Kookv
193 stories
Whisper of the wild by ImLuna_moon
ImLuna_moon
  • WpView
    Reads 118,790
  • WpVote
    Votes 17,858
  • WpPart
    Parts 21
آشنایی تهیونگ، پسری که سال‌ها پیش از اجتماع انسانی فرار کرد و زندگی کوچکی برای خودش توی جنگل ساخته بود، با گرگ بزرگ جثه‌ای که بوی دردسر می‌داد، تقریباً خصمانه بود. اون مدتی می‌شد که توی جنگل از خودش رد به‌جا می‌گذاشت و توی زندگی و آسایشش گند زده بود؛ پس مهم نبود که اون فقط یه گرگه و طبق غریزه عمل می‌کنه، پسر جنگل هیچ رحمی در مقابل مهمان‌های ناخونده نداشت. این چیزی بود که طبیعت بهش یاد داده بود. بی‌خبر از این‌که دشمنش فقط یک گرگ معمولی نیست. Name: Whisper of the wild Couple: Kookv Genre: Romance, Omegaverse, Fantasy, Smut Written by Luna🌙
 گاجین by VasfeAmi
VasfeAmi
  • WpView
    Reads 8,557
  • WpVote
    Votes 1,018
  • WpPart
    Parts 18
سومین فرزند ملکه هم مرده به دنیا آمد و از دست پادشاه کاری بر نمیومد و تمام مقامات خواستار عزل ملکه شدند در حالی که امگای بیچاره هنوز درد زایمانش قطع نشده بود برای انتقال به خارج از قصر آمادش می کردند. با چشم های اشکی به کجاوه نگاه می کرد و تحلیل رفتن پاهاشو حس می کرد _یونگی انگار دارن جونمو می برند مگه محافظم نیستی جلوشون بگیر نزار قلبمو ببرن! با سرافکندگی به پادشاه نگاه می کرد و می دونست نمی تونه کاری بکنه پس سکوت کرد _من توله نمی خوام یونگی مگه برای توله عاشقش شدم من خودشو می خوام تمام خدمه امپراتور با عجز گریه می کردند و به دور شدند کجاوه نگاه می کردند. ولی امگای داخل کجاوه با گریه التماس می کرد بزارن برای بار آخر الفاشو ببینه برای بار آخر ببوستش و بگه دل گاجین براش خیلی تنگ میشه! Writer : Vasfe Genre : historic, omegaverse, tragedy, romance Couple:kookv and .......
I Wanna be mature! (Kookv) by fire_girly
fire_girly
  • WpView
    Reads 103,492
  • WpVote
    Votes 12,111
  • WpPart
    Parts 28
بخشی از داستان : وقتی شنا کردنش تموم شد از آب خارج شد و سرشو تکون داد....ولی چیزی که نظر منو جلب کرد همون پایین بود....میدونم همتون فکر میکنین من یه منحرفم که دارم دیدش میزنم....ولی محض رضای فاک اگه همچین مردی با تن خیس و باکسری که حالا به پایین تنش چسبیده جلوتون بود این لطفو در حق چشماتون نمی‌کردین؟ البته که نه! حتما مثل من اونقدر احمق نیستین که جلوی رقیب عشقیتون که از قضا خواهرتونه به پایین‌تنه‌ی نامزدش خیره شین! ولی این دقیقا همون کار فاکی‌ای بود که منِ فاکر کردم! ژانر: اسمات، روزمره کاپل: کوکوی #2 jungkook🌟 #4 کوکوی🌟
I Want A Husband (Kookv) by Chihiro_D
Chihiro_D
  • WpView
    Reads 294,189
  • WpVote
    Votes 36,834
  • WpPart
    Parts 18
←⁩ شوهر می‌خوام تمام‌شده. ✔️ «همه‌ی امگاهای فامیل ازدواج کردن و فقط من موندم؛ این وسط گردن‌گیر دوست‌پسرم هم خرابه! من شوهر می‌خوام، دردم رو به کی بگم؟» تهیونگ احساس می‌کنه یه نفر طلسمش کرده، چون بختش به‌طرز عجیبی بسته شده؛ و این درحالیه که خواستگار پولدار و خفنش رو به‌خاطر دوست‌پسر گردن‌نگیرش رد می‌کنه و بعداً به شدت پشیمون می‌شه... کاپل: کوکوی، ناممین ژانر: عاشقانه، کمدی، اس.مات، امگاورس، فلاف
𝐀𝐦𝐞𝐭𝐡𝐲𝐬𝐭ᴷᵒᵒᵏᵛ by OfManySouls
OfManySouls
  • WpView
    Reads 210,531
  • WpVote
    Votes 14,640
  • WpPart
    Parts 45
بذارین اینجوری بگم بهتون... می‌خوام با کسی آشنا شم که وقتی باهاش نبودم، نفسم بگیره و دلم طاقت نیاره. یکی که روحمو بشکافه... که هر اتم از بدنش برام عزیز باشه. کسی که وقتی بهش رسیدم و طعمِ بودن باهاشو چشیدم، تازه متوجه شم که چقدر تا اون لحظه تشنه بودم... کسی که با دیدنش قلبم یک‌ در میون بزنه... حتی بعضاً نزنه! کسی که بودن باهاش اونقدر هیجان‌انگیز باشه که وقتی برگشتم و به گذشته‌م نگاه انداختم، هیچ پشیمونی‌ای نداشته باشم و به خودم بابت اون زندگی آفرین بگم... اینجوریه که می‌چسبه بهم پدر! کاپل‌ها: کوکوی، نامجین، سوپمین ژانر: امگاورس، رمنس، اسمات
The BookSeller [KookV] by Hastan_H
Hastan_H
  • WpView
    Reads 16,324
  • WpVote
    Votes 2,529
  • WpPart
    Parts 12
[کتاب‌فروش] ____ - خب پس من چه غلطی کنم؟ من قرار نیست این کتابه رو به این سلیطه خانوم ببازم! - چه می‌دونم خب! می‌خوای برو به کتاب‌فروشه بگو حاضرم بهت بِدَم فقط این کتابه رو بده به من. جیمین با لحن آغشته به خنده‌ش گفت و به شوخی خودش خندید. اما اگر می‌دونست که تهیونگ قراره اون رو جدی بگیره و دست به عملی کردنش بزنه، هیچ‌وقت اون رو به زبون هم نمی‌آورد. -می‌دونی چیه جیم... همین‌کار رو می‌کنم! ____ کاپل: کوکوی ژانر: رمنس، فلاف، برشی از زندگی شروع: ۱۴۰۳/۴/۱۸ پایان: ۱۴۰۳/۷/۲
𝐂𝐚𝐤𝐞 by _Sabavkook_
_Sabavkook_
  • WpView
    Reads 55,291
  • WpVote
    Votes 7,171
  • WpPart
    Parts 12
[پایان یافته] تهیونگ، پسر دیوونه‌ای که از زندگی روزمره و آدم‌های بی‌درک و احمق اطرافش خسته شده بود. چی می‌شه اگر پسری با عطر قهوه و شکلات تلخ وارد زندگیش بشه و تمام معادلاتش رو به هم بریزه؟ "_ همراهم از چیزی که فرستادین، خوشش نمیاد. رییس کافه یه تای ابروش رو بالا داد و آرنجش رو روی پیشخوان گذاشت، خم شد و گفت: _ کی به‌نظر اون دختر اهمیت می‌ده؟ من برای تو فرستادم." Genre : Romantic , fluff , comedy couple : kookv , Yoonmin , Namjin
Strange Start [kookv] by mobinaashabi
mobinaashabi
  • WpView
    Reads 48,497
  • WpVote
    Votes 5,561
  • WpPart
    Parts 22
«شروع عجیب» "درحال آپ..." جئون جونگ‌کوک معتقده که به‌جز کارش و دخترش عاشق هیچکس نمی‌تونه باشه... اما وقتی جفت حقیقی‌تون رو پیدا می‌کنید مهم نیست نظرتون راجبش چیه به هرحال نمی‌تونید اون رو با کسی به غیر از خودتون ببینید! این داستان یک عشقِ پر ماجراست... . ✨️بخشی از متن فیکشن: جونگ‌کوک اروم روی تهیونگ خزید و با گرفتن مچ پاهاش، دستور داد: - وقتشه پاهات رو برای آلفا باز کنی، امگا. تهیونگ که از لذت شنیدن امگا، گرگ بی‌قرارش از خود بی‌خود شده بود، با حس کردن خیسی بیش از حد شلوارش، ناله‌ی بلندی کرد. - هیش‌... بهتره صدات رو کنترل کنی. تو که نمی‌خوای رز کوچولو با صدات از خواب بیدار شه کارامل! ژانر: امگاورس، اسمات، رومنس،کمدی زمان‌آپ: جمعه_ منظمه کاپل: کوکوی(ورژن ویکوک داخل پیج) کاپل فرعی: یونمین_ نامجین ●wrιтer: #mobina & #Camomile 𝑩𝑳𝑨𝑪𝑲 𝑺𝑾𝑨𝑵
{ Deaf mute }KOOKV by ah_fiction
ah_fiction
  • WpView
    Reads 52,977
  • WpVote
    Votes 4,401
  • WpPart
    Parts 14
اگر عاشق امگاورس هستی این فیک واسیه تو عه پایان یافته📍 ژانر : امپرگ - امگاورس - اسمات - هپی اند خلاصه جونگ کوک 37 ساله بعد از مرگ جفتش به این فکر کرد که بچه نداره پس بهتره که زودتر واسه خودش یه جفت پیدا کنه تهیونگ امگای زیبا و دلربا بایه مشکل بزرگ سیع داره که از خودش و پدر فلج و مادر پیرش مراقبت کنه
~Where's My Angel❄ by Black_kitten_79
Black_kitten_79
  • WpView
    Reads 23,638
  • WpVote
    Votes 4,663
  • WpPart
    Parts 12
.・゜・فرشته من کجاست؟.・・゜ «کاپل»: کوکوی، سپ «وضعیت»: completed «روزهای آپ»:جمعه ها «ژانر»: رمنس، فانتزی، اسمات، فلاف «رده سنی»: +18 «تاریخ شروع»: 16 آوریل 2021 خلاصه: کیم وی...یکی از هزاران هزار فرشته‌ی نگهبان دنیای انسان‌های فانی...اونم مثل بقیه فرشته‌ها حق تغییر خط زندگی انسان‌هارو نداره...هیچکس نداره!فقط باید به جریان زندگیشون خیره شد...حتی اگه قرار باشه یه پسر بچه‌ی کوچولو تو یکی از شبای بهاری سئول از پل بزرگ روی رودخونه‌ی هان خودش رو پرت کنه پایین...بازم حقی درمورد نجات اون پسر نداره...قانون نود و نهم کتاب فرشتگان این اصل رو بهش یاد داده...ولی کیم تهیونگ میتونه به این قانون پای‌بند باشه؟!