Yizhan
15 příběhů
gremlin and dreamkeeper  od Farysky
gremlin and dreamkeeper
Farysky
  • přečtení 3,383
  • Hlasy 813
  • Části 22
تنها یه شب به این نتیجه رسیدم که دنیا ارزش اینو نداره که انقدر سخت بگیرم و فقط یک شب، فقط یک شب، تصمیم گرفتم از زندگی لذت ببرم و هر کاری دلم خواست انجام بدم و حدس بزنید چه اتفاقی افتاد؟ خوب معلم ادبیات جدیدم مرد خوش قیافه‌ای که دوستم ناز خطابش کرد همون کسیه که من اولین رابطه یک شبم رو باهاش تجربه کردم! ╮✮ کاپـل ‌‌❲ ییـجان ❳ ╮✮ ژانـر ‌‌❲ فلاف،مدرسه‌ای ❳ ╮✮ نویسـنده ‌‌❲ 𝑠𝑡𝑎𝑟 𝑑𝑢𝑠𝑡 ❳
پرتوی خورشید هرگز ما را فراموش نمیکند od fiction_crystal
پرتوی خورشید هرگز ما را فراموش نمیکند
fiction_crystal
  • přečtení 484
  • Hlasy 65
  • Části 1
°|کاپل: ییجان °|وضعیت: وانشات، تکمیل شده °|ژانر: درام، انگست •|خلاصه: ییبو قلمو رو با دستمال پاک کرد و به شاهکارش که بعد ۶ ماه تکمیل شده بود خیره شد! بالاخره تونست تکمیلش کنه و از این بابت خوشحال بود... این هدیه ی تولد جان بود و میدونست ‌که اون پسر شاعر و همیشه شاد، خیلی از این کادو خوشش میاد. امروز همه کدورت ها و سوتفاهمایی که پیش اومده بود رو کنار میذاشت و بهش میگفت که دوسش داره...
ستاره سرنوشت od fiction_crystal
ستاره سرنوشت
fiction_crystal
  • přečtení 28,828
  • Hlasy 4,329
  • Části 48
صورت وی‌یینگ از درد توی هم رفت. فشار دست لان‌ژان انقدر زیاد بود که حتی نمی‌تونست راحت نفس بکشه، چه برسه حرف بزنه. قطره اشکی آروم از گوشه‌ی چشمش پایین ریخت و چهره‌ی قرمزش رو رقت‌‌انگیزتر کرد. لان‌ژان به اون چشم‌های اشکی خیره شد و دندون‌هاش رو به‌هم فشرد. خنده عصبی‌ای از میون لب‌های باریکش خارج شد و محکم سر وی‌یینگ رو به عقب هول داد: «هنوز برای گریه کردن زوده، اشکاتو نگه دار لازمت می‌شن. من کلی برنامه فقط به‌خاطر تو چیدم! چطور می‌تونی همین اولش ضعیف باشی؟» فیک از ناول استاد تعالیم شیطانی ژانر: عاشقانه، تناسخی، مدرن، تاریخی، اسمات کاپل: وانگشیان، شیچنگ(لان شیچن و جیانگ چنگ)، شوشیائو(شو یانگ و شیائو شینگچن) نویسنده: 𝑴𝑨𝑺𝑼𝑴𝄢 ویراستار: ♧Fatemeh
𝐼 𝑊𝑖𝑠ℎ 𝑊𝑒 𝑁𝑒𝑣𝑒𝑟 𝐺𝑟𝑒𝑤 𝑈𝑝 (𝐶𝑜𝑚𝑝𝑙𝑒𝑡𝑒𝑑) od wangyibooxiao
𝐼 𝑊𝑖𝑠ℎ 𝑊𝑒 𝑁𝑒𝑣𝑒𝑟 𝐺𝑟𝑒𝑤 𝑈𝑝 (𝐶𝑜𝑚𝑝𝑙𝑒𝑡𝑒𝑑)
wangyibooxiao
  • přečtení 9,589
  • Hlasy 2,871
  • Části 39
𝐹𝑖𝑐𝑡𝑖𝑜𝑛 𝑁𝑎𝑚𝑒: 𝐼 𝑊𝑖𝑠ℎ 𝑊𝑒 𝑁𝑒𝑣𝑒𝑟 𝐺𝑟𝑒𝑤 𝑈𝑝 𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒: 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒, 𝐹𝑙𝑢𝑓𝑓, 𝐶𝑜𝑚𝑒𝑑𝑦 𝑊𝑟𝑖𝑡𝑒𝑟: 𝑆𝑢𝑛 𝐹𝑙𝑜𝑤𝑒𝑟 𝑇𝑦𝑝𝑒: 𝑉𝑒𝑟𝑠𝑒 𝑆𝑡𝑎𝑡𝑢𝑠: 𝐶𝑜𝑚𝑝𝑙𝑒𝑡𝑒𝑑 تو به دنیا اومدی تا بخشی از وجود من باشی، تو هستی تا به من ثابت کنی میشه به لبخند خدا امیدوار بود...
وقتی رسیدی که شکسته بودم od wangyibooxiao
وقتی رسیدی که شکسته بودم
wangyibooxiao
  • přečtení 42,227
  • Hlasy 7,573
  • Části 92
اون ها پدر و مادر نبودند ابزاری برای شکنجه دادن بودند اون فقط منتظر یک ناجی بود... اون مرد وقتی رسید که پسر شکسته بود
موزیسین  od baharan_kim
موزیسین
baharan_kim
  • přečtení 30,559
  • Hlasy 6,844
  • Části 36
ژانر = ییبو تاپ تفاوت سنی ۹ سال ییگا و سوان بیست سال پیش عاشق هم بودن اما عشقشون ممنوعه بود ولی الان جان و ییبو پسراشون دوباره تو راه عاشقی هستن...جان بیست ساله و ییبوی يازده ساله با هم همخونه میشن و کی می تونه ثابت کنه ییبو از جان به اندازه صد سال کینه نداره؟.یکی عاشق و دیگری پر از کینه
Wonderwall od merakiyz
Wonderwall
merakiyz
  • přečtení 15,778
  • Hlasy 4,092
  • Části 86
𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: 𝐘𝐢𝐳𝐡𝐚𝐧 (𝐲𝐢𝐛𝐨 𝐭𝐨𝐩) 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲: 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐬𝐥𝐢𝐜𝐞 𝐨𝐟 𝐥𝐢𝐟𝐞, 𝐜𝐫𝐢𝐦𝐞 𝗪𝗿: 𝐚𝐫𝐢𝐞𝐬 -وضعیت: فصل اول پایان یافته- اطلاعاتِ داستان👇 - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -خلاصه‌: ژان بعد از یک سال کار کردن، تونسته اعتماد رئیس سختگیر رو جلب کنه و زمانش رسیده که به عمارت اصلی منتقل شه و زندگیش رو به عنوان هکر از سر بگیره.... بالاخره میتونه فردی به اسم وانگ ییبو، که بار ها شنیدن اسمش حسابی کنجکاوش کرده بود رو ملاقات کنه. اما ییبو واقعا همون طوریه که ژان تصورش کرده...؟! ژان میتونه زندگیش رو بدون دردسر توی عمارت پر دردسری که داخلش قدم گذاشته ادامه بده و درگیر چیزی نشه...؟ •••••• معنی اسم داستان: wonderwall یعنی فردی برای تو، که وقتی به خودت میای متوجه میشی که کل مدت داشتی ناخودآگاه به اون فرد فکر میکردی... •••••• روزهای آپ: سه شنبه‌ و جمعه‌
رها شده od baharan_kim
رها شده
baharan_kim
  • přečtení 18,496
  • Hlasy 4,032
  • Části 51
تایپ: جان تاپ ژانر: شیزون شاگردی ، انگست، اسمات تفاوت سنی : ۱۲ سال خلاصه : ییبو پسر یکی از افراد نسبتا پولداره که با پارتی و بدون داشتن هیچ سطح علمی وارد دانشگاه پزشکی میشه...جان اما استاد همون دانشگاه س ولی با سطح اقتصادی متوسط و حتی رو به پايين و متنفر از مرفه های بی درد
+ 22 další
A flower in winter (Complete)  od zahrasuju
A flower in winter (Complete)
zahrasuju
  • přečtení 123,504
  • Hlasy 21,359
  • Části 46
امگایی که باید خوشبختی اش را بخاطر شاهزاده بودنش فدای کشور و خانواده اش کند و تن به ازدواج با آلفایی دهد، که سال ها با کینه ای آزار دهنده از امگاها، زندگی کرده است
عشق زرد  od baharan_kim
عشق زرد
baharan_kim
  • přečtení 35,005
  • Hlasy 7,441
  • Části 41
داستان زندگی ییجانی داریم... تفاوت سنی ۶ سال تاپ ییبو باتم جان ییبو پسر و نائب رئیس شرکت‌ بزرگ تجاری وانگ و جان یکی از پايه های مهم شرکت جان ییبو رو دوست نداره و در عوض عاشق يکی از نزدیک ترین افراد ییبو اما ییبو با علم بر این که‌ جان عاشقه و تو رابطه رسمی هست عاشق اونه و برای این عشق خودش رو فدا می کنه