Ongoing 2
110 story
🇨 🇦 🇲 🇵 -🇸 ² بقلم csyncc
csyncc
  • WpView
    مقروء 1,250
  • WpVote
    صوت 283
  • WpPart
    أجزاء 8
فصل دوم_ درحال آپ(فعلا زمان مشخصی نداره...) ژانر: علمی_تخیلی، رومنس. دنیایی که یک روز توی اون زندگی میکردن در حال کوچیک تر شد بود و تنها توضیحی که برای موقعیتشون وجود داشت، یک چیز بود؛ پایان دنیایی که انسان ها توش حضور دارن!
worship me بقلم maniafic
maniafic
  • WpView
    مقروء 3,430
  • WpVote
    صوت 837
  • WpPart
    أجزاء 12
- تو میفهمی کل روز یه نفر پشت سرت راه میاد. تو من رو حس میکنی. همه اش بخاطر منه! اما اون نامزد هرزه ات نمیفهمه وقتی ماشینش رو پنجر میکنم. وقتی کیفش رو تو راه ازش میدزدن و بعد از خوردن غذاش مسموم میشه. اون فقط میخنده و میگه بدشانسه. اه یول...تو برای همیشه پیش من میمونی. دیگه هیچ نامه ای نیست که اتیشش بزنی یا عکس ها و پیام هایی که بترسوننت. حالا باید خوشحال باشی. Chanbaek, sekai On going Romance, smut, dark
I'm not  virgin ⛓️⚖️  بقلم setareh100
setareh100
  • WpView
    مقروء 57,374
  • WpVote
    صوت 11,926
  • WpPart
    أجزاء 58
I'm not virgin ⛓️⚖️من باکره نیستم کاپل: کایهون، چانبک، شیچول، کریسهو ژانر: امگاورس، انگست، درام، اسمات خلاصه: از وقتی به سنی رسید که تونست تفاوت آلفا و امگا رو بفهمه، تو سرش کوبیدن که یه امگا حق نداره با کس دیگه ای به جز الفاش باشه. از ماهیت جنسیش متنفر بود... از جامعه ای که توش به دنیا اومده و بزرگ شده بود متنفر بود! چرا یه امگا باید به خودش سختی میداد و دوران هیت رو تو تنهایی کامل میگذروند؟! فقط به خاطر اینکه باکره بمونه و آلفاش اولینش باشه؟! دنیا براش، وقتی که تو اولین هیتش در اتاقو به روش قفل کردن و نذاشتن بیرون بره تموم شد. بیرون نرفتن به چه جرمی؟! به خاطر اینکه ممکن بود با الفای دیگه ای بخوابه و بعدا با جفت گیری الفای خودش ابروش بره؟! به درک... سهون هیچ وقت همچین چیزی رو نمیخواست! هیچ وقت درک این فلسفه مسخره رو که باید هیتش تو سختی و عذاب بگذرونه نفهمید... بدنش برای خودش بود، جسمش برای خودش بود... پس قانون رو زیر پا گذاشت... با اولین الفایی که دلش خواست رابطه برقرار کرد و خودشو از صفت باکره بودن نجات داد. مهم نبود که خانواده اش یا جفت اینده اش چه فکری میکنن! حتی براش مهم نبود که جفت اینده اش قبولش کنه یا نه... اون الفاهای از خودراضی با هرکی که میخواستن میخوابیدن اما موقع جفت گیری یه امگا دست نخورده و باکره میخوا
𝐄𝐭𝐞𝐫𝐧𝐚𝐥 𝐬𝐩𝐫𝐢𝐧𝐠 𝐟𝐨𝐫 𝐭𝐡𝐞 𝐬𝐢𝐧𝐟𝐮𝐥 بقلم Vra___kim
Vra___kim
  • WpView
    مقروء 410
  • WpVote
    صوت 52
  • WpPart
    أجزاء 3
اهریمن پرستیدنی ای که ایمانم رو فرو پاشیدی و وجودم رو در هم شکستی، تو گفتی تا ابد کنار من میمونی، ولی من فراموش کردم مال من نیستی!... 𝓢𝓮𝓴𝓪𝓲 /𝓒𝓱𝓪𝓷𝓫𝓪𝓮𝓴 Vampire AU Devil in his eyes. Written by Vra
The Last Red Wing بقلم hedilla1012
hedilla1012
  • WpView
    مقروء 12,416
  • WpVote
    صوت 3,178
  • WpPart
    أجزاء 50
