.....
155 stories
SNIFF || Vkook by imshyi
imshyi
  • WpView
    Reads 132,238
  • WpVote
    Votes 19,181
  • WpPart
    Parts 24
| کامل شده | ﹂Couple: Vkook ﹁ ﹂Genre: Romance, Angst, Drama, Smut﹁ ﹂ Completed ﹁ ✢ ✢ ✢ ✢ ✢ ✢ ✢ ✢ ✢ ✢ ✢ ✢ ✢ ✢ ✢ ✢ - گفتن ببوسمت... + قربانی جرأت مستر کیم شدی ، جونگکوک شی... -قول میدم زود تموم شه... ••• -بذار یه بار دیگه چشمات و ببینم...
Can't believe my eyes ::.. ✔ by btsfanfic_ir
btsfanfic_ir
  • WpView
    Reads 53,467
  • WpVote
    Votes 9,238
  • WpPart
    Parts 12
- نمیتونم چشم هام رو باور کنم! - ~.~.~ جونگکوک همین الانش هم شک نداشت که قراره تمام تعطیلات تابستون، کنار پنجره ی اتاقش منتظر بشینه تا خانواده ش دوباره به یکی از سفر های معاملاتی‌ِ دو-سه روزه شون برند و اون بتونه دوباره مرد نویسنده ی ساختمون رو‌به‌رو رو به اتاقش دعوت کنه! ~.~.~ ژانر : ( فول سمات / زندگی روزمره / کمدی / ... ) کاپل(ها) : اصلی ◀ تهکوک فرعی ◀ ندارد و نخواهد داشت.
𝗝𝗜𝗡'𝗦 𝗗𝗔𝗗 𝗝𝗢𝗞𝗘𝗦 | جوک های بابابزرگی جین by ThisIsNikShi
ThisIsNikShi
  • WpView
    Reads 10,279
  • WpVote
    Votes 1,408
  • WpPart
    Parts 55
[ اولین بوڪ فارسے جوڪ هاے بابابزرگے جین ] حتما لابه‌لای فیک خوندناتون یه سری ام به این جوک های کوتاه بزنید و بخندید^^ "من خنده های شیشه پاک کنیِ جین هیونگ رو به دنیا نمیدم😌"
Bright Moon | Vkook, KookV | ماه درخشان  by Limo_1999
Limo_1999
  • WpView
    Reads 48,804
  • WpVote
    Votes 4,715
  • WpPart
    Parts 30
-من..من.. حسش نمیکنم هیونگ...گرگم.. وی! ال.. الفام...اون رفته... . _فقط .. خب این اولین باره ک .. +که یک الهه میبینی؟ شاید شما منو یک خدا صدا میزنید؟ درسته!؟ . - من ی آلفای خون خالصم لعنتییی .. × اگر تا یک ثانیه دیگه روی پاهام نباشی کیم، کاری میکنم صدای ناله هات به گوش کل گرگ های پک‌ت برسه ! #Kookv / Vkook دکتر بتا مات به آلفاش و امگای روبروش نگاه میکرد .. پیدا شدن یک جفت دیگه برای جفت خودش؟ این چطور ممکنه ! . _باور کن دلت نمیخواد بدونی چه چیزهایی ممکنه باعث مرگ یا به کما رفتن گرگ یک نفر بشه موچی .. #Yoonmin / Sope / sopemin . +جینا ! الان تنها چیزی که آرومم میکنه لب‌هاییه که به جای تو، منم که باید گازشون بگیرم . چرا بهم نگفتی جین ؟ تو که میدونی چقدر متتظرش بودم +من .. منو ببخش الفا .. #Namjin اسم فیک : ماه درخشان کاپل اصلی : کوکوی _ ویکوک (ورس)(switch) کاپل فرعی : نامجین_ سپ‌مین_ یونمین_ سپ_ چانبک_ کایسون و... ژانر : امگاورس _ ومپایر _ گرگینه _ جادوگر _ امپرگ ؟ (فاقد اسمات کامل) . شروع : 1.Desumber.2022 پایان : 2025 چنل تلگرام داستان » @bright_moon_channel . رتبه اول » جادوگر / شیطان/ سوپرنچرال/ ومپایر / گرگینه رتبه دوم » امگا / تخیلی/ الفا / ورس/ امگاورس / سپ / kookv
Vesta | taekook | by Hanaaaam
Hanaaaam
  • WpView
    Reads 72,552
  • WpVote
    Votes 9,237
  • WpPart
    Parts 48
تهیونگ تو خودش بیشتر جمع شد و با تعجب پرسید: منو میبری به قبیلتون؟ قبیله اژدهاها؟ جونگ کوک همونطور که سعی میکرد آتیش رو کمی بزرگ تر کنه جواب داد: آره، نکنه میترسی؟ تهیونگ تقریبا جیغ کشید: نههه! وقتی نگاه متعجب جونگ کوک رو دید خجالت زده سرش رو پایین انداخت و با مظلومیت گفت: فقط فکر نمیکردم حالا حالاها بهم اعتماد کنی. جونگ کوک با لبخند ملیحی جواب داد: تو جفت منی تهیونگ. من بهت اعتماد دارم همونطور که تو به من اعتماد کردی و الان اینجایی. ___________________________ -خب ممکنه یه نفر باشه که هم جادوی سیاه و هم جادوی سفید و هم جادوی چهار عنصر رو باهم داشته باشه؟ جیمین آهی کشید و جواب داد: نه امکان نداره! تا الان که امکان نداشته. کمی آروم تر با حرص غر زد: مگر اینکه جناب وستا بخواد تصمیم بگیره دست از فقط یه افسانه بودن‌ برداره و تشریفشو بیاره __________________________ 🔥ژانر:انگست،فانتزی،رمنس،اسمات 🔥کاپل اصلی: کوکوی/ویکوک(ورس) 🔥کاپل فرعی: سکرت
 Far But Close To Me | Taekook by herjeona
herjeona
  • WpView
    Reads 217,679
  • WpVote
    Votes 25,535
  • WpPart
    Parts 33
منم یه امگام ولی متفاوت با بقیه امگاها.... از وقتی یادمه برعکس همه امگاها بدن ورزیده و زور خوبی داشتم.... اینا خوبه ولی برای اون...امگاها زنندن... بقیه میگن خانواده کیم از امگاها بدشون میاد و من... من مجبورم ک نشون بدم یه الفام تا بتونم کنارش باشم... ولی من نمیتونم برای اون فقط یه دوست باشم... Genre: Omegaverse, Mpreg, HappyEnd, Secret The main copel: Taekook/Vkook Sub-copels: hopemin , secret Writers: Adin , Arsen
My bro's darling 📚 Season.1 by Eris_grays
Eris_grays
  • WpView
    Reads 34,791
  • WpVote
    Votes 5,812
  • WpPart
    Parts 33
•وضعیت: اتمام فصل یک •ژانر: School Life, Chat Story, Romance, Fluff, 🔞 •زوج‌ها: TaeKook,Yoonmin,Namjin,MinJoy •تعداد فصل‌ها و قسمت‌ها: Season1 >>> 30 Part •خلاصه: داستان از اونجایی شروع شد که جونگکوک تصمیم گرفت موبایل برادرش رو وارسی کنه؛حین همین سرک کشیدن‌ها با یکی از رل‌های برادرش آشنا میشه که از قضا معلم مدرسه‌اش هم هست. شروع چت کردن همانا و وابستگی همانا...
𝐌𝐘 𝐨𝐦𝐞𝐠𝐚    𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤 by hour_wcj
hour_wcj
  • WpView
    Reads 37,756
  • WpVote
    Votes 3,208
  • WpPart
    Parts 17
نام فیک: امگای من جئون جونگوک پسر ۱۷ ساله ای که در یک مدرسه نسبتا خوب درس میخونه و زندگی آنچنانی‌ای نداره . چی میشه اگه بفهمه جفتش یک آلفای خونه خالصه که از قضا بشدت دختر بازه ژانر: امگاورس،امپرگ،اسمات،مدرسه‌ای کاپل:Vkook
𝑺𝒆𝒏𝒔𝒆𝒊|𝒗𝒌𝒐𝒐𝒌 by blumer83
blumer83
  • WpView
    Reads 268,953
  • WpVote
    Votes 23,206
  • WpPart
    Parts 16
[complete] - آخه چرا باید جفت من یه پیرمرد پلاسیده باشه. آلفا پسر کوچکتر رو بین خودش و میز کارش قفل می‌کنه و با پوزخند میگه: بابات پیره بچه جون! «الهه ماه برای همه جفت خاصی رو تعیین کرده و کیم تهیونگ تمام عمرش رو وقف پیدا کردن جفتش کرد؛ درست زمانی که از پیدا شدنش ناامید شده بود اون پسرک شکلاتی رو در حال قلدربازی تو مدرسه پیدا کرده بود.» 𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: 𝘷𝘬𝘰𝘰𝘬, 𝘯𝘢𝘮𝘫𝘪𝘯, 𝘴𝘰𝘱𝘦 𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦: 𝘳𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦, 𝘧𝘭𝘶𝘧𝘧, 𝘰𝘮𝘦𝘨𝘢𝘷𝘦𝘳𝘴, 𝘤𝘰𝘮𝘦𝘥𝘺, 𝘮𝘱reg
Whith eah other! by naziiiiiso
naziiiiiso
  • WpView
    Reads 4,210
  • WpVote
    Votes 422
  • WpPart
    Parts 5
نام : با همدیگه ! کاپل : ویکوک فرعی : نامجین ، یونمین ژانر : رمنس ، انگست ، پلیسی ، مافیایی ، کمی کمدی ، جنایی ، مدرسه ای خلاصه : جونگ کوک ، پسر ۱۶ ساله ای که بدلیل داشتن یه قلب ضعیف ، زندگی همیشه براش سخت پیش می‌رفت . داستان از اونجایی شروع میشه که جونگ کوک بلاخره می‌تونه خانوادشو راضی کنه تا به شهری که عموش با خانوادش زندگی می‌کنه بره و تا پایان دبیرستان اونجا بمونه ... همه چی تو زندگی کوک یکنواخت و نسبتا آروم بود ... البته تا زمانیکه سرو کله ی کیم فاکینگ تهیونگ پیدا نشده بود ؟! قسمتی از فیک : ... به آسمون خیره شدن ... ستاره ها اونشب خیلی زیبا بودن . تهیونگ دست کوک رو بین حصار دستاش گیر انداخت_کوک کوک 'هومی' کرد . تهیونگ دست کوک رو فشرد و گفت_بیا تا آخر عمرمون با همدیگه باشیم ... کوک نگاهشو از آسمون گرفت و به کهکشان چشمای تهیونگ داد_تا آخر عمرمون باهمدیگه بمونیم ؟ تهیونگ لبخند زد_ آره ... باهمدیگه !