2
19 stories
Water and fire🔥🔞 (Vkook_Kookv)AU by azin2013
azin2013
  • WpView
    Reads 24,214
  • WpVote
    Votes 3,569
  • WpPart
    Parts 45
آب و آتش (کامل شده) جونگ کوک به مدت شش ماه زندان بود و وقتی برگشت چی دید؟ خواهرش از مردی به اسم کیم تهیونگ حامله بود و بدتر از اون کیم تهیونگ خواهرشو با بچه ی تو شکمش ول کرده بود! ـ تهیونگ من بدون تو نمیتونم ... از همون ثانیه اولی که دیدمت اینو فهمیدم . این فیک کمدیه کارکترها کیوت و بامزه ان❤ ناز نکن بخون خوشت میاد 🌹🫶❤️‍🔥 قربونت بشم بوک تموم شده اما من هنوز هم ووت و کامنت بدی خوشحال میشم🥺🫂 ژانر: انگست/اسمات/ کمدی/ورس/زندگی روزمره/عاشقانه کاپل اصلی :تهکوک...کوکوی ....ورس کاپل فرعی نامجین‌ .....و نامشخص فعلا آپ سه روز در هفته #نامجین # تهکوک # کوکوی # ویکوک
Heir of Love by Jinavkook7
Jinavkook7
  • WpView
    Reads 2,354
  • WpVote
    Votes 570
  • WpPart
    Parts 14
"_عقلتو از دست دادی تهیونگ؟ به همجنس خودت علاقمند شدی؟" "_کجای این کار گناهه؟ مگه عشق دست خود آدمه هیونگ؟ " "_بگو... بگو که دارم کابوس میبینم و این واقعیت نداره...بگو که قرار نیست چشمات کسی جز من رو ببینه، دستات تن کسی جز منو لمس کنه و لبات، روی لبای کسی جز من بشینه... بگو که قرار نیست نیلوفر آبیتو ترک کنی شاهزاده من." "_گریه نکن قلبم... میخوای تو بارون چشمات غرق بشم که حتی آسمون هم بفهمه چقدر عاشقتم؟" ⭒⭒⭒⭒⭒⭒⭒⭒⭒⭒⭒ عشق؛ زیباترین احساسی که ندانسته به جانت میوفته و داخل قلبت جوانه میزنه و وقتی به خودت میای، میفهمی نمیتونی ریشه اش رو ببری. عشقی ممنوعه و تلخ در کل تاریخ، میان شاهزاده و رعیت...قلب هایی که ناخواسته و ندانسته به هم پیوند میخورن و حالا...چه کسی میدونه قوانین بی رحم دنیا چه برنامه ای برای آن دو مرد جوان در نظر داره و قلم سرنوشت، قراره چطور داستان عشق اونا رو بنویسه؟ ⭒⭒⭒⭒⭒⭒⭒⭒⭒⭒⭒⭒ ♛Couple: Vkook, Yoonmin ♛Genre: Romance, Dram, Historical, Smut, Royal ♛Ending: Happy end ♛Writer: Jina ♛Chanel: @Vkook_temple7
Apollo by arin_oo
arin_oo
  • WpView
    Reads 3,821
  • WpVote
    Votes 850
  • WpPart
    Parts 34
+بی‌رحمی تو تحریک‌کننده‌ست، می‌دونی؟ مثل یه چاقوی تیز که فقط می‌خوای ببینی چقدر عمیق می‌تونه بره. -پس تو یه فتیش داری به زخم‌ها؟خب، من زخم زیاد دارم، جونگکوک. میتونی تک تکشون رو امتحان کنی. ببینی کدومش بیشتر بهت مزه می‌ده. ---- تهیونگ، کلیدِ چیزی بود که جونگکوک، ناخودآگاه، دنبالش می‌گشت. یه حسِ "باید پیداش کنم،حتی اگه خودم رو گم کنم." زمستون سال ۲۰۰۰- یه سال معمولی برای خیلی از افراد که شامل جونگکوک نمیشد،اون قرار بود با مرد اسرار امیز زندگیش ملاقات کنه. کسی که قرار بود مسیر زندگیش رو تغییر بده و شاید مسیر قلبش. مین کاپل:ویکوک/کوکوی ژانر:درام،روانشناختی،رمانتیک تاریک،اسمات،انگست روزهای آپ:هفته ای حداقل یک بار، نویسنده موجود بیزی هستش نمیتونه تایم دقیق بهتون بده!
