Nora_Tomlinson14's Reading List
80 stories
Me After You [L.S] by Lo28is
Lo28is
  • WpView
    Reads 10,238
  • WpVote
    Votes 2,302
  • WpPart
    Parts 25
بعضی وقتا به این فکر میکنم که دیگه نه میتونم بودنتو تحمل کنم نه نبودنتو...
Daddy Tommo (L.S) by Ravenjn
Ravenjn
  • WpView
    Reads 2,662
  • WpVote
    Votes 355
  • WpPart
    Parts 14
+مطمئنی لو..؟ صدای لیام بود که از اون طرف تلفن میومد. -اره لی مطمئنم میخوام همه چیو خودم بهش یاد بدم. همه چیز رو. +حتى سک....؟ -اون اولین چیزیه که بهش یاد می دم...
Only Love Can Heal [L.S] by Raya28a
Raya28a
  • WpView
    Reads 3,662
  • WpVote
    Votes 762
  • WpPart
    Parts 28
"چشم های غمگینت، گونه های خیست، دست های زخمیت، زانو های خسته‌ات غم های بی پایان و رنج های عمیقت رو می‌بوسم، اونقدری می‌بوسم تا زمانی که درمانی برای درد هات باشم."
01:44 AM~L.S [Completed] by gisustylinson
gisustylinson
  • WpView
    Reads 98,152
  • WpVote
    Votes 17,856
  • WpPart
    Parts 51
نفس هام رو به تو میبخشم... اگه این،تمام چیزیه که نیاز داری. محتوای این داستان شامل: توصیفات غم‌انگیز/ سلف‌هارم/ اقدام به خودکشی/ و... میباشد. 11نوامبر2018
Accidentally Mated (L.S)  by fatestylinson
fatestylinson
  • WpView
    Reads 44,762
  • WpVote
    Votes 7,042
  • WpPart
    Parts 29
لویی تازه به سن 24 سالگی رسیده و خیلی یهویی به امگا تبدیل شده. ظاهرش کاملا تغییر کرده، حتی اخلاقش هم کمی تفاوت پیدا کرده. هری یه آلفاعه و دیدن لویی به عنوان یه امگا از همون اول گیجش میکنه. اون بوی فوق‌العاده‌ای میده، خیلی خوشگله، اما هری استریته. همچنین لویی هم استریته، خب... حداقل این چیزیه که اون فکر میکنه. اوضاع خیلی عجیب و غریب میشه وقتی که هری بطور ناگهانی لویی رو میت میکنه و همه چی عوض میشه. اوضاع بهتر میشه، یا بدتر؟ *تمامی چپتر ها از دید هری هستن Persian Translation The original story belongs to @pretzelsncake *-*
Not Again? (L.S) by fatestylinson
fatestylinson
  • WpView
    Reads 44,881
  • WpVote
    Votes 8,225
  • WpPart
    Parts 31
هری به سمت لویی میره و دستهاش رو روی پهلوهای لویی میذاره. آرزو داشت میتونست لویی رو با نوک انگشتهاش بسوزونه همونجور که لویی با وجودش اونو میسوزوند. "دوباره نه،" هری وقتی تیشرت لویی رو بالا میده، تکرار میکنه. دستهای لویی بالا میاد وقتی که هری تیشرت رو از سرش رد میکنه، و بی‌توجه به سمت تخت لویی میندازتش. "من دوباره با تو نمیخوابم،" هری زمزمه میکنه. "حتما،" لویی میگه، لبهاش به گردن هری میچسبه که باعث میشه سرش رو کج کنه. "اگر تاثیری داره همینجور حرفت رو تکرار کن." هری ناخن‌هاش رو روی کمر لویی میکشه. "دوباره نه،" ناله میکنه. "این- این بار آخره." .یا. وقتی هری استایلز و لویی تاملینسون هم‌اتاقی هستند. اونا از همدیگه متنفرن. حداقل این چیزیه که خودشون فکر میکنن. Persian Translation The original story belongs to @aditistylinson
Him ~|| Larry Stylinson AU [ ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ ]  by _bunisa
_bunisa
  • WpView
    Reads 9,499
  • WpVote
    Votes 2,514
  • WpPart
    Parts 16
لویی تاملینسون یه نویسنده ی موفق و پر طرفداره. توی آخرین کتابِ منتشر شده اش، اون معشوقه ای رو خلق کرده که هر روز از زندگیش انتظارش رو میکشیده و وقتی که انتظارش رو نداره، پسری رو ملاقات میکنه که اون خصوصیات رو داره. هری استایلز زیبا که انگار که به دستِ فرشته ها برای اون خلق شده، و لویی، کسی که از کلیشه ها نفرت داره اولین کلیشه ی زندگیش رو رقم میزنه. برای بودن با اون پسر. "ببخشید، من اون ور کافه نشسته بودم و از وقتی که اومدی داشتم تماشات میکردم، نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و اینو بهت نگم... تو- یعنی شما.. مثل یه اثر هنریِ زنده اید...یه الهه‌ی زیبایی." ----❦ 𝘤𝘰𝘮𝘱𝘭𝘦𝘵𝘦𝘥 𖦹 ɴᴀᴍᴇ: اون پسر 𖦹 ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: لری استایلینسون 𖦹 ᴇɴᴅɪɴɢ: هپی 𖦹 ɢᴇɴʀᴇ: روزمره، فلاف، عاشقانه 𖦹Cover by: mae_galaxy
EXPERIMENT (L.s) by story_1d_larry
story_1d_larry
  • WpView
    Reads 325,570
  • WpVote
    Votes 45,516
  • WpPart
    Parts 75
تنها گذاشتن فقط کاره یک انسان است.....اما من که انسان نیستم.....پس اینو تا آخرین روزی که نفس میکشی با خودت تکرار کن " من هیچ وقت تنهات نمیزارم". Finished✅✅ _________________ #experiment1#
Take Me To Church [L.S](Persian Translation) by PersianGayVodka
PersianGayVodka
  • WpView
    Reads 22,857
  • WpVote
    Votes 4,415
  • WpPart
    Parts 10
[Completed] شيطان واقعيه و اون يه مرد كوچك قرمز با شاخ و دم نيست. Larry Stylinson Short Story. Written by: @Louish Translated by: @Vampire_sh17