long haired boy
200 stories
𝐃𝐚𝐫𝐤 𝐃𝐢𝐚𝐦𝐨𝐧𝐝 || 𝓥𝓚𝓸𝓸𝓴 by moni_ir
moni_ir
  • WpView
    Reads 802,275
  • WpVote
    Votes 103,745
  • WpPart
    Parts 46
[𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅] توافق یعنی تو مال من باشی... عشق توی دنیای مافیا معنایی نداره. یه مافیا به آدم ها مثل اشیا نگاه میکنه، همونطور که وقتی چشمش یه الماس رو میگیره و اونو به هرطریقی به دست میاره، با آدم مورد علاقش هم همینطور رفتار میکنه، به دستش میاره حالا یا به میل خودش یا ... اما چی میشه رئیس با نفوذ ترین گنگ مافیا بفهمه به وجود یه پسر معتاد شده؟ چطور مخدر تخسش رو رام میکنه؟ و چی میشه اگه بفهمه این مخدر خاص تر و خالص تر از چیزیه که فکر میکرده؟ ❥───────────⋆⊰ ₂ 𝐀𝐮𝐭𝐡𝐨𝐫 : 𝐌𝐨𝐧𝐢 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐕𝐊𝐨𝐨𝐤 ,𝐡𝐢𝐝𝐝𝐞𝐧 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞 : 𝐨𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬 ,𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚 ,𝐂𝐨𝐦𝐞𝐝𝐲 ,𝐒𝐦𝐮𝐭 𝐒𝐭𝐚𝐫𝐭:𝟏𝟒𝟎𝟏/𝟏/𝟓 𝐄𝐧𝐝:𝟏𝟒𝟎𝟏/𝟓/𝟒 بوک تیزر داره، توی پارت معرفی تیزرش رو نگاه کنید💎
 𝔓𝔲𝔯𝔢 by StheCherry
StheCherry
  • WpView
    Reads 238,172
  • WpVote
    Votes 31,565
  • WpPart
    Parts 57
Pure [ Mpreg ] ▪Yoonmin ▪Kookv بخشی از فیک: جیمین: اون ... اون قضیه یه اجبار بود! من به محض اینکه بتونم کمکت رو جبران میکنم تا برای همیشه کارمون باهم دیگه تموم بشه تو هم مجبور نباشی هرزه ای مثل منو ببینی! مرد خنده ی مستی سر داد ، طوری که صدای خنده هاش لرز ترسی به جون پسر می انداخت، آروم سمتش قدم برداشت و جلوی اون ایستاد ، سایه ی مرد روی سرش افتاده بود انگار اون مانع تموم نوری بود که بهش میخورد و زندگیش رو تاریک میکرد... جیمین نگاهش رو به کف خونه انداخت و اخم ظریفی کرد تا ترسش رو از اون مرد پنهان کنه ، اون تونسته بود از گذشته ی تاریکش فرار کنه ... اما حالا انگار سرنوشت نمیخواست اون آینده ی روشنی داشته باشه. یونگی: تو به من چیزی بدهکار نیستی هرزه کوچولو... صدای ضخیم شده ی مرد که باعثش الکل بود با بوی تند نفس های اون به بینیش میخورد. یونگی: ولی یه سری چیزا هست که نمیذاره به این راحتیا دست از سرت بردارم... دستش رو جلو برد و با تیکه ای موهای نرم و رنگ شده ی اون پسر بازی کرد یونگی : هرچقدر بخوای میتونی از دستم فرار کنی ، هر چقدر بخوای جیمین! ولی ... پوزخندی وسط حرفاش زد اون همیشه مطمئن میشد که در مقابله باهاش از تحقیر آمیز ترین لحنش استفاده کنه و همین جیمین رو عذاب میداد. یونگی :... ولی تو نمیتونی از چیزی که درست پشت سرته فرار کنی..
BODYGUARD / VKOOK by faeze615
faeze615
  • WpView
    Reads 179,225
  • WpVote
    Votes 11,461
  • WpPart
    Parts 28
▪︎تکمیل شده ▪︎ نگاهِ جانگکوک ، نگاهِ یه خائن نبود! نگاه جانگکوک پر از عشق بود و محاله کسی بتونه انقدر واقعی نقش بازی کنه .... اسم فیکشن: بادیگارد کاپل : تهکوک / یونمین و ....... ژانر: رومنس/مافیا/اسمات
Eros by Yukino_fic
Yukino_fic
  • WpView
    Reads 221,052
  • WpVote
    Votes 18,547
  • WpPart
    Parts 49
(vkook) genre: dark romance, angest, action, thriller, smut خلاصه: نوازنده باری که بزرگ ترین قاچاقچی عتیقه استاکرش میشه! میتونه با این موضوع کنار بیاد؟ یا رز های مشکی که هرشب کنار تختش پیدا میشه چی؟ سرنوشت چی براشون رقم میزنه؟... ~~~~~~~~~ _این حرفارو به هرکسی که تعقیبش میکنی میگی؟ _ نه چون تاحالا کسیو اندازه تو نخواستم. ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ _ ازم چی‌ میخوای لعنتی!؟ _ خودتو...من تمام وجودتتو میخوام. ~~~~~~~~~~~ _ تو خود شیطانی! _ و تو تنها کسی هستی که این شیطان جلوش زانو میزنه
 king's royal omega. (امگای سلطنتی پادشاه) by a4w4_fiction
a4w4_fiction
  • WpView
    Reads 10,123
  • WpVote
    Votes 1,712
  • WpPart
    Parts 22
قیافه‌‌ی جدی پادشاه باعث میشد چیزی ته دل پیت بلرزه. نگاه برنده و تیز پادشاه انگار ندایی در گوش امگا میخوند: آخر این بحث تو خواهی باخت. - باید این رو بدونین شاهزاده، اگر این ازدواج‌ رخ بده شما هرگز عشق من رو نخواهید داشت. من هیچ وقت عاشق شما نمیشم. امگا لبخند کمرنگ و تلخی زد اما در قیافه‌اش آرامشی خاص نمایان بود. -‌متوجهم. - و شما اجازه‌ی ورود به اتاق خواب من رو نخواهید داشت. من به شما توی هیت کمک نمیکنم و شما به من توی رات کمکی نمیکنین. گرچه من میتونم وقتم رو با امگاهای دیگه بگذرونم. اما شما نمیتونید با کس دیگری ارتباط داشته باشین. سر تکون داد: متوجهم. نیشخندی واضح روی لب های پادشاه شکل گرفت و آتیش درون چشم هاش شعله ورتر شد. - و این به این معنیه که شما هرگز فرزندی نخواهید داشت. - متوجهم سرورم. چشای آروم و لحن خونسرد امگا اون رو عصبانی میکرد. مطمئن بود امگایی پیدا نمیشه که این شرایط رو به همین سادگی قبول کنه. - متوجهی داری با خودت چیکار می‌کنی امگای جوان؟ وگاس لحن رسمی رو کنار گذاشت و با سری کج به امگایی که داشت با دستای خودش آیندش رو خراب میکرد چشم دوخت. - متوجهی داری چه معامله‌ای با زندگیت میکنی؟ تو هرگز طعم عشق و زندگی معمولی رو نخواهی چشید. تا روزی که بمیری تنها خواهی موند. قیافه‌ی امگا تغیی
Never Again [Ziam] by mahi_hs
mahi_hs
  • WpView
    Reads 256,190
  • WpVote
    Votes 27,762
  • WpPart
    Parts 73
- when ? - I don't know - maybe later ? -No, never again ------------- - didn't you say never again? - No , not gonna lose you again - but no , never again! **** -کی ؟ - نمیدونم - شاید بعدا ؟ - نه ، هیچوقت دیگه ---------- - مگه نگفتی هیچوقت دیگه ؟ - نه دیگه از دستت نمیدم - اما نه ، هیچوقت دیگه .
NO LIMIT •|ziam|• COMPLETED by mayda_fanfic
mayda_fanfic
  • WpView
    Reads 701,109
  • WpVote
    Votes 94,444
  • WpPart
    Parts 122
Highest ranking : #1 in fanfiction For more than four continuous months -داری محدودم میکنی! +نه... فقط دارم عاشقت میکنم. -نمیخوامش! +دست تو نیست... دست هیچکس نیست.
Deceiver  by golabaton
golabaton
  • WpView
    Reads 156,511
  • WpVote
    Votes 32,701
  • WpPart
    Parts 62
💥عنوان: فریبکار 💥ژانر: امگاورس اسمات امپرگ انگست 💥کاپل: چانبک 💥نویسنده: golabaton 💥وضعیت: کامل شده 🥀خلاصه من بکهیون عاشق آلفای برادرم شدم....آلفایی که حتی جفت حقیقیم هم نبود یه عاشق هر کاری میکنه....حتی اگه اون کار خوابیدن با آلفای برادرش باشه...شده با فریب... و من یه فریبکارم....
V E N G E A N C E [S2] by TheSuperGirl6104
TheSuperGirl6104
  • WpView
    Reads 136,155
  • WpVote
    Votes 33,314
  • WpPart
    Parts 30
- پیوست ↓ همه چیز تو یه لحظه اتفاق افتاد. دست‌هام رو دور بدنش پیچیدم و وقتی به بدنم چسبوندمش انگار تکه‌ی گمشده‌ی قلبم رو دوباره بهش پیوند زدن اما من جای نگاه کردن به چشم‌های درشتش، جای دیدن لبخندی که چال لپش رو به نمایش می‌گذاشت و جای نوازش کردن پوست نرم و بی‌نقصش اون رو تو سبد گذاشتم و ترکش کردم‌. بعد از اون دیگه هیچوقت قلبم اونطوری نتپید. ༄•༊Fɪᴄᴛɪᴏɴ : تقاص ༄•༊ Cᴏᴜᴘʟᴇ : Chanbaek ༄•༊ Gᴇɴʀᴇ : Romance , Smut , Angst ༄•༊ Aᴜᴛнᴇʀ: SuperGirl