هیونجین کاملا اتفاقی جذب جذابیت فلیکس شده بود، اون چهرهای که انگار غبار ستاره روش نشسته بود عجیب کنج قلبش رو قلقلک میداد.
تصور میکرد، مثل چهرهاش نرم و عسل مانند باشه، بی خبر از اینکه پسر مثل صدای بمش سرسخت بود و تندخو؛ از نوعی که میتونست زنده زنده بخورتش.
درحالی که هر دو بیخبر بخشی از هم رو زنده میکردن که عادت به پنهان کردنش داشتن. نمیدونستن اولین دفاع انسان در مقابل زنده شدن چیزی که خون و اشک ریخته بود برای خاک کردنش، تنفر بود.
-" تو ی احمق ترسویی هوانگ"
-" و این تقصیر توعه."
ژانر: آیو، کمدی، رمنس، انمیز تو لاورز، اسمات
نام: MIND - مالمن
ژانر: mafia | agnest | smut | pregnant
خلاصه داستان:
دو سال از جدا شدن اون دو نفر میگذشت. از اون به بعد عمارت هوانگ ها پر از خشم و سکوت و غم شد !! اما چی میشه اگر هوانگ بزرگ بخواد پسرکش رو پید ا کنه و ازش عذرخواهی کنه !؟ چی میشه اگر هوانگ بزرگ جواب 'نه' بشنوه !؟ چی میشه اگر لی کوچک دلیل خوبی برای جدایی از هوانگ بزرگ داشته باشه ؟ مثل -مافیا- . اما هوانگ کوچک میتونست این دو نفر رو باز بهم برسونه؟ (با همکاری لی کوچیکتر) !!
نویسنده: kimsafora !!
کنسل شده❌
منو قایم نکن..
با موهای نسبتا بلند و بلوند رنگش روی تخت بزرگی که برای خودش نیست ،ولی با این حال بیشتر شب هاش رو روی این تخت گذرونده، دراز کشیده و با گوشیش ور میره که از بیرون اتاق سروصداهایی میاد،صداهایی که اون پسر خوب میشناسشون...
(اولین فن فیکشنیه که مینویسم و احتمالا ازبس سرش میشینم که آخرش وانشات میشه ولی خیلی خلاصه گفته باشمم~راستی تروخدا سرم نریزین بابت استوری ای که این فیکشن قراره داشته باشه که اصلا دست خودم نیستت همینجوری هرچی میاد تو ذهنمو مینویسمم)
و حتما اول بخش معرفی و توضیحاتو بخونین.
// pheredie's.
‹‹ من زادهی ذهنتم، عروسکِ جلاد من، هیچوقت واقعیتی رو توی داستان تو اشغال نکردم، من هیچوقت، وجودیتی تایید شده بجز آینهی چشمهای تو نداشتم. با این حال، من برای تو تلاش کردم. من هر چقدر بیرحم، چیزی هستم که بهش احتیاج داشتی و داری، حتی اگر یک لیلیِ پژمردهی احاطه شده با لجنِ مرداب مغزت باشم، من احتیاجِ تو هستم. ››
- یک پروندهی پیچیدهی جنایی، از قتل خانوادهی بالرین لیفلیکس شروع میشه و با آلوده شدن دستهای امن هوانگ هیونجین به خون انسانهایی که نباید، ادامه پیدا میکنه، هیونجین موفق میشه عروسکِ شکستهی صحنهی ترک خوردهی زندگیش رو جایی که باید برگردونه؟ درست بین بازوهاش، برای تامین امنیتی که به خطر افتاده.
: hyunlix ,, chanin
action . horror . harsh . psycologiy . smut
| کامل شده |
دوستدخترم نود اکسش رو برای من فرستاد، میخوای بدونی بعدش چیشد؟
• ویکوک آیو | چت استوری
• کمدی، رقابتی، توییتر، زندگی روزمره، عاشقانه و اسمات!
• به قلمِ حنان