No Choice by arin_oo
arin_oo
  • WpView
    Reads 1,062
  • WpVote
    Votes 212
  • WpPart
    Parts 12
در جهانی که سایه‌ها نفس می‌کشن و عشق، حکم مرگ داره، دو قاتل از گروه SYN با زنجیر خون به هم بسته‌شدن. ته‌هیونگ، مردی با ذهنی عجیب و قلبی پر از عشق. جونگ‌کوک، سلاحی کامل که فقط برای کشتن برنامه‌ریزی شده. میون مأموریت‌هایی که بوی مرگ می‌ده، میون گلوله‌ها، رازها و حافظه‌های پاک‌شده، عشقی زاده میشه که باید وجود داشته باشه. عشقی که هرچه بیشتر رشد می‌کنه، بیشتر می‌سوزونه. و در انتهای این مسیر، فقط یک حقیقت باقی می‌مونه: وقتی قلبت برای کشتن ساخته شده، عاشق شدن، بدترین گناه ممکنه. 🟣 ژانر:روان‌شناختی / جنایی / عاشقانه‌ی تاریک / دلهره‌آور / معمایی / اکشن / درام کاپل:ویکوک
[RAVENHOLT]VK by taehungjkfb
taehungjkfb
  • WpView
    Reads 1,074
  • WpVote
    Votes 551
  • WpPart
    Parts 16
«خاندان ریوِن هُلت /» در قلمرو ریون‌هُلت، مردم گذشته‌شان را فراموش می‌کردند... اما جونگ‌کوک نه. او از میان جنازه‌ها پیدا می‌شود؛ با خون روی لب‌هایش و حافظه‌ای که نباید داشته باشد. شورشیانی که خارج قلعه پنهان شده‌اند، می‌گویند او «اشتباهی خطرناک» است-کسی که سایه‌ها از نزدیک‌شدن به روحش می‌ترسند. از لحظه‌ای که رهبر مرموزشان، تهیونگ، مهر پشت گردن جونگ‌کوک را می‌بیند، همه‌چیز تغییر می‌کند. در آینه‌های باستانی، کابوس‌هایی که واقعی‌اند، و نجواهای شبانهٔ سایه‌ها... جونگ‌کوک قدم‌به‌قدم به حقیقتی نزدیک می‌شود که هیچ‌کس در قلمرو طاقت دانستنش را ندارد. گاهی گذشته، آینده را شکار می‌کند. و گاهی یک نفر... کل چرخه را ~~~~~ ــ تو کی هستی ؟ ــ تو منی ... و من در واقع خود توام . ~~~~ ــ اینجانب من شما را به عنوان معشوقه بزرگ خاندان ، منصوب میکنم .... ~~~ ــ تو تموم این مدت ... لوماریسا داشتی ؟ ~~ Vkook _ yoonmin _ namjin ژانر : درام ، رازآلود ، عاشقانه ، اسمات ، ترسناک . روزهای آپ : شنبه ها . . .
On the Edge by vkooxsoul
vkooxsoul
  • WpView
    Reads 7,891
  • WpVote
    Votes 1,074
  • WpPart
    Parts 35
دو مرد. دو دنیای متفاوت. و قراردادی که همه‌چیز را تغییر میده. جونگ‌کوک برای نجات آیندش باید وارد خونه مربی کیم مرموزی بشه که سردتر از نگاهش، اما خطرناک‌تر از سکوتش هست. اما وقتی مرزها کم‌رنگ میشه، کدوم یک اول میشکنه؟ غرور یا دل؟ couple:kookv/vkook Genres: Drama / Romance / Angst / Thriller / Smut (18+)
hidden half by dian9597
dian9597
  • WpView
    Reads 21
  • WpVote
    Votes 3
  • WpPart
    Parts 2
با صدای لرزون و خسته زمزمه کرد: تو نمی‌فهمی حتی وقتی تو کنارمی، من هنوز خالی‌ام، یه بخش از وجودم که هیچ‌کس نمی‌تونه ببینه، حتی خودم من هیچوقت کافی نبودم -می فهمم... می‌بینم... و هنوز می‌خوام کنارت باشم -نه دیگه، نه.. همه چی تموم شده برای من ژانر: رومنس. تراژدی. روانشناسی. اسمات کاپل: ورس شروع: 2025.8.26
Love You So Bad | VKOOK - YOONMIN by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 638,359
  • WpVote
    Votes 54,268
  • WpPart
    Parts 76
𝑳𝒐𝒗𝒆 𝒀𝒐𝒖 𝑺𝒐 𝑩𝒂𝒅 - بدجوری دوستت دارم قسمتی از فیک: تمام انگیزه ام از اومدن به این کتابفروشی فقط دیدن اون صورت بینهایت جذابشه ...وقتی رو به قفسه ها می ایسته و کتابهارو مرتب میچینه، وقتی پشت میزش میشینه و با نگاه فوق‌العاده اش بهم نگاه میکنه و قیمت کتاب رو میگه .. زمانی که با اون لبخند لعنتیش من رو مخاطب قرار میده "مهمون من باش. " دلم میخواد دستم رو به گردنش برسونم و جلو بکشم، بعد با تموم وجودم ببوسمش ...اما ..درست نیست ..عشق من درست نیست .... من عاشق همجنس خودم شدم ..مرد جذابی که سیزده سال از خودم بزرگتره و دوماهی میشه کتابفروشیِ نزدیک مدرسه ام رو خریده و الان اونجا کار میکنه .... •Genre: Slice of life, Romance, Smut, Angst Couple: Vkook, Yoonmin Writer: RÊVE
Moscow S2 | Hopemin، Vkook Completed  by Mamacita_01
Mamacita_01
  • WpView
    Reads 85,385
  • WpVote
    Votes 14,057
  • WpPart
    Parts 27
فصل دوم: Moonrise طلوع ماه... توی شهری مثل مسکو چه معنایی میتونست داشته باشه؟ خون آشام ها فرزندان ماه بودن...اما چی میشد اگه ماه پای فرزندان ارشدش رو با ماجرا باز میکرد؟ تهیونگ سوبایانین شهردار فعلی مسکو، باید به همراه برادرش به جنگ با آشوب های آینده ی مسکو میرفت... اما عشق... طلوع دوباره ی ماه، طلوع دوباره اون پسر بود... پسری که قرار بود دوباره قلب شهردار مسکو رو به بازی بگیره.... کاپل: هوپمین، ویکوک، نامجین 🥀 ژانر: خون آشامی، اومگاورس، رومنس، درام، اسمات 🔥 پیج نویسنده: @sylvie_fic پ ن: این فیک ادامه ی فیک Moscow میباشد 💛
Moscow | Hopemin Completed by Mamacita_01
Mamacita_01
  • WpView
    Reads 109,215
  • WpVote
    Votes 16,790
  • WpPart
    Parts 23
_میدونی دوست نداشتنت مثل چیه؟ _مثل این میمونه که دریارو از ساحل بگیرن چون از ساحل بدون دریا فقط یه کویر میمونه...🌊 خلاصه: مسکو داستانی عجیب از زندگی خون آشام هاییه که سرنوشت خودشون رو انتخاب کردن... طبق قوانین جدیدی جهان به دو بخش تقسیم میشد...شمال برای خون آشام ها و جنوب برای انسان ها... اما چی میشد اگه سرنوشت برده ای فرستاده شده از جنوب با سرنوشت خون آشام پر رمز و رازی که پسرخوانده ی شهردار مسکو بود گره میخورد؟ چه جنگ هایی قرار بود بر سر خون این پسر راه بیوفته؟ داستان پر فراز و نشیب مسکو رو بخونین... پیج نویسنده: @sylvie_fic کاپل:🔹️هوپمین_ویکوک🔹️ نویسنده: Sylvie 🌱 ژانر:سوپر نچرال،ومپایر،رمنس،اسمات 🔞⛔ پ ن: وجود برخی از ابهامات در مورد شهر مسکو کاملا طبیعیه و به دلیل نبود اطلاعات کافی در سایت های ایرانی ممکنه نویسنده ایراد هایی در متن داستان داشته باشه، اما تمامی مکان ها و شهر ها کاملا واقعی هستن.