g0ld3n_1997's Reading List
186 stories
KimSevil's Diary FM.  by kimsevil
kimsevil
  • WpView
    Reads 1,817
  • WpVote
    Votes 338
  • WpPart
    Parts 3
"کیورِنسیا" :خونه ای که قابل اعتماد ترین خودت رو به نمایش میذاری... این استوری قراره یک دفترخاطرات مسخره و حوصله سر بر بشه... قراره دیالوگ آدمای پر حرف تو مغزم توش نوشته بشه... شاید بتونم بعدش بخوابم! احتمالا سخته ولی میخوام با صحیح ترین، واقعی ترین و قابل اعتماد ترین خودم رو به رو شم...و خوندنش رو پیشنهاد نمیکنم! میخوام که رو کاغذ بیارمش شما هم بیارین
Vɪᴏʟᴀᵏᵒᵒᵏᵛ by AfraBehfar
AfraBehfar
  • WpView
    Reads 12,063
  • WpVote
    Votes 2,379
  • WpPart
    Parts 14
توصیف زندگی توی دنیای ویولا، سه کلمه بود: خاکستر، برف، خون - داری برای مجازاتت بهم ایده میدی؟ جونگکوک فشارش رو از روی کتف های پسر کم کرد: - اونقدر ازت عصبانیم که نمیدونم باهات چیکار کنم ویولا. هیچ کس حتی نمیدونست تو چجوری از قصر رفتی. بار ها آدم فرستادم دنبالت ولی تو یاد گرفتی به اسم آدم های دیگه رستوران بزنی.. نه؟ نمیخواستی من رو ببینی. کم کم قلب تهیونگ داشت پر از غصه میشد. اشک به گوشه چشمش اومد و با پلک زدن هم برنگشت سرجاش. لبش لرزید: - اینطور نیست! * * * - سیب دوست داری ویولا؟ - سیبی که تو برام بچینی، شاهزاده. ژانر: کوکوی🥂تاریخیِ اروپایی🏰 عاشقانه🌨 انگست🌼ماجراجویی⚔️ Start: 10.10.1403 End: ?
Ai no DNA  by Bora444
Bora444
  • WpView
    Reads 9,165
  • WpVote
    Votes 1,099
  • WpPart
    Parts 17
سلام، من نویسنده فیکشن Ai no DNA هستم. این فیکشن از همه لحاظ با فیکشن هایی که خوندید تفاوت داره. از آشنایی گرفته تا عشق ... همه متفاوت از بقیه فیکشن هاست. امیدوارم از این فیکشن خوشتون بیاد. نویسنده: مین بورا
Echo of us[پژواکِ ما] by Sahera_ot7
Sahera_ot7
  • WpView
    Reads 2,103
  • WpVote
    Votes 230
  • WpPart
    Parts 34
هک؛ ماموریت؛ عشق؛ وقتی همه چیز به هم می‌ریزه تو می‌مونی و یه انتخاب سخت! --- تو دنیایی که هر قدمش پر از رمز و خطره، وقتی یه هکر نابغه وارد یک ماموریت مرموز می‌شه، همه چیز به هم می‌ریزه. اما وسط این بازی پر از راز و دروغ، چیزی که انتظارش رو نداشت پیدا می‌کنه: عشقی که نمی‌تونه نادیده بگیره. حالا باید بین دنیایی که ازش فرار می‌کنه و قلبی که بهش گره خورده؛ انتخاب سختی بکنه. ماموریت‌ها، رمزها و دشمنان کم نیستن، اما بزرگ‌ترین چالشش اینه که بتونه باور کنه عشقش واقعیه. این داستان یه سفره؛ سفری از تاریکی به سمت روشنایی، از شک و دودلی به سمت اعتماد و از تنهایی به سمت همراهی. هر قدمش پر از هیجان، خطر و البته حس‌های ناب... --- couple: Vkook Kookv Sope namjin #taekook#vers#pazhvak genre: action ; romance ; smut ; angst ; crime
Bloody Roses Of Heaven  by ARKAYOG
ARKAYOG
  • WpView
    Reads 2,435
  • WpVote
    Votes 474
  • WpPart
    Parts 5
در دوران امپراتوری زرد از سال 2698 قبل از میلاد یونگ لو امپراتور بزرگ چین؛ دارای یک پسر دو رگه ، که زیبایی خیره کننده اش چشم هر بیننده ای را معطوف خود می کرد و به لطافت شبنم های صبحگاهی بود شد اما یک چیز درباره این پسر درست نبود و همه آن پسر را شوم می نامیدند و از پادشاه خواستار نجات جانشان بودند... ᯓɴᴀᴍᴀ: Bloody roses of heaven ᯓᴄᴏᴜᴘʟᴇ : Yizhan ( Yibo Top ✓ ) ᯓɢᴇɴᴇʀ :Vampire,Angst,Romance,Smut,Historical ᯓsᴛᴀʀᴛ ᴜᴘ : 1400/12/30 وضعیت : درحال آپ ( روزهای آپ شنبه ) 「 #Fic #bloodyrosesofheaven 」⁦ ─────────────── 「 너에게서 나를 발견하고 자랐어 」⁦ ⩩𝗪𝖺𝗇𝗀 𝗬𝗂𝖻𝗈𓈃𝗫𝗂𝖺𝗈 𝗭𝗁𝖺𝗇 𓂃ˑ ִ ֗ ⏱️ ִ ۫ ˑ
YOU'RE NOT MINE by jimsuminimin
jimsuminimin
  • WpView
    Reads 22,353
  • WpVote
    Votes 4,758
  • WpPart
    Parts 58
اون افسانه ی مسخره ی جفت حقیقی رو شنیدی؟ ازش متنفرم همه میدونن چقدر مزخرفه... البته که همچین چیزی وجود نداره... اما چرا وقتی بهش نگاه میکنم تمام افسانه های غیرواقعی برام واقعی میشن؟ 🤍🩶
Achmaz by Annil_o
Annil_o
  • WpView
    Reads 90,041
  • WpVote
    Votes 8,047
  • WpPart
    Parts 11
جونگ‌کوک حتی فکرش رو هم نمی‌کرد نودفرستادن برای استاد کیمی که ازش متنفره، باعث بشه درگیر راز کثیف و غیرقابل‌تصور اون استاد بشه؛ چه برسه به اینکه بابت اون اشتباه، باید هر شب خسارتی بپردازه که زندگیش رو به دور از تصورش ببره! _داستان اینه وروجک؛ تو می‌خوای بدویی و من بیفتم دنبالت، منم دویدن رو خوب بلدم. - مگه موش و گربه‌ایم؟ _ تو شکار منی، منم شکارچی‌ام. - غذا نیستم من. اخم‌هاش رو توی هم کشید؛ به غرور پسرانه‌اش برخورده بود خب! اما مرد، خیره به لب‌های آویزون پسر که تبدیل شده بود نقطه‌ضعفش، گفت: _ اما خوشمزه‌ای. - معلومه که هستم! 𝅏 𝗡𝗮𝗺𝗲: Achmaz-Vkook 𝅏 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲:‌ Comedy, Smut, BDSM, School life
UnConscious | VKOOK by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 279,535
  • WpVote
    Votes 28,000
  • WpPart
    Parts 55
مَدهوش🃏 تهیونگ یک نویسنده ی مشهور با اسم هنریِ (آدرین هرلسون) که با دخترِ 6 ساله ش، مِرا که یادگار از همسرِ عزیزش جونگکوکه زندگی میکنه‌. عشقی که شش سال پیش طیِ یک تصادف جاده ایِ عمدی و سقوطش به ته دره ی عمیقِ پشت جنگل های کاج، فوت شده. حالا چی میشه اگه یک روز وقتی تهیونگ به عنوان مهمان افتخاریِ نقاشی که نخست وزیر فرانسه برای نشون دادنِ ذوق هنری نمایشیش، گالری نقاشیش رو برگزار کرده، عشقش رو دوباره ببینه؟! درست وقتی که با یه اسلحه ی دسته مرواریدی سفید، لای دو ابروی نخست وزیر رو نشونه رفته و با آرامش مشغول شمردنه... "سه" "دو" "یک" و لحظه ی بعد خشابِ اسلحه ای که جای خالیِ گلوله ش رو حس میکنه...! UnConscious Wr: Shamim Main Couple: VKooK Genre: Dram,Romantic,smut,Crime,Amnesia
🔞 Neron by arelyastorys
arelyastorys
  • WpView
    Reads 18,212
  • WpVote
    Votes 2,487
  • WpPart
    Parts 57
خلاصه : در دنیایی که قانونش با خون نوشته شده، تهیونگ وارث بزرگترین خاندان مافیای کره مقابل مردی قرار میگیره که تا به حال کسی شبیهش رو ندیده... وقتی جونگکوک، مردی با قدرتی برابر و گذشته‌ای تاریک، وارد بازی می‌شه، تعادل قدرت به لرزه می‌افته. ، دو قطب تاریکی، در بازی‌ای بی‌رحم به هم می‌رسند وعشق، خیانت، و سلطه در هم می‌پیچن.. بی رحم ترین مرد مافیای ایتالیا بعد از برگشتنش به کره تشنه ی خون کسیه که با یه نقاب و هویت مخفی همه چی رو بهم ریخته . کسی که تمام مافیای کره دنبالش می گردن اما کسی نمی دونه اون نقاب رو صورت کسیه که هر شب کنارش نفس میکشه!؟ **************** writer: ^ Arelya ^🐈‍⬛ Genre: Mafia, Romance, Smut, Criminal مافیا، اسمات، عاشقانه Couple: vers/ kookv بیشتر فیک به اتمام رسیده و در حال بازگردانی است پارت ها مرتب قرار میگیرند
⌠ Apocalypse², vkook ⌡ by Quiwel_
Quiwel_
  • WpView
    Reads 3,442
  • WpVote
    Votes 521
  • WpPart
    Parts 8
« آخرالــزمان; آخرین نبرد » ⋄‌ هنوز یک چشمم رو دارم جونگکوک... هنوز هم می‌تونم ببینمت! کاپل‌ها↵ ویکوک، نامجین، استریت ژانر↵ اکشن، دیستوپیایی، رمنس، مهیج، انگست، اسمات‼️ ‌ خلاصه فصل دوم↵ جونگکوک توی دنیایی از دروغ و توهم گرفتار شده. زندانی درون سازمانی که می‌خواست اون رو به یک شهروند مطیع تبدیل کنه. گروهش از هم پاشیده، و هرکدوم به سرنوشتی نامعلوم سپرده شدن. این میون دوتا انتخاب مرگبار قرار داره: تسلیم بشه و هرگز اون‌ها رو نبینه، یا وارد نبردی بشه که زنده بیرون اومدن از اون غیرممکنه. این فقط یک بازی قدرت نیست. اینجا، عشق، نفرت، خیانت و انتقام در هم پیچیده‌ن. وقتی حقیقت خودش رو نشون بده، دیگه هیچ‌کس همون آدم سابق نمی‌شه. ‌ تایم آپ↵ شنبه‌ها ساعت 21:00