Beautiful things✨
191 stories
𝖠𝗋𝖼𝖺𝗇𝖺 ᭡  by Hansuoh
Hansuoh
  • WpView
    Reads 18,599
  • WpVote
    Votes 2,364
  • WpPart
    Parts 9
𐙚‌ ‌‌ 𝖭𝖺𝗆𝖾: 𝖠𝗋𝖼𝖺𝗇𝖺 ‌ ‌ ‌ ‌ ‌𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: 𝖪𝗈𝗈𝗄𝗏 ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: 𝖮𝗆𝖾𝗀𝖺𝗏𝖾𝗋𝗌𝖾, ‌ ‌ ‌ ‌ 𝖱𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾, 𝖢𝗈𝗆𝖾𝖽𝗒, 𝖲𝖼𝗁𝗈𝗈𝗅 𝗅𝗂𝖿𝖾, 𝖣𝗋𝖺𝗆𝖺 مراسم ازدواج امگا و انیگمایی که هیچ‌کس حتی فکرش رو هم نمی‌کرد جفت هم باشن، تعیین شده بود و اون دو نفر نباید تا قبل‌از پیوند رسمی‌شون هم رو ملاقات می‌کردن؛ اما کی می‌تونست جلوی جونگ‌کوک رو بگیره که به دیدن امگاش نره و به بهانه‌های مختلف نبوسدش؟ البته یه مشکل جدی هم وجود داشت؛ جونگ‌کوک به‌عنوان جفتی که هنوز به تهیونگ اعتراف نکرده بود، بیش‌ازحد مالکانه و بی‌پروا رفتار می‌کرد. شاید امگای آلبالو نباید برای تحریک‌کردنش پیشنهاد به‌هم‌زدن ازدواجشون رو می‌داد‌؟ «کی می‌تونه جلوی من رو بگیره اگه بخوام ردت کنم و بی‌خیال این ازدواج بشم؟» «توی روی جفتت وایستادی و همچین سؤالی می‌پرسی امگا؟» ⚝ Telegram: ‌@Hansuoh
Strange Start [kookv] by mobinaashabi
mobinaashabi
  • WpView
    Reads 51,132
  • WpVote
    Votes 5,720
  • WpPart
    Parts 22
«شروع عجیب» "درحال آپ..." جئون جونگ‌کوک معتقده که به‌جز کارش و دخترش عاشق هیچکس نمی‌تونه باشه... اما وقتی جفت حقیقی‌تون رو پیدا می‌کنید مهم نیست نظرتون راجبش چیه به هرحال نمی‌تونید اون رو با کسی به غیر از خودتون ببینید! این داستان یک عشقِ پر ماجراست... . ✨️بخشی از متن فیکشن: جونگ‌کوک اروم روی تهیونگ خزید و با گرفتن مچ پاهاش، دستور داد: - وقتشه پاهات رو برای آلفا باز کنی، امگا. تهیونگ که از لذت شنیدن امگا، گرگ بی‌قرارش از خود بی‌خود شده بود، با حس کردن خیسی بیش از حد شلوارش، ناله‌ی بلندی کرد. - هیش‌... بهتره صدات رو کنترل کنی. تو که نمی‌خوای رز کوچولو با صدات از خواب بیدار شه کارامل! ژانر: امگاورس، اسمات، رومنس،کمدی زمان‌آپ: جمعه_ منظمه کاپل: کوکوی(ورژن ویکوک داخل پیج) کاپل فرعی: یونمین_ نامجین ●wrιтer: #mobina & #Camomile 𝑩𝑳𝑨𝑪𝑲 𝑺𝑾𝑨𝑵
ʚ Fieretic ɞ  by BakaOsui
BakaOsui
  • WpView
    Reads 11,157
  • WpVote
    Votes 2,217
  • WpPart
    Parts 12
↜از تجربه‌های کوچیکی که داشت میدونست که احساسات چیزی نیست که به راحتی از بین برن. همیشه اون گوشه نشستن و منتظرن تا موقعی که اصلا دلت نمیخوادشون بهت حمله کنن. و برای جونگکوک این تجربه همین الان بود. همین الان که داشت یه دختر رندوم رو توی کلاب موردعلاقه‌اش به فاک میدادー و تنها چیزی که میتونست بهش فکر کنه هوسوک بود و هوسوک. بودن با هوسوک چطوری میتونست باشه؟ حس دستهای پسر بزرگتر روی تنش چه حسی داشت؟ چه حسی داشت اگه توی گوشش براش شعر زمزمه میکرد؟ احساساتش به جونگ هوسوک واقعی و حقیقی بودن و فراموش کردنشون غیرممکن. و شاید هم، نمیخواست که فراموش کنه. Written by @boywithmin on Ao3
The Racer by 8Gemini8
8Gemini8
  • WpView
    Reads 55,173
  • WpVote
    Votes 9,495
  • WpPart
    Parts 40
~|کامل شده|~ 🏁نام: مسابقه دهنده 🏁کاپل: کوکوی 🏁قسمتی از داستان: من جئون جونگ کوکم... برنده چندین فصل از مسابقات اتومبیل رانی...فکر کردی که نمی تونم خودم رو برای نجات جون معشوقه ام به موقع برسونم؟... 🚘شروع: 2020/07/20 🚘اتمام: 2022/02/20
young Lord «KOOKV» by hope7_81
hope7_81
  • WpView
    Reads 12,908
  • WpVote
    Votes 1,628
  • WpPart
    Parts 9
[پایان یافته] جونگ‌کوک همه‌چیز اون پسر رو عاشقانه دوست داشت؛ به‌جز اون گردنبند صلیب روی سینه‌اش. آخه اونجا فقط باید رد بوسه‌هاش می‌بود، نه چیز دیگه‌ای! Genre: Romance, Comedy, Smut, Dram Writer: Squirrel فول این مولتی‌شات توی چنل ویکوک چایلد قرار داره و خواستید می‌تونید از اونجا بخونیدش @Vkookchild9597
My Exception [ KOOKV ] by sosha3133
sosha3133
  • WpView
    Reads 195,010
  • WpVote
    Votes 22,506
  • WpPart
    Parts 18
[تمام شده]‌ جیمین به جونگ‌کوک تاکید می‌کنه که روی برادر کوچیک‌ترش حرکتی نزنه ولی آیا جئون جونگ‌کوک قراره از اون بتای خوشگل بگذره؟ اسم داستان: My Exception [ استثنای من ] کاپل اصلی: Kookv کاپل فرعی: Sope ژانر: کمدی | فیک‌چت | رمنس | امگاورس
BASOREXIA🧚‍♂️ | KV by MJ_storiess
MJ_storiess
  • WpView
    Reads 15,128
  • WpVote
    Votes 2,476
  • WpPart
    Parts 10
🐚اسم: بَسورِکسیا 🐚ژانر: تخیلی/عاشقانه/رازالود/اسمات🔞 🐚کاپل اول: کوکوی 🐚کاپل دوم: یونمین 🐚نویسنده: mj_storiress معنی کلمه ی Basorexia: یعنی میل شدید به بوسیدن و داشتن یه نفر که نمیشه داشتش‌ خلاصه: تهیونگ، پریِ سفید و سر‌به‌هوایی‌ که عاشق کشف‌کردن و کنجکاوی راجع‌به هرچیزیه و در سرزمین جادویی و درخشانِ روشنایی‌ها زندگی می‌کنه... بعد از غیب‌شدن‌های ناگهانی و غیرمنتظره‌اش بهترین دوستش شروع به تعقیب‌کردنش کرد و به راز وحشتناکش پی‌برد! تهیونگ چطور جرأت کرده بود که پا به سرزمین ممنوعه که محل زندگیِ اون موجوداتِ نفرین‌شده بود بذاره؟! بدونِ شک برملاشدنِ چنین رازی تبعات جبران‌ناپذیری براش به‌همراه داشت؛ چراکه حکم کسی که با اجّنه‌ی سرزمین ممنوعه ارتباط می‌گرفت چیزی جز مرگ نبود! حالا تهیونگ چطور باید خودش رو از این مخمصه نجات می‌داد؟! Start: 02/3/22 Finish: 02/7/28
"𝖶𝖧𝖨𝖳𝖤 𝖮𝖱𝖢𝖧𝖨𝖣" by Kimvenus227
Kimvenus227
  • WpView
    Reads 209,428
  • WpVote
    Votes 19,677
  • WpPart
    Parts 27
خب میریم که داشته باشیم: یه پسر ۲۴ ساله و به شدت کیوت و ساده دلمون که به خاطر هوش بالاش موفق میشه موسیقی رو داخل دانشگاه تدریس کنه ولی دردسر همه جا هست و صد در صد برات مشکل ساز میشه. از اون طرف قلدر وحشی و زرنگی رو داریم که به خاطر شرایطش چندوقته ترم هاش رو پاس نمیشه و صبح ها توی دانشگاه درگیره و شبا؟اوم بهتره یه راز بمونه. بیاید ببینیم این دوتا پسر میتونن راز های همدیگه رو کشف کنن؟ _._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._ کاپل: کوکوی ژانر: اسمات ، رمانتیک ، فلاف ، کمی درام و بقیه ژانر ها که بهتره داخل فیک متوجه بشید=) آپ: تمام شده.