Hunter__Dreams's Reading List
119 stories
 زمستان در آغوش تاریکی by yasaman_sh7
زمستان در آغوش تاریکی
yasaman_sh7
  • Reads 127
  • Votes 50
  • Parts 12
خلاصه: برسام، پسری سرشناس، خشن و مافیایی، سال‌هاست که در دل پرهیاهوی زندگی‌اش، عشقی پنهان به گلرخ دارد-دختری آرام، مهربان اما بازیگوش. از کودکی، رابطه‌ی گرمش با پدرگلرخ باعث شده همیشه در کنار خانواده‌ی او باشد، اما هرگز جرأت نداشته احساساتش را آشکار کند. در دنیایی که قدرت، خشونت و معامله‌های مافیایی حرف اول را می‌زنند، عشق جایی ندارد. اما برسام نمی‌تواند قلبش را از گلرخ دور نگه دارد. نگاه‌های پنهانی، لحظات کوتاه پر از احساس، و کشمکشی که میان گذشته‌ی خشن او و دنیای بی‌گناه گلرخ جریان دارد، او را درگیر عشقی یک‌طرفه کرده است. گلرخ بی‌خبر از هیاهوی قلب برسام، تنها او را به چشم یک دوست و حامی دیده-تا زمانی که سرنوشت، بازی خطرناکی را آغاز می‌کند. میان خیانت‌ها، تهدیدها و رازهایی که در تاریکی زمستانی کمین کرده‌اند، آیا این عشق یک‌طرفه راهی برای زنده ماندن پیدا خواهد کرد؟ یا زندگی بی‌رحم برسام، احساساتش را برای همیشه از بین خواهد برد؟
گوه هایی که نباید بخوریم by Drake____
گوه هایی که نباید بخوریم
Drake____
  • Reads 6,081
  • Votes 1,438
  • Parts 14
﮼گوه‌هایی‌که‌نباید‌بخوریم ﮼ ﮼این‌نوشته‌صرفا‌جهت‌اطلاع‌از‌گوه‌هایی‌که‌نباید‌خورده‌شوند‌،در‌باب‌فنفیکشن‌ها‌‌آپدیت‌میشود. ﮼اینجانب‌قصد‌هیچگونه‌توهین‌و‌یا‌انتقاد‌از‌هیچکس‌نداشته‌و‌امید‌است‌سخنان‌این‌بنده‌حقیر‌را‌به‌دل‌نگیرید‌‌. Drake____
little inventor  by flitata
little inventor
flitata
  • Reads 298
  • Votes 47
  • Parts 8
داستان دختر دبیرستانی ای که بخاطر طرد شدن از سوی خانواده اش به سئول شهر پرهیاهو و ترسناک پناه میبره. بی خبر از اتفاقات و بیون بکهیونی که تو اون شهر بزرگ..منتظر رسیدنن و قراره به کل زندگیشو تغییر بدن °🦢.⋆ و در آخر چی میشه اگه نقش اصلی این داستان..خودِ تو باشی؟ 𓂃 ࣪˖ ִֶָ𐀔 Writer: tatabata Genre : imagine, romance, dram, fun, Character: Byun baekhyun, you
"My Name Is Desperado" by nanaro1234
"My Name Is Desperado"
nanaro1234
  • Reads 2,151
  • Votes 558
  • Parts 33
Name: "My name is desperado" Couple:? "فصل یک:کامل شده فصل دو: کامل شده" ●●●●●●●●●●●●●Prototype2●●●●●●●● در دریاچه ای از خون حقیقت ، جایی که تمام حقیقت های بزرگ و کوچک زندگیمون، باقی می موند.. ابی از جنس حقیقت دیده نشده که برای دونستنش باید خود در اون غرق میشدیم.. با باد سردی، حقیقتی که چیزی ازش نمیدونستیم.. شروع به یخ زدن درون اشتباهات کرد، اشتباه مکرر، اشتباه احمقانه، اشتباه دوست داشتنی.. "به خودت باور داشته باش چوی یونجون، این چیزی نیست که نتونی از پسش بربیای! این رو بدون که همیشه ادم های سطح پایین به طبقه های بالایی رسیدن...!"
