I Should Have Know Better [ Starker Christmas 2019 ]
✷ · ˚ * . * * ⋆ . · ⋆ ˚ ˚ ✦ ⋆ · * ⋆ ✧ · ✧ ✵ · ✵✷ · ˚ * . * * ⋆ . · ⋆ ˚ ˚ ✦ ⋆ · * ⋆ ✧ · ✧ ✵ · ✵✷ · ˚ * . * * ⋆ . · ⋆ ˚ ˚ ✦ ⋆ · * ⋆ ✧ · ✧ ✵ · ✵✷ ┏━━━━━━━━━━━━━━━•❃°•°•°•°❃•━━━━━━━━━━━━━━━━━...
✷ · ˚ * . * * ⋆ . · ⋆ ˚ ˚ ✦ ⋆ · * ⋆ ✧ · ✧ ✵ · ✵✷ · ˚ * . * * ⋆ . · ⋆ ˚ ˚ ✦ ⋆ · * ⋆ ✧ · ✧ ✵ · ✵✷ · ˚ * . * * ⋆ . · ⋆ ˚ ˚ ✦ ⋆ · * ⋆ ✧ · ✧ ✵ · ✵✷ ┏━━━━━━━━━━━━━━━•❃°•°•°•°❃•━━━━━━━━━━━━━━━━━...
When Tony saunters into the coffee shop, he never expected to meet Peter Parker, the incredibly hot barista with a brilliant mind and a passion for engineering only rivaled by Tony's own. Tony always gets what he wants - which is pushing Peter up against the counter and making sure he forgets his own name. But he can'...
All Peter wants is a quiet night in, to enjoy his privacy and finally get the release he's been craving for 4 weeks now. What happens when his carelessness gets him caught by TONY STARK over the phone? Keep reading to find out! (P.S I don't know the artist but this artwork is not mine so all credits go to the original...
Omega playboy-genious Tony Stark never thought about a mate or children,his work and the Avengers were always first. So when he falls in love with the young Alpha Peter Parker,his entire life changes. In this chapters you will follow their little tiny family growing and all of their life's turning and changing.
A ship filled with starving aliens who feed off sexual energy kidnap Tony and Peter for a quick meal. The two Avengers are too stubborn to admit their feelings for one another, so the aliens have to do everything in their power to get them together. Misunderstanding what they discovered about human culture on the inte...
Dealing with the aftermath of No Way Home, Peter Parker makes a life for himself under a new identity. He never imagined that almost seven years later he would come face to face with Tony Stark back from the dead. While Tony not recognizing him was unsurprising, the hunger in his eyes as he looked the boy up and down...
عشق زوری 🍸 زوج ها: کوکوی یونمین ژانر: تخیلی گرگینه ای امپرگ رمنس _ چاره ای نداری ته ...... پادشاه تو رو میخواد .... درسته جفت تو نیست ولی از تو دست نمیکشه سرنوشت مزخرف بود جفت مقدر شده فقط یه دستور بود اما جونگ کوک میخواست به حرف قلبش گوش کنه میخواست به سمت کسی بره که عاشقشه
-من یه ددی دارم که عاشقشم.اون منو دوست هم نداره ولی بهم اعتماد داره.ددی من به هیچکی اعتماد نداره حتی به مامانش که عزیزترینشه.اون دچار بیماری پارانوئیده.حقم داره. یه دشمن بزرگی داره.میدونید کی؟پدرش.چرا؟فقط بخاطر اینکه تصمیم گرفت مثل اون قاچاقچی نباشه.پدرش هر کاری میکنه تا اونو عصبی کنه و به سمت خودش بکشونه.جانگکوک وقتی...
[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] -توی اون شب من یه تیکه از تمام وجودمو از دست دادم! من سال ها با فکر اینکه اون رو از دست دادم زندگی کردم من سال ها عذاب کشیدم بهم نگو تو نمیدونی عذاب کشیدن یعنی چی...❤⚔ • کاپل اصلی: سپ (یونگی تاپ) کاپل فرعی: نامکوک ژانر: تاریخی، رمنس، درام، اسمات • فیک تموم شده اما هنوز پذیرای ووت و کامنت هاتون هست...
جانگ اوکامی، پادشاه ترسناک زندانه و شکی درش نیست! اما یه روز پسر لال و نحیفی به اسم مین یونگی باهاش هم سلولی میشه و همه چیز رو برای اوکامی زیر و رو میکنه... ■ کاپل اصلی: Sope ■ کاپل فرعی: Namgi, VKook ■ ژانر: اجتماعی، انگست، رمنس، اسمات ■ نویسنده: ELA ■ تکمیل شده. #1 Rank In: #Sope #Full #Namgi #Social #Angst #Harsh
سوجون دستش که روی قفسه سینهی سوهو قرار داشت رو پایینتر برد و آروم تن داغش رو نوازش کرد. دست دیگهش رو هم دور شونههای پسر پیچید و بدنش رو به جسم خودش فشرد: «میخوام وجببهوجب بدنتو لمس کنم... میتونم...؟ اجازهشو بهم میدی؟» سوهو پلکهاش رو بههم فشار داد و نفس حبس شدهش رو بیرون فرستاد. کمی که آرومتر شد، چشمهاش...
«بوسه رو میگم. مطمئنی تو دلت واقعا از اینکه ازم دزدیدیش متاسفی؟» گائون وقتی متوجه منظور قاضی شد، چهرهش از اون گیجی دراومد و این بار رنگ جدی به خودش گرفت: «نه! راستشو بخواین اصلا متأسف نیستم. بهنظرم دزدین اون بوسه بهترین کاری بود که میتونستم بکنم...» کانگ یوهان نگاهش رو به لبهای پسر سوق داد و همینطور که فاصله رو...
کیم تهیونگ، صاحب یک مغازهی پتشاپ هست و یک روز به جای دریافت پول در قبال غذای حیوانات، یه نامهی اعتراف عجیب از یه پسر مرموز دریافت میکنه. اولش اهمیتی نمیده. نه تا وقتی که اون پسر داداش بزرگه ی قلدرش رو نیاورده بود بالا سرش!
وضعیت: اتمام یافته. سناریو✅️ کاپل: ویکوک🐰🐯 ژانر: کمدی، سربازی، تاریخی، روزمره، بخشی از زندگی خلاصه⚠️: انگشتش رو روی لب های لرزون از خشم مرد گذاشت و "هیس"یی کشید. سرشو به دو طرف تکون داد و آهی کشید: _ژنرال لطفا! شما باید روحیه سرباز ها رو تقویت کنید نه اینکه باعث سرافکندگی و شرمندگیشون بشید! چنل تلگرام رد لیدی: povre...
*WARNING* This talks about eating disorders, mental health, child abuse, and drug addiction. If you are triggered by this things it is advised that you should not read this. Peter just wanted to finally be in control of something. Tony needed to forget. They met in the middle. (Also posted on A3O)
Strange is a college professor and can't seem to get one of his student's out of his mind. (1st POV) Rankings: #11-Playlist 12/29/18 #7-Playlist 1/4/19 #38-Playlist 3/29/19 #13-Playlist 4/27/19
Tony hasn't seen Peter in a few months after Civil War. Peter wished Tony would've reached out sooner, but one night Peter doesn't know who else to call. And when things take a turn for the worst, what does that mean for Peter? It's up to the pair to get through their struggles together. I don't own these characters...
وضعیت: اتمام یافته✅️ کاپل: کوکوی🐰🐯 ژانر: امگاورس، روزمره، اسمات، امپرگ، کلاسیک خلاصه⚠️: تهیونگ امگای روستاییعه که بعد از رد کردن تمامی آلفا های روستاشون و گفتن اینکه "مرسی از ابراز علاقهات ولی من منتظر جفتحقیقیمم..." با لبخند از کنارشون رد شده. ولی حتی تصورش رو هم نمیکرد که جفتش، شهردار جئون باشه! چنل تلگرام رد...
کیم تهیونگ، ریس شرکت موفق و بزرگی بود. اما در پدر بودن شکست خورد چون دختر کوچولوی عزیزش رو چند وقت پیش از دستداد. دختر کوچولوش عاشق خرگوش ها بود برای همين تهیونگ تصمیم گرفت یه خرگوش مشکی رنگ رو، که رنگ مورد علاقهی دخترش بود، به سرپرستی بگیره! اما خب چونکگوکی که یه خرگوش عادی نبود، بود؟ اون خرگوش تهتهکیم بود و یه...
کیمتهیونگ، پسر انسانی هست که پدر دائمالمستش اون رو توی قمار به جئون جونگکوک، ومپایراصیل زاده میبازه. همسر کیم وحشتزده پسرش رو از خونه فراری میده ولی خودش و شوهرش، در اتیشسوزی از بین میرن. جئون که پسر بچهی انسان رو پیدا میکنه اون رو در کاخ خودش نگه میداره و روز به روز پسربچه بزرگ تر میشه و .....
_امگا از اینکه با یک آلفای سی و هشت ساله مزدوج شدی ناراحت نیستی؟ تو فقط هفده سال داری. میدونی که نمیخوام چیزی رو بهت تحمیل کنم. +خیر سرورم هرطور که خاندان شما بخوان عمل میکنم شادی من در رضایت شماست
کیم تهیونگ، فضا نورد کرهای/آمریکایی بعد از پرتاب سفینهاش به فضا با یه اختلال توی عملکرد دستگاهش مواجه میشه و به یه سیاره ی ناشناخته سقوط میکنه. انتظار داشت داخل مواد مذاب یا مثلا سیاهچالی چیزی بمیره ولی وقتی به اون فضایی عجیب و وراج برخورد کرد همه چیز عوض شد. _سلاااااام اسم من ژانکوکه اسم تو چیه؟؟؟
کیم تهیونگ، وارث کمپانی جواهرسازی کیم، یه ازدواج اجباری با لیلینا دختر مدیر یکی از شرکت ها داشته و ظاهرا اون زن یه زن خراب از آب در اومده و خودش هم گیعه! و حالا تنها راه نجاتش، اون وکیل کاربلدی بود که از روز اول واسه تهیونگ غش و ضعف میرفت.
{completed} از همون لحظهای که یونگی ، معروف به چاقوباز، جیمین رو توی عروسی برادرش میبینه تصمیم میگیره اونو مال خودش کنه. پدر جیمین با این وصلت موافقت میکنه، ولی جیمین و امگاش به هیچوجه قصد نداره به جز از روی عشق و با جفت حقیقی خودش ، تن به ازدواج با الفا بده. چند ماه قبل از عروسی، جیمین در میره و زندگی جدیدی رو...
{Completed} از همون لحظهای که تهیونگ، معروف به چاقوباز، جونگ کوک رو توی عروسی برادرش میبینه تصمیم میگیره اونو مال خودش کنه. پدر جونگ کوک با این وصلت موافقت میکنه، ولی جونگکوک و امگاش به هیچوجه قصد نداره به جز از روی عشق و با جفت حقیقی خودش ، تن به ازدواج با الفا بده. چند ماه قبل از عروسی، جونگکوک در میره و زند...
{Completed} فصل دوم " bound by honor" هیچکس انتظار نداشت عاشق هم بشند. وقتی جونگکوک به ازدواج الفایی مثل تهیونگ دراومد، همه مطمئن بودند گُرگ خون خالص تهیونگ اونو میشکنه. جونگکوک به بدترین شکل ممکن از مردی مثل اون میترسید. اعضای مافیا، خیلی سریع هر اعتراض و حرف مخالفی رو خیانت تلقی میکردند. امگا ها باید حرفهای شوه...
[Completed] جونگ کوک تمام عمرش دنبال جفتش می گشت ولی هیچ وقت انتظارشو نداشت وقتی پشت چراغ قرمز داخل ولووی قرمزش نشسته اون امگای لعنتی با کت و شلوار سفید عروسیش توی ماشین بپره و داد بزنه "گاز بده!" ______________ -[با فکی قفل شده به چشم های معذب پسر کوچیک تر خیره شد. - گذاشتی... مارکت کنه...؟ شمرده شمرده و با صدای سردی...
اسم: امگای شیرینم🎠 خلاصه: کیم نامجون، تنها آلفای باقی مانده از خاندان کیمِ. بخاطر یه شرط 500 میلیون دلاری، که پدر بزرگش براش گذاشته، مجبور به ازدواج میشه! نامجون مدعیه که هیچوقت عاشق نمیشه...! اما عشق که این چیزا حالیش نیست. ژانر: رمنس، امگاورس، اسمات، امپرگ 🍼 کاپل اصلی: نامجین کاپل فرعی: یونمین، ویکوک وضعیت: به پا...
[میزبان] بی تی اس ، معروفن نه؟ سال 2020 ئه و همه بخاطر کرونا قرنطینه ان. کرونا خیلی شدید شده ، اونا مجبورن خونه هاشون بمونن. ویکوک ، نامجین ، سپ و جیمین و دوست دخترش. اونا هر آخر هفته ویدیو کال میگیرن و یه فعالیتی رو با هم انجام میدن. جونگ کوک این دفعه یه ایده ی جدید داره. نظرتون با احضار روح چیه؟ Couple:Vkook ¥ NamJi...
Artist: Brattykv Translator: Percy Genre: horror, mysterious, Au OTP: ?? ➖خلاصه: زیر توییتهای جونگکوک، یک نفر با اکانت ناشناس شروع به گذاشتن کامنتهای عجیب و غریبی میکنه. جونگکوک که نگران شده بود تصمیم میگیره تا از دوستهاش کمک بگیره ولی فقط یک مشکلی وجود داره! دوست هاش نمیتونستن اون کامنتها رو ببینن.‼️