The best? maybe
6 stories
Lost in U - Vkook  by 13Mia0_Qyourida
13Mia0_Qyourida
  • WpView
    Reads 83
  • WpVote
    Votes 13
  • WpPart
    Parts 2
گمشده در تو...! ژانر: تراژدیک ، سداِند ، عشق‌یک‌طرفه ، انگست اونقدری که اون بوسه ات رو روی لب هام میخواستم ، نمیخواستم زنده بمونم جونگ کوکم. شاید این سرنوشت من بود که بسوزم و بسازم با عشقی که هرگز بهم نداشتی ، و یا بوسه ای که بجای لب های ترک خورده ام روی پیشونیم نشست. خودخواهیه .. آرزو کردم عذاب‌وجدانِ مرگم همیشه روی قفسه سینت سنگینی کنه. اما میدونستم بهت آسیبی نمیرسه ، چون خدایی که اعتقادی بهش ندارم آرزوی گمشده هارو قبول نمیکنه. مخصوصا گمشده در تو. کامل شده..
ENDLESS by Engection
Engection
  • WpView
    Reads 1,251
  • WpVote
    Votes 174
  • WpPart
    Parts 4
خلاصه: سازمان Central Intelligence Agency یه مهره اساسی رو هدف قرار داده تا نابودش کنه،سَم این ماموریت رو با هدف خاصی به عهده میگیره؛ولی این وسط یه اتفاق غیرمنتظره میوفته... Genre: Romance, Angst, Mystery Couple: jake‌hoon, heehoon, sunki -By Sahba & ray
Cancer by REDneonlight
REDneonlight
  • WpView
    Reads 38,301
  • WpVote
    Votes 9,199
  • WpPart
    Parts 20
"بکهیون... محض رضای خدا. من می‌دونم که از زندگی چه‌چیزی میخوام. اینکه تو رو داشته باشم، خب؟ اما تو... تو نمی‌دونی. نمی‌دونی چه‌چیزی میخوای. از زندگی، من، حتی خودت! بهم میگی ازدواج کنم و بعد بابتش بازخواستم می‌کنی. من رو می‌بوسی و روز بعد میگی که عشقم احمقانه‌ست. ازم میخوای تمومش کنم و بعد شاکی میشی که چرا ازت دوری کردم... داری من رو به جنون می‌رسونی. داری کاری می‌کنی که از دستت خودم رو خلاص کنم، بکهیون!" [CHANBAEK × KAIHUN] [Angst × Slice of life]
𝙿𝚎𝚝𝚛𝚒𝚌𝚑𝚘𝚛|𝚔𝚘𝚘𝚔𝚟   by MooNlightnzi
MooNlightnzi
  • WpView
    Reads 142
  • WpVote
    Votes 42
  • WpPart
    Parts 8
جئون جونگکوک پسری روزنامه نگار، فعال سیاسی و نقاش در قرن 19 میلادیست. او در دوران حاکمیت فاشیست ها بیشترین حمله رو به خودش و دفترش متحمل میشه. همچنین سر دفتر روزنامه La Voce Republicana هست. کیم تهیونگ که همراه خانوادش از کره به ایتالیا به دلیل اشغال کشورش توسط ژاپن گریخته. .🕊️ .🕊️ .🕊️ کلمه Petrichor ریشه یونانی داره. در زبان یونانی به معنی خون آسمانی خدایان هست اما در زبان انگلیسی به معنی حس خوشایندی که دلیلش معلوم نیست مثل بوییدن نم باران☁️ ɢᴇɴʀᴇ:ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ, ᴀɴɢsᴛ,ᴘᴏʟɪᴛɪᴄᴀʟ ᴅʀᴀᴍᴀ ☁️☁️ ᴄᴏᴜᴘʟᴇ:ᴋᴏᴏᴋᴠ,ʏᴏᴏɴᴍɪɴ
Anastasia  | Vkook by the_bokeh
the_bokeh
  • WpView
    Reads 9,937
  • WpVote
    Votes 1,218
  • WpPart
    Parts 20
نام: آناستازیا کاپل: ویکوک نویسنده Deli ژانر: انگست سیاسی تاریخی رومنس چنل: kookiefamilyyy ‍ ‍ خلاصه‌: - آنا عاشق توت‌فرنگی بود. + تو چی؟ توت‌فرنگی دوست داری؟ - نمی‌دونم... هیچ وقت پول کافی برای فکر کردن به مزه‌اش رو نداشتم. + تو بخواه، من می‌خرم. - زمستونه! + میگم همراه محموله‌ها وارد کنن. - جنگه! + می‌خوای جنگ رو بخاطرت متوقف کنم؟ - می‌تونی زمستون رو بخاطرم متوقف کنی؟ + می‌تونم دنیا رو بخاطرت متوقف کنم.
Messiah River by REDneonlight
REDneonlight
  • WpView
    Reads 62,323
  • WpVote
    Votes 15,323
  • WpPart
    Parts 51
"هرگاه دو انسان به همجنسگرایی روی بیاورند، هر دوی آن‌ها باید به کام مرگ کشیده‌شوند، برای گناه بزرگی که انجام داده‌اند!" [کتاب مقدس - لاویان - ۲۰:۱۳] شهرک متوسط‌نشین و گمنامی در گانگ‌وون، یک شب عادی از تعطیلات زمستانه با پیدا شدن جسدهایی توی رودخانه‌ی حاشیه‌ی جاده از آرامش همیشگی‌اش خارج شد. اجساد کودکان ناشناسِ شش تا ده ساله، آرام و بدون درد؛ که با نظم و به‌ترتیب در نقاط مختلف رودخانه فرستاده شده‌اند. [CHANBAEK × KAIHUN] [Crime × Angst]