Select All
  • 𝕌𝕟𝕕𝕖𝕣 𝕋𝕙𝕖 𝕃𝕒𝕜𝕖 || 𝚔𝚘𝚘𝚔𝚟
    7.4K 1.3K 10

    [ 𝚄𝚗𝚍𝚎𝚛 𝚃𝚑𝚎 𝙻𝚊𝚔𝚎 || زیر دریاچه ] - دریاچه؟ + آره پسر جون... طبق افسانه ها،زیر دریاچه یه دروازه وجود داره! - به کجا میره؟ + یه دنیای دیگه! دنیای موجودات افسانه ای و جادوی سیاه... - پدربزرگ! این چیزا رو باور نکن.. پیرمرد پوزخندی به پسر زد و از جاش بلند شد: + باشه پسر جوان...فقط مواظب باش گیر لیِرگانیس نیوفتی...

  • ⛓• Cᴏᴜʀɪᴇʀ Oғ Dᴇᴀᴛʜ •⛓
    22.1K 2.7K 19

    «من چی هستم» این سوالیه ک از وقتی چشامو توی بیمارستان باز کردم هر روز و هر ساعت از خودم میپرسم! عمو بهم میگفت : اونا تورو "پیک مرگ" صدا میکنن . . . از پشت به مردی که با طناب به صندلی بسته شده بود نزدیک شد دستشو جلو برد و طنابارو به سختی باز کرد که مرد بلا فاصله بعد از رهایی از طنابا با یه حرکت غیر منتظره دستشو گرف...

  • 𝐒ɴɪᴘ & 𝐀sʜᴛʀᴀʏ
    282 12 1

    [𝘖𝘕𝘌 𝘚𝘏𝘖𝘛] ※𝘗𝘦𝘳𝘴𝘪𝘢𝘯: ته سیگار و جاسیگاری ※𝘑𝘢𝘱𝘢𝘯𝘦𝘴𝘦: 灰皿の剪 ※𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦: 𝘔𝘢𝘧𝘪𝘢, 𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦, 𝘖𝘮𝘦𝘨𝘢𝘷𝘦𝘳𝘴𝘦, 𝘚𝘩𝘰𝘶𝘯𝘦𝘯 𝘈𝘪. ※𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦𝘴: 𝘚𝘰𝘶𝘬𝘰𝘬𝘶, 𝘈𝘬𝘶𝘢𝘵𝘴𝘶 ●𝘚𝘵𝘢𝘵𝘶𝘴: 𝘊𝘰𝘮𝘱𝘭𝘦𝘵𝘦𝘥 ▶𝘞𝘳𝘪𝘵𝘵𝘦𝘯 𝘣𝘺: 𝕾𝒾𝓁_𝒸𝒽𝒶𝓃 ناکاهارا چویا؛ سردسته گروه ماهی های...

    Completed  
  • •Until We Disappear• [SunaOsa] ~by MeikoAtsuhi on AO3
    523 78 6

    متناوباً: سونا و اوسامو هفت‌سال‌ـه که با همدیگه رابطه دارن. سونا خسته شده و میخواد جدا بشه. خودش که همچین نظری داره، تا این که اوسامو شروع به از دست دادن حافظه‌ش میکنه- به فراموش کردن خاطراتی از خودشون. بالاخره، هرچی نباشه، یه‌زمانی عاشق همدیگه بودن. -------------------- انیمه/مانگا: هایکیو!! زوج: سونا رینتارو × میا ا...

  • Capitan Bitch | Jenlisa (translated)
    7.1K 1.1K 31

    'کاپیتان عوضی' جنلیسا~ کار گروهی. اعتماد. باور. در آنجا، لالیسا برای تیم والیبال مدرسه خود تلاش کرد و با کاپیتان سخت گیر، بی رحم و با استعداد تیم والیبال به نام جنی روبی جین کیم آشنا شد. "خدایا! اون همیشه انقدر بِچه؟" یه بلوند قد بلند با ناراحتی توپ ها را از روی زمین برداشت. "چیزی داری میگی، مانوبال؟" یه سبزه قد کوتاه...

    Mature
  • puppeteer
    481K 41.7K 41

    ♡ʙᴇ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴɢᴇ ᴛʜᴀᴛ ʏᴏᴜ ᴡɪsʜ ᴛᴏ sᴇᴇ ɪɴ ᴛʜᴇ ᴡᴏʀʟᴅ

    Completed   Mature
  • The Proposal | VKOOK | Completed
    368K 50K 27

    「 خواستگاری 」 • کامل شده • • ژانر: عاشقانه، کمدی، دارای محدودیت سنی . . خلاصه: تهیونگ توی کل زندگیش عاشق این بود که ویرایشگر بشه و بخاطر همین هم به سئول اومده بود، دانشگاه خوب، تحصیلات خوب و شاید یک شغل خوب؟ همه‌چیز خوب تا زمانی که اون جادوگر استرالیایی رئیسش نمی‌شد. . . - رئیس... من می‌خوام یه دستیار نمونه باشم و...

    Completed