parthian shadows  by zervan_dark
parthian shadows
zervan_dark
  • Reads 893
  • Votes 157
  • Parts 13
|سایه های اشکانی| وقتی گذشته با زخم‌هایی عمیق از راه می‌رسد و عشق در میان دشمنی جوانه می‌زند، چه چیزی میان حقیقت و انتقام حائل خواهد شد؟ ایلیا، فرمانده‌ای قدرتمند از اشکانیان، با کاسپینی روبه‌رو می‌شود که سایه تلخ جنگ، زندگی‌اش را ویران کرده است. اما زیر پوست این دشمنی خونین، رازهایی مدفون است که می‌توانند سرنوشت هر دو را برای همیشه تغییر دهند. آیا این دو قلب زخمی راهی برای فرار از کینه و یافتن حقیقت خواهند یافت؟ ->وضعیت: در حال آپ ->تایم پارت گذاری: به محض آماده شدن پارت ->تعداد چپتر: نا معلوم ->ژانر: تاریخی، عاشقانه، بی ال [توجه❗این رمان فقط در واتپد منتشر میشه و بدون اجازه جایی نشر ندید که برخورد میشه] language =persian
The place where we meet by kiarash86
The place where we meet
kiarash86
  • Reads 289
  • Votes 49
  • Parts 13
اِمایِ هفده ساله در شهری بسیار کوچک* که هنوز در میان غوغا و جنب و جوش شهر های اطراف بکر بودن خود را حفظ کرده است،در ایالت مینه سوتای آمریکا زندگی میکند و زندگی اش دچار یکنواختی شده است.در این میان ایوان ویلیامز، دانش آموزی مرموز از لندن نیز به شهر آنها نزد برادرش می آید تا آنجا زندگی کند.اِما در جست و جوی جنب و جوشی در زندگی اش پا به ماجراجویی شبانه میگذارد.به امید اینکه جریان را به زندگی اش وارد کند تا بلکه داستان زندگی اش را به شخصیت های داستانی ای که در کتاب های کودکی اش در مورد آنها خوانده نزدیک کند و در این میان متوجه میشود که علایق و منافع مشترکی با ایوان در این رابطه دارد... -کوله پشتی قهوه ای ام را برمیدارم و در آن یک چراغ قوه و کتاب میگذارم.این کاری است که مدتی است برای من عادت شبانه شده.اوایل حتی نمیدانستم مقصد کجاست.اما امشب میدانم.مقصد من از مکان متمایز است، چرا که تنها مقصود من با او بودن است. *(شهر Brown Oak که بیشتر وقایع داستان در آن اتفاق می افتند شهری خیالی است و بقیه مکان ها نیز هرچند که واقعی هستند اما اتفاق های به وقوع پیوسته در داستان در آن اماکن غیر واقعی بوده و هرگونه تشابه اسمی و ... اتفاقی بوده است. )
Whispers of Red String (Tears Of An Angel S02) by _parisa86_
Whispers of Red String (Tears Of An Angel S02)
_parisa86_
  • Reads 991
  • Votes 163
  • Parts 4
خدای عزیزم، یه وقت بهش نگی نیمه شب های بیشمار یکی هست که دلتنگشه.. . . . فصل دوم اشک های یک فرشته، . ~ WangXian FanFic🐇 ~ MoDaoZushi🍂ر
Blood turns Lili red (Moriarty The Patriot) by milloorin
Blood turns Lili red (Moriarty The Patriot)
milloorin
  • Reads 9,653
  • Votes 896
  • Parts 120
...ماجرا از این قراره که شرلوک هلمز و ویلیام جیمز موریارتی بعد از گذراندن سه سال متوالی در آمریکا به عنوان کاراگاه خصوصی، همراه بچشون به بریتانیا برمیگردن. بچه ای که به جمع آن ها، امید تازه ای می بخشه~ «تمام حقایقی که می توانیم ببینیم به آن چیزی که توسط چشم ها دیده میشه، محدود شده...» ...Season one... . . . ∆ ژانر: جنایی-معمایی _ دارم_ اومگاورس_ فانتزی_ اسمات . . . ✓زمان پست گذاری: اطلاعی ندارم⁦ಠ⁠ᴥ⁠ಠ⁩ . . . واسه اونایی که انیمه رو دیدن(مانگا از فصل ۱۴ به بعد) این همونه فقط از ادامشه... Author: millo(。•̀ᴗ-)✧
Faded clouds by dimmest
Faded clouds
dimmest
  • Reads 101
  • Votes 37
  • Parts 11
"ابرهای پژمرده" و بالاخره وقتی خودش رو بهت نشون بده، می‌فهمی بهت نزدیک بوده. حتی نزدیک‌تر از تصویر خودت توی آیینه. روزی روزگاری پنج جاد‌وگر بزرگ جادوهاشون رو ترکیب می‌کنن تا یه چیز بزرگ بسازن. اما تنها چیزی که می‌سازن یه مشکله، مشکلی که قراره تا نسل‌ها تعقیبشون کنه و نذاره شب‌ها راحت بخوابن "اون فکر می‌کرد من قراره مردم رو از بیماری نجات بدم، در حالی که نمی‌دونست بیماری خود منم!" پسری که قرار بود دنیا رو نجات بده، و دنیا رو دید که جلوی چشم‌هاش سوخت و تبدیل به خاکستر شد... یه شاعر تو یکی از شعرهاش میگه: «آسمان زندگی من است، او پرنده‌ا‌ی است که در آن بال می‌گشاید، دیگری ستاره است، دیگری ماه است، اما تو! تو خورشید آسمان من هستی. تو تمام من هستی!» آسمون زندگی اون پسر حالا خیلی وقته که ابری شده. یه آسمون، پر از ابرهای پژمرده... Story name: Faded Clouds Genra: Dark fantasy روزهای آپ: دوشنبه‌ و جمعه‌
☁️The untamed☁️ by Suibian_Myeoni
☁️The untamed☁️
Suibian_Myeoni
  • Reads 23,712
  • Votes 3,203
  • Parts 28
دستم رو ول کردی اما من تو رو از قلبم جدا نمیکنم وی یینگ اشک ها کلماتی هستن که قلب نمیتونه بگه ☁️انتیمد☁️ نیمه دوم رمان استاد تعالیم شیطانی روایت برادری ها و نابرادری ها قصه اعتماد و بی اعتمادی بعد از رفتن وی ووشیان تو این 13 سال چی به سر لان وانگجی و دنیای تعلیمات میاد؟ _لان ژان لقب ارباب نور و روشنایی واقعا برازندته حقیقتی زیبا 💫وی ووشیان زندگی لان وانگجیه 💫 در گذر زمان به یکدیگر می رسیم آن روز من اشتباه گذشته را تکرار نخواهم کرد غرور و همه چیز را از دست میدهم اما یکبار دیگر تو را نه🐇