main couple: Kaihun side couples: chanbaek- krishu Genre: Dram- Fantasy- smut- Mpreg Writer: Hedilla +هیونگ من دیدمش؛ صورتش پر از خون بود. اون از ما نیست که بتونه از خودش دفاع کنه. هیونگ، اون میمیره اگر کاری نکنی. چنل آپ: @SeKaiWorldx
+6 أكثر
AyLa بقلم hedilla1012
hedilla1012
  • WpView
    مقروء 17,709
  • WpVote
    صوت 4,420
  • WpPart
    أجزاء 35
Couple : SeKai. ChanBaek. ChanKai .Genre : Dram. Romance. Fantasy. Smut عروس قبیله شمالی، یک پسر عمو داره، پسر عمویی که نشان شده بود برای برادر گمشده من، نشانی که من به عنوان عروس خودم میخواستم، اون پسر نگاهش مثل خرس سیاهش وحشی هست... من اون خرس وحشی رو میخواستم نه این هاله آبی و ظریف ماه رو...🌙 چنل آپ: SeKaiWorldx
داستانک‌های من  بقلم E_Lilac_xo
E_Lilac_xo
  • WpView
    مقروء 997
  • WpVote
    صوت 309
  • WpPart
    أجزاء 5
توی این قسمت، داستان‌های کوتاه و ایمجین هام رو میذارم. شاید بعضیا کوتاه باشن (در حد چند خط) و شاید بعضی‌ها طولانی تر باشن (در حد وانشات) خوشحال میشم که بخونیدشون
Black Spell  بقلم mr_rover_eri
mr_rover_eri
  • WpView
    مقروء 576
  • WpVote
    صوت 126
  • WpPart
    أجزاء 6
عشق چیز عجیبیه ، برای بعضی ها یک نفرین پیچیده است و برای بعضی ها امیدی برای ادامه دادن ، بعضی ها میپرستنش و بعضی ها ازش بیزارن . دسته نادر دیگه ای وجود دارن که عشق تنها راه شناخت آشنای غریبشونه ... شاید برای اون دو نفر عشق مرداب وجودشون بود ... شاید ، شاید اگه هیچ وقت دوباره چشم هاشون قفل همدیگه نمیشد توی این مرداب غرق نمیشدند و یا شاید اگه بتونن شاخه پیر و پوسیده عشقشون رو بگیرن راهی برای نجات پیدا کنن .. هیچ چیزی بعید نبود فقط خودکار سرنوشت منتظر قدم های اون دو نفر بود تا صفحه جدید سفیدی از کتاب زندگیشون رو با کلمات رنگی بکنه . Kaihun ژانر :جنایی ، مرموز ،عاشقانه
+2 أكثر
⊹  LAST NIGHT ⊹ بقلم callme_sali
callme_sali
  • WpView
    مقروء 309
  • WpVote
    صوت 57
  • WpPart
    أجزاء 3
یه اصطلاح کره ای به نام "جانگ" هست به معنی «رابطه ی دو نفر که قطع نشدنیه» یعنی حتی اگه عشقت نسبت به اون فرد تبدیل به نفرت بشه بازم تا همیشه یه نقطه ضعف خاصی نسبت بهش داری و قسمتی از وجودت تا ابد بهش وصله ؛ رابطه‌ی بک و چان این فیکمونم دقیقا به همین شکله... •|🖇Fiction: LAST NIGHT | شب آخر •|🖇Couple: CHANBAEK • HUNHAN •|🖇Gener: #Romance #Angest #thriller #Smut •|🖇Writer: Salina خلاصه: بکهیون یه بازیگر تازه کاره که قراره به اصرار بهترین دوستش "کیونگسو" فردای ضبط آخرین سکانس سریالش یه سفر چند هفته ای به جزیره‌ی ججو بره و با آدمایی که تا اون روز هیچوقت از نزدیک ندیده آشناشه و وقت بگذرونه. بک قبل رفتن به این سفر مطمعن بود قرار نیست زیاد بهش سخت بگذره چون بیشتر آدما دوسش داشتن و تو برخورد اول جذب قلب مهربون و لبخند شادش میشدن و باهاش خوب رفتار میکردن ؛ یجورایی میشه گفت هیچکس نبود که بی دلیل ازش بدش بیاد البته به جز یه نفر... (انگار اون آدم اومده بود تا تموم معادلاتو بهم بزنه و ثابت کنه با همه فرق داره) به راستی آدمی که بکهیون قراره به مدت دوهفته باهاش زیر یه سقف زندگی کنه چجور آدمیه و چرا ازش متنفره؟!