Favorites
5 stories
Desiree | Vkook | Completed by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 1,676,682
  • WpVote
    Votes 126,777
  • WpPart
    Parts 44
خلاصه: دهه ی نود میلادی. بوی قهوه ی تلخ و کلاه های کج فرانسوی. پوستر تئاتر های شکسپیر در همه جای شهر. و پسری که توی اتاق واحدش در ساختمان هبیتیت مارسی نشسته و به عاشق بودن فکر میکنه... عشق به شوهر خواهرش که نوزده سال از خودش بزرگتره... آیا تهیونگ هم میتونست دل به عشق برادر زنش بده؟ کسی که از مارسی تا سئول رو طی کرده بود تا قلب شکست خورده اش رو ترمیم کنه... .................. _ تو گنج منی...نقطه ی ضعف منی...بهونه ی من...دلیل جنونم...دلیل خشمم...خوب خودت و ببین...تو اگه مال من باشی کارت زاره...دیوونت میکنم، چشم هرکسی که نگاهت کنه رو از کاسه در میارم، دست هرکسی که بخواد بهت بخوره رو قلم میکنم، نفس هرکسی که به پوستت بخوره رو میبرم... اینارو میگم چون خودم و میشناسم، چون تو نیمه ی پنهان منی...چون تو رو سخت به دست میارم ولی اگه به دست بیارم...دیگه راه برگشتی نداری...از یه جا به بعد مال منی...و هرکسی که بخواد تورو از من بگیره باید اول از کلتم اجازه بگیره... Desiree Wr: quake Main couple: Vkook Genre: Dram, Angst, Romance, Smut
Gone With The Sea by vievhen
vievhen
  • WpView
    Reads 78,580
  • WpVote
    Votes 19,392
  • WpPart
    Parts 21
بابام یه ماهی فروش بود که بوی گند لباسش اجازه نمیداد شب ها تن برهنه مادرم رو در آغوش بکشه،یا بوسه خوش آمد من رو برای بعد از کار داشته باشه. این شد که یه روز وقتی پدرم احساس کرد به اندازه کافی برای «داشتن » بزرگ شدم دستشو رو شونه هام گذاشت و زمزمه کرد "نقاش شو پسرم، و تن برهنه اون کسی که دوسش داری رو ثبت کن ،ماهی فروش ها حق عاشق شدن ندارند" اما من دیدمش،یه جایی میون جسد هزاران ماهی. (چانبک)
𝐌𝐲 𝐅𝐫𝐞𝐜𝐤𝐥𝐞𝐬𝐲 𝐃𝐚𝐜𝐢𝐚𝐧𝐚 by Radiatafiction
Radiatafiction
  • WpView
    Reads 86,379
  • WpVote
    Votes 14,329
  • WpPart
    Parts 20
[𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅] - و درنهایت، شاهزاده با بوسیدن امگای زندانی شده در قلعه، طلسم رو شکست و جفت عزیزش رو از زندان نجات داد. حالا اون دو نفر، تا ابد در کنار هم خوشحال زندگی میکردن. با بستن کتاب، امگا کوچولوی بلوند پنج ساله، دست پدرش رو گرفت و با لحن کودکانه‌اش پرسید + اگه منم الفامو پیدا کنم خوشحال میشم؟! - البته عزیزم! + میتونم ببوسمش؟! کریس، خنده‌ای به شیرین زبونی امگای دلبندش کرد و دستی به سرش کشید و بوسه‌ای روی گونه کک مکیش کاشت. - اره میتونی ببوسیش... اون بوسه قلبتون رو به همدیگه پیوند میده. پیوندی که تا ابدیت مال هردوی شماست... 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝑯𝒚𝒖𝒏𝑳𝒊𝒙, 𝑪𝒉𝒂𝒏𝑯𝒐 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝑶𝒎𝒆𝒈𝒂𝒗𝒆𝒓𝒔𝒆, 𝑺𝒄𝒉𝒐𝒐𝒍, 𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆, 𝑺𝒎𝒖𝒕 [فصل دوم رو با عنوان Amias میتونین از داخل همین پیج دنبال کنین]
Night Queen ᵃᵗᵉᵉᶻ by _helika_
_helika_
  • WpView
    Reads 3,760
  • WpVote
    Votes 804
  • WpPart
    Parts 21
اعتراف کردن به اشتباهات با بالاتر رفتن جایگاه اجتماعی سخت‌تر و سخت‌تر میشه. تا قبل از اینکه به جایی برسی، هرروز توی آینه نگاه میکنی و به خودت قول میدی وقتی به چیزی که خواستی رسیدی، به گناهت اعتراف کنی اما به محض اینکه توی اجتماع شناخته میشی، ترس از دست دادن اون جایگاه، هوش از سرت می‌بره. چوی سان، دادستانی بود که به اجبار و با کمک مقام دولتی پدرش، این جایگاه رو به دست آورده بود و زیاد طول نکشید که یک کلاغ، چهل کلاغ مردم پشت سرش شروع بشه. همه‌ی تهمت‌هایی که بهش زده می‌شد رو می‌شنید؛ اینکه توی آزمون ورودی تقلب کرده، فقط اینجاست تا روی جرم و جنایت‌های دولت سرپوش بذاره یا حتی در راه رسیدن به خواسته‌هاش مرتکب قتل شده! با این حال، هیچکس دقیق نمی‌دونست که کدوم یکی از این اتهامات واقعیت دارن و همه چیز خوب پیش می‌رفت تا اینکه، سان مجبور شد با دوست سابق دوران دبیرستانش برای حل کردن پرونده‌ی قتل همکاری کنه. غافل از اینکه، رازهای قدیمی قراره دونه دونه برملا بشن. Couple : WooSan, GunRae, Secret Genre : Criminal, Mystery, Smut Status : Completed