user41839942's Reading List
3 stories
「MY MANSI」⇘BL⇙ by s0raemi1
s0raemi1
  • WpView
    Reads 1,922
  • WpVote
    Votes 257
  • WpPart
    Parts 26
خلاصه: یوهان پسره هکری از کره جنوبی که از سن کم تو یه گنگ کار میکنه... یونگ مردی سرد و اروم که مدل شناخته شده‌ در سطح بین‌الملل ولی در اصل یه مافیاست... چی میشه اگه یوهان اشتباهی سیستم مرد مافیاییمون و هک کنه و اون بفهمه و بره سراغش؟ ◤──•~❉᯽❉~•──◥ _"میدونی هیون... من درونم از تنهایی یخ زده ولی اون مرد با حرفایی که بزور از بین لباش بیرون میاد و نگاه‌ هایی که انعکاسی از تاریکی شبه داره یخ‌های درونم رو ذوب میکنه...!" ◣──•~❉᯽❉~•──◢ _" بیبی من... وقتی با چشمای اشکی و بدن لرزونت اینجوری بین بازوهام شل‌ میشی، دلم میخواد جای من بودی و خودتو می‌دیدی که چقدر دوست داشتنی میشی..." »»-----------► Genre: bl, romance, mafia, smut, action Writer: Blue Telegtam: @My_mansi
A Bitch  by pineappleme00
pineappleme00
  • WpView
    Reads 87,530
  • WpVote
    Votes 12,633
  • WpPart
    Parts 50
کاپل: یوگبم ژانر: رمنس.درام.اسمات.ددی کینک ######################## _پرنسس؟ _اوهوم تو پرنسس منی خوشت نمیاد _خ-خوشم می-یاد ######################## این فیک دارای صحنه های اسمات زیادی هستش پس اگه به این ژانر علاقه مند نیستید بهتره این فیک رو نخونید ❤❤🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞
💢I Married the Devil!💢 by marky_gaga
marky_gaga
  • WpView
    Reads 33,709
  • WpVote
    Votes 4,466
  • WpPart
    Parts 22
این اتفاق زمانی که ما هنوز خیلی جوان بودیم افتاد؛ تو سن 18 سالگی ازدواج کردیم. خانوادم کاملا مخالف این کار بودن و هیچوقت هم باهامون موافقت نکردن؛ اونها هیچوقت جکسون رو قبول نکردن، اگه بخوام صادق باشم همیشه میگفتن یه چیزی درباره اون درست نیست. مادرم انگار که ازش می‌ترسید، در واقع بشدت ازش وحشت داشت و پدرم به خاطر تمایل جنسیمون قبولمون نمیکرد، چون هر دو مرد بودیم ولی اون زمان من اونقدر تو عشق جک غرق بودم که اصلا به حرفهاشون اهمیتی نمیدادم ولی حالا می‌فهمیدم که باید به حرفشون گوش میدادم...!