درحال اپ...
28 stories
𝑻𝒉𝒆 𝑪𝒍𝒐𝒖𝒅𝒚 𝑶𝒏𝒆 ~ⱽᵏᵒᵒᵏ by AfraBehfar
AfraBehfar
  • WpView
    Reads 29,375
  • WpVote
    Votes 7,703
  • WpPart
    Parts 14
- پسر وزیر اقتصاد یه آلفای قاتل رو توی خونه‌ش قایم کرده! اگه این خبر به دست بابام برسه قبل از اینکه سلاخیم کنه سکته میکنه! تهیونگ نگاهی به داخل پاکتِ خالی چیپس کرد: - پس قرار نیست سلاخی بشی امگا، این که خیلی خوبه! ژانر: امگاورس☁️ عاشقانه🪶 اکشن🐇 پایان خوش☃️ انگست❄️ و طنز🍦 روز های عاپ: سه شنبه شروع: یکُم خرداد هزار و چهارصد و چهار پایان: -
| 𝗪𝗿𝗶𝘁𝗲 𝗺𝗲 | ᵛᵏᵒᵒᵏ by Chakavakvk
Chakavakvk
  • WpView
    Reads 125,237
  • WpVote
    Votes 18,724
  • WpPart
    Parts 28
برای تهیونگ، این ازدواج فقط یک برگه‌ست؛ مدرکی برای نمایش "برابری" در اجرای قوانین کشوری که خودش کارگزارش محسوب می‌شه؛ درحالی‌که اوضاع برای همسرش جونگ‌کوک اهل کره‌ی شمالی، کمی متفاوته... ''' «تهیونگ، مواد کشیدی؟» «نه بامبی، اگه قرار به کشیدن باشه که ترجیح می‌دم اون نازِ تو باشه.» ┈┈┈┈┈┈┈┈┈ 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: 𝖵𝗄𝗈𝗈𝗄, 𝗇𝖺𝗆𝗃𝗂𝗇 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾 : 𝖥𝗈𝗋𝖼𝖾𝖽 𝗆𝖺𝗋𝗋𝗂𝖺𝗀𝖾, 𝖣𝗋𝖺𝗆, 𝖠𝗇𝗀𝗌𝗍, 𝖱𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾, 𝖲𝗆𝗎𝗍, 𝖲𝖼𝗂-𝖿𝗂 𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋 : 𝖢𝗁𝖺𝗄𝖺𝗏𝖺𝗄﮼ ┈┈┈┈┈┈┈┈┈ روز آپ: دوشنبـه‌هـا
𝑩𝒓𝒐𝒌𝒆𝒏 𝒎𝒂𝒕𝒆 ✘ⱽᵏᵒᵒᵏ by Llaamouri
Llaamouri
  • WpView
    Reads 41,391
  • WpVote
    Votes 5,949
  • WpPart
    Parts 26
خلاصه: جونگ‌کوک، امگای سرتق قبیله‌ی جنوبی، پیوند جفتیِ پیشگویی‌ شده با تهیونگ، آلفای شمال رو سال‌ها پیش پس زد. حالا آلفا برگشته. با ارتش، با خشم و با عطش انتقام. جونگ‌کوک زخمی و بدون توانایی تبدیل، توی میدون شکار افتاده و تهیونگ فقط یک چیز می‌خواد: جفتِ طغیان‌گرش رو تسلیم، زانو‌ زده و شکسته ببینه. سرنوشت بالاخره به آلفا رسیده. اما این‌بار هیچکس قرار نیست رحمی نشون بده. Time Up: هر هفته
Love me again by Dreamer_A7
Dreamer_A7
  • WpView
    Reads 76,187
  • WpVote
    Votes 10,711
  • WpPart
    Parts 26
Love me again Couple : Vkook Genre : Romance . Angst . Omegavers . Smut . Mpreg | روز های آپ : پنج شنبه شب ها | « موهایش شب ، چشم هایش همیشه بارانی ، دست هایش سرد ، لب هایش بدون حس و نگاهش خیره به مکانی مبهم و بی انتها ، او سالها منتظر کسی بود که رهایش کرده بود ، منتظر اویی که برگردد و ....» داستان زندگی مشترک عاشقانه ای که بعد از چهارسال به پایان رسیده ، اما در قلب همین داستان قدیمی به پایان رسیده ، حکایتی جدید شروع خواهد شد ... حکایت جدیدی که با یک انقلاب در دنیای پزشکی توسط محقق و دانشمند نوروساینس کیم تهیونگ آغاز خواهد شد ....! محققی که تراشه ای خلق کرده ، برای زدودن تروماهایی که حاصل ترک شدن توسط امگای زیباروش ، هستن ! اما این دانشمند هرگز تصور هم نمی کرد خلق همچین تراشه ای چه پیامد هایی در زندگیش خواهد داشت ...!
Wine by nana42607
nana42607
  • WpView
    Reads 5,903
  • WpVote
    Votes 777
  • WpPart
    Parts 6
جونگ‌کوک، تک امگای خاندان آلفا پرست جئون بود و زمانی که به درخواست خانواده‌اش، قراری مبنی بر ترک خونه و رفتن به سئول گذاشته شد، همه چیز به هم ریخت. تمام آینده‌اش وابسته به تصمیمی بود که در اون لحظه باید می‌گرفت؛ به سئول می‌رفت و با فردی که پدربزرگش انتخاب کرده بود، تشکیل خانواده می‌داد؟ یا راهی برای بیرون اومدن از زیر سایه‌ی جئون بزرگ پیدا می‌کرد؟ _____________ «این رو خوب توی گوش‌هات فرو کن امگا، تو جزوی از خاندان من نیستی و فقط فامیل و خونم رو به یدک می‌کشی!» حالا که بعداز پنج‌سال دوباره مقابل هم قرار گرفته بودن، آخرین جملات جئون بزرگ، توی گوش‌هاش می‌پیچد و خشم نهفته‌اش رو بیدار می‌کرد. توله‌‌ آلفاهای شیطونش رو به پشتش هدایت کرد و نگاه تیزش رو به مرد مسنی داد که بچه‌های اون رو جزوی از خودش و خاندانش دونسته بود. بی‌توجه به حضور کیم‌ها و هرکسی که نگاهش بهشون زوم بود، فاصله‌‌شون رو به حد نصاب رسوند و نیشخند رضایت‌مندی روی لب‌هاش نشوند. برق نگاهش خبر از حضور گرگش می‌داد و برای حفاظت از توله‌‌هاش، با رایحه‌‌ی سنگینش، آلفاهای اطرافش رو تهدید می‌کرد. _این رو خوب به یاد بیار آلفا جئون؛ من جزوی از خاندان تو نیستم و با تأسف زیاد، فقط خون و اسم بی‌ارزشت رو به یدک می‌کشم! پس بچه‌هام هم به هم
TENSION🍷(vkook) by seta8603
seta8603
  • WpView
    Reads 236,558
  • WpVote
    Votes 20,734
  • WpPart
    Parts 39
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامنظم ⭕️ فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end ❗️ Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst، drama Couple: vkook ،....... Setayesh* ❗️این اولین تجربه داستان نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی
𝐎𝐰𝐧𝐞𝐝 𝐭𝐨 𝐎𝐛𝐞𝐲 {𝐯𝐤} by Teahkook_writer
Teahkook_writer
  • WpView
    Reads 163,658
  • WpVote
    Votes 21,928
  • WpPart
    Parts 28
شاهزاده سرزمین ثروتمند لی‌نیوا ؛ اونو درخواست کرد و بدست آورد. حالا امگا مجبور بود از آلفا اطاعت کنه . اثر : ZOEY ELLIS ***************** ☠️این فیک دارای صحنه های خشونت آمیز و وقایع تلخ تاریخی می‌باشند⚔️ Couple :: vkook ، yoonmin Jenre :: Omegaverse, history, romance, smut , dark , war , angest پارت گذاری: یک بار در هفته 🏹 لطفا پارت توضیحات مطالعه بفرمایید
Eucalyptus🌿|‌‌‌‌‌‌Vkook| by a_bad_guy
a_bad_guy
  • WpView
    Reads 31,401
  • WpVote
    Votes 4,998
  • WpPart
    Parts 22
برده داری،سیستمی قانونی و به رسمیت شناخته شده که در آن انسان‌ها به‌شکل قانونی ملک و دارایی ارباب خود در نظر گرفته می‌شدند... کیم تهیونگ، یکی از برده های عمارت والکین ، پسری احساسی و وابسته بود...اما سرنوشت ، گذر او را به اتاق پسر عمارت والیکن باز میکند....اتاقی گرم و پر از حس زندگی ...و در آینده دیوار های همان اتاق اتفاقات مختلفی را ثبت خواهند کرد... چشمانی زیبا که در اتاقی قدیمی و نمناک باز شد...نوزادی آسیایی که در دل قاره‌ی اروپا بدنیا امد...پسری پاک ، قوی و مهربان ...اما این پسر زمان درستی را برای چشم باز کردن به این دنیای وحشی انتخاب نکرده بود... 🌿Couple : Vkook /Yoonmin 🌿Genres : Romance_Royal_Historical_Angst_Power Bottem_Master&Slaver_Classic_ Smut🔞
dear (عزیز کرده) by im-not-arshyabro
im-not-arshyabro
  • WpView
    Reads 184,705
  • WpVote
    Votes 19,888
  • WpPart
    Parts 24
اسم:dear (عزیز کرده) تمام شده✓ ژانر:امگاورس٫امپرگ٫تاریخی٫اسمات ، علمی تخیلی... کاپل اصلی:ویکوک کاپل فرعی:یونمین خلاصه: خاندان جئون معتقدن که امگا ها سفیدیه دنیا هستند همه ی مردم چوسان باور داشتن که هر امگایی که خون جئون ها را داشته باشه پاک ترین و زیبا ترین امگاست تا اینکه یه فردِ چینی که سفیر پادشاهیه چین بود تو بازار چشمش به امگایی زیبا روی و با ظرافت میخوره سفیر چینی اون امگای بی گناه رو به زور با خودش تا گیشا خانه میکشه و اونجا بهش تجاوز میکنه اون امگا که از خاندان جئون بود روز بعدش خودش رو با تیکه ای پارچه از سقف اتاقه گیشا خانه آویزون میکنه و خود کشی میکنه و بعد از اون تا چند صد سال بعد خاندان جئون امگایی از خون خود نداشتن و فکر میکردن که از طرف الهه ی ماه نفرین شدن و با ورود جونگکوک کوچولوی ما این نفرین شکسته شد. روز های اپ:تمام شده این فیک خیلی گوگولی مگولی و سافت و بی دردسره و روزمرست پارت هاش هم احتمالا کم باشن 🎀ورژن کوکوی توی همین اکانت با همین اسم🎀