marcoroom's Reading List
6 stories
the Princess :::... ✔  by btsfanfic_ir
btsfanfic_ir
  • WpView
    Reads 525,172
  • WpVote
    Votes 119,008
  • WpPart
    Parts 80
༺شاهدُخت༻ جونگکوک از مَرد بودن شرمی نداشت... اون از یک مردِ متفاوت بودن هم شرمی نداشت. اما نمیتونست بشینه و ببینه که تک تک اعضای خانواده ش جلوی چشم هاش پر پر میشند! پس توی دنیای لباس های پر زرق و برق و جواهرات گرون قیمت غرق شد و خودش رو به جای یک دختر جا زد و پا به قصرِ سلطنتی گذاشت... اما هیچوقت فکر نمیکرد شاهزاده ی کشورش به هویت دروغینش دل ببنده! لعنت... اون حتی یک دختر هم نبود! ~.~ ~.~.~ (⛔این فیکشن با کاپل اصلی Yoonmin هم توی همین اکانت با همین اسم وجود داره⛔) ~.~ ~.~.~ ژانر : ( سلطنتی-کلاسیک / رمنتیک / درام / طنز /... ) کاپل(ها) : اصلی ◀ تهکوک فرعی ◀ یونمین ~.~.~ ~.~ [فیکشن الهام گرفته از سریِ Selectionـه. ولی روند داستانها هیچ شباهتی ندارند. کافیه چند پارت بخوونید تا متوجه بشید^^]
Emmanuel | Taekook, Sope | Completed  by Mamacita_01
Mamacita_01
  • WpView
    Reads 156,205
  • WpVote
    Votes 27,811
  • WpPart
    Parts 49
خلاصه ی آیو: امانوئل(جونگکوک) رقاص و ساقی 24 ساله، اهل مکزیکه که تصمیم میگیره برای دیدن نامزدش یو جی‌ته که رئیس یکی از باندهای قاچاق مواد مخدره، به سئول بیاد. اما با اومدنش به این شهر از طریق هوسوک مشاور شخصی جی‌ته، متوجه میشه که نامزدش قصد جوش دادن معاملاتی رو با کیم تهیونگ، دلال و رابط پر سابقه ای که توی زندگیش برای برای اطرافیانش مثل یک راز بوده رو داره. چی میشه اگر این پسر مکزیکی تصمیم بگیره دور از چشم نامزدش به تهیونگ پیام بده و سعی کنه سر از کارش در بیاره؟! پیج نویسنده: @sylvie_fic Up: Sunday Couple: Vkook, Sope Genre: Dram, Romance, Crime, Smut 🔞🔥 Writer