🫀
14 stories
Cloudy by imsandii
imsandii
  • WpView
    Reads 1,859
  • WpVote
    Votes 634
  • WpPart
    Parts 6
دوستی ما، آسمانی ابری بود که خورشید عشقمان را در پرده‌های خود پنهان می‌کرد، اما گرمای وجودمان، گاه از لابه‌لای ابرها رخ می‌نمود ________________________________________________ ✑کاپل: جونگچول ✑وضعیت: پایان یافته ✑ژانر: رمنس - درام ✑نویسنده : sandii
Random by 1970JC
1970JC
  • WpView
    Reads 6,282
  • WpVote
    Votes 1,701
  • WpPart
    Parts 18
جونگهان یه دوماد فراری و سونگچول یه پسر عزادار که تصمیم داره وصیت نامه پدرش رو انجام بده ، به طور اتفاقی سر راه هم قرار میگرن و بعد اتفاقای رخ میده که باعث میشه یک ماجراجویی طولانی و درازی رو با هم طی کنن.... ________ 🍒ژانر: ماجراجویی، درام، کمدی سیاه ⚠️شامل صحنه هایی که ممکنه برای بعضی ریدرها مناسب نباشه
Memories | Meanie by Mirad0ll
Mirad0ll
  • WpView
    Reads 2,283
  • WpVote
    Votes 813
  • WpPart
    Parts 14
.....25 ژوئن 1950 جنگ آغاز شد. و آتش خشم در ملت من شعله ور شد تا عامل تقسیم کشورم به دو نیمه بشه. نیمه شمالی و نیمه جنوبی ................... "کار غیر ممکن ازم نخواه! چون این یه جنگه!! و من تا وقتی کشورت با خاک یکسان نشه آروم نمیگیرم!" ..................... "من رو بُکش...من رو بُکش و راحتم کن!!!!!" .................‌.... "مرگ برای تو کافی نیست جئون ونوو! به خاطره همین قسم میخورم که زنده نگهت میدارم، و به قدری رنجت میدم، به قدر عذابت میدم که بارها مرگ رو بخوای ولی هیچ وقت پیداش نکنی!! من رنج‌های بسیار بدتری برای تو در نظر گرفته‌م و مطمئن باش میذارم همه رو دونه دونه تجربه کنی..دونه دونه!!!" .......‌............. و اگه هدف جنگ خونریزی و قتل بی گناهانه پس چرا باید از ابتدا شکل میگرفت؟ ●------------------- 𓏲࣪ 🪽𝑛𝑎𝑚𝑒: Memories ⠀⠀°──── 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲: Tragedy/Historical ⠀⠀⠀⠀°──── 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: Meanie ⠀ ⠀⠀⠀°──── 𝘄𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿: mir ⠀⠀⠀⠀ ●------------------- STARTED: 03/6/2024 ENDED: 03/14/2024
Homophobic | Seoksoo by Mirad0ll
Mirad0ll
  • WpView
    Reads 933
  • WpVote
    Votes 175
  • WpPart
    Parts 3
سال 2030 ،ازدواج همجنسگرایان در کره جنوبی به طور رسمی قانونی شد. با این حال، هنوز هم کسانی هستند، که با این قانون جدید مخالفند.که لی سوکمین یکی از اونهاست ............. "این دیوونگیه!! میخوای بگی که برادرت زمین پدرتون رو به یه گی فروخته در حالی که میدونه تو یه هوموفوب درجه یکی؟" ............ "خوب گوش کن هونگ جاشوآ، من ...زمین پدرم رو هر طور که شده ازت پس میگیرم و اجازه نمیدم اونو تبدیل به فضای باز برای ازدواج یه مشت لجن کنی،فهمیدی؟ اینو یه هشدار جدی در نظر بگیر!!" ............ "آقای سوکمین، من به شما پیشنهاد می‌کنم که به جای این کارها، سعی کنید با شرایط جدید کنار بیایید. وگرنه فقط خودتون رو اذیت می‌کنید." .......... وقتی لی سوکمین هوموفوب، در جدالی حقوقی بر سر زمین با هونگ جاشوآ قرار میگیره. ایا احتمال داره جرقه‌ای غیرمنتظره زده شه.. و عشق بین اون دو صورت بگیره؟ ------------------- 𓏲࣪ 🪽𝑛𝑎𝑚𝑒: Homophobic ⠀°──── 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲: romance+18 / comedy ⠀⠀⠀⠀°──── 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: seoksoo ⠀ ⠀⠀⠀°──── 𝘄𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿: mir & V ⠀⠀⠀⠀ ●------------------- 🔝 : Joshua STARTED: 03/3/2024 ENDED: / /
The Seducer | Jeongcheol by Mirad0ll
Mirad0ll
  • WpView
    Reads 3,684
  • WpVote
    Votes 761
  • WpPart
    Parts 6
طبق دستور ملکه ،گروه بزرگی از زنان روستای سان-ری تو اون محوطه جمع شده بودند. که جونگ هان هم جزئی از اونها بود. ........... "خوب گوش کن جونگهان، ملکه به یه کنیز نیاز داره که پسرشو اغوا کنه. چون طی این همه سال هیچ زنی ، چه از طبقات ثروتمند و چه از طبقات فقیر، نتونسته نظر پادشاه رو جلب کنه و ملکه به شدت نگران آینده ی پسرشه.به همین خاطره که تو الان اینجایی!! " ............. "تو نمیخوای من کنیزش باشم... تو بیشتر می‌خوای فاحشه ای باشم که زیر پادشاه آه و ناله کنه!" ............. وقتی یون جونگهان به عنوان کنیز وارد قصر پادشاه میشه، تا بتونه اون رو اغوا کنه. در حالی که جونگهان یه مَرده...... ●------------------- 𓏲࣪ 🪽𝑛𝑎𝑚𝑒: The Seducer ⠀⠀°──── 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲: romance/historical ⠀⠀⠀⠀°──── 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: jeongcheol ⠀ ⠀⠀⠀°──── 𝘄𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿: mir ⠀⠀⠀⠀ ●------------------- 🔝 : Seungcheol STARTED: 02/29/2024 ENDED: 3/2 /2024
Suddenly You ! by Seventeen_fiction
Seventeen_fiction
  • WpView
    Reads 7,067
  • WpVote
    Votes 1,312
  • WpPart
    Parts 8
[کامل شده] "جونگهان برنامه ریز مراسم ازدواجه! که ناخواسته وارد زندگی یه زوج که با هم قصد ازدواج دارن میشه ... عنوان: ناگهان تو! کاپل: جونگچول (جونگهان× اسکوپس)
Confused Love by Seventeen_fiction
Seventeen_fiction
  • WpView
    Reads 2,125
  • WpVote
    Votes 385
  • WpPart
    Parts 4
[کامل شده] ونوو و مینگیو پس از پنج سال رابطه تصمیم میگیرن به همه چیز پایان دهند. آنها بدنبال عشق در جایی دیگر میگردند.
𝙻𝙾𝚅𝙴𝚁 𝙰𝙽𝙳 𝚂𝙸𝙽𝙽𝙴𝚁 [𝚅𝙴𝚁𝙺𝚆𝙰𝙽] by SourCottonCandy_
SourCottonCandy_
  • WpView
    Reads 2,134
  • WpVote
    Votes 411
  • WpPart
    Parts 7
᠁Lover and Sinner᠁ [کامل شده] ٭٭سونگکوان سه روز قبل از عروسیش متوجه میشه که نامزدش جاسوسی‌ـه که از طرف خدایان، برای جاسوسی کردن از اون فرستاده شده.٭٭ ٭٭ژانر : رومنس - تخیلی٭٭ ٭٭کاپل: ورکوان (ورنون x سونگکوان)٭٭
Hunting The Stars♡ by Vidalili0
Vidalili0
  • WpView
    Reads 7,530
  • WpVote
    Votes 1,681
  • WpPart
    Parts 18
سکوت همیشه رفیق قدیمی جونگهان بود. نه فقط به‌خاطر آرامش ذاتیش، بلکه چون ناشنوا به دنیا اومده و صداها هرگز راهی به زندگیش پیدا نکردند. از همون آغاز، روزگار با اون مهربون نبود؛ آزار و اذیت‌های بی‌رحمانه و مشکلاتی که انگار تمامی نداشتند، سایه‌ای سنگین بر زندگیش انداخته بودند. اما با ورود اون ستاره‌ یا اونطور که خودش دوست داشت اسمش رو بذاره. زندگی سیاه و سفیدش بالاخره جون و رنگ پیدا میکنه.... ═════════════════════ Name × fic | -Hunting The Stars- Couple ×| - Jeongcheol - Genre ×| -Romance//Angst//Tragedy- Writer |໑ -V- ═════════════════════
Jeongcheol | کوپید by Simwtsd
Simwtsd
  • WpView
    Reads 3,667
  • WpVote
    Votes 1,271
  • WpPart
    Parts 23
اسمم یون‌جونگهانه، ولی حالا اینو ولش کن. اگه بخوام صادق باشم، یه کم تیکه‌پرون و کنایه‌زنم. زیاد با بقیه نمیجوشم و فقط یه دوست صمیمی دارم، همین. شایدم یه جورایی از همه بچه‌های مدرسه بدم میاد... ولی یه پسر تو مدرسه هست که... چطور بگم؟ انگار از یه دنیای دیگه‌ست. اون‌قدر جذابه که فکر میکردم حتی نگاهمم نمیکنه. همون پسر رویایی که انگار برای من زیادی خوبه، برای همه زیادی خوبه! میدونی چی میگم؟ همون پادشاه باحال و محبوب مدرسه‌ست که با یه لبخند میتونه دل همه رو ببره... اوف، اینو بد گفتم، نه؟ خلاصه، وقتی یه روز اومد سمتم، قلبم داشت از ذوق وایمیستاد. اما فکر میکنید برای چی؟ ...برای اینکه ازم خواست کمکش کنم تا مخ صمیمی‌ترین دوستم رو بزنه... از همون اول میدونستم نباید دل ببندم و فکر کنم یه روزی ممکنه به من نگاه کنه. ولی بازم گفتم: «باشه، کمکت میکنم.» حتی اگه این کار دل خودمو بشکنه یا حتی دل دوستم که همیشه پشتم بوده، آخه چی ممکنه خراب شه؟ جز اینکه همه‌چیز به هم بریزه؟ فکرم این بود که اونا رو با هم جور کنم، بعد همه‌چیز روبراه میشه... مگه نه؟ ولی خب، زندگی هیچ‌وقت نمیذاره همه‌چیز به این راحتی پیش بره. .......