زندگی تهیونگ، الفای مغلوب توی یک روز اتفاق افتاد! تصادف مرگ غم پایان و شروعی دوباره اما چی میشه اگه تمام تحولات او بخاطر خانواده اش باشه؟ و چی میشه اگه عزیزترینش زنده باشه؟ 🤍🍼🤍🍼🤍🍼🤍🍼🤍🍼🤍🍼🤍🍼🤍🍼🤍 Fanfiction:babysitter Couple:Vimin Sub-copule:yoonkook_Namjin Gener:omegavers_ampreg_drama_romance_angest_smut🔞 خلاصه ای از فیکشن: 🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀 باران تمام لباسش را خیس کرده بود اما هنوز به قبر روبه روش نگاه می‌کرد. بچه توی بغلش گریه میکرد و لباسش را چنگ میزد. به بچه توی بغلش نگاه کرد. چشماش پر اشک بود،بچه را به خودش فشرد. _اپا مراقبته ته مینم 🖤❄️🖤❄️🖤❄️🖤❄️🖤❄️🖤❄️🖤❄️🖤❄️🖤 سرش را به شیشه ماشین تکیه داد. اینکه هیچ چیزی یادش نمی اومد و این خیلی دردناک و وحشتناک بود. حتی نمیدونست کیه؟ با دستی که حس کرد سرش رو کمی کج کرد. پسری را دید که با لبخند غمگین نگاهش میکرد. _همه چیز درست میشه جیمین بهت قول میدم! روز های اپ:جمعه ها وضعیت:کامل نشده! #vimin #parkjimin #kimtaehyung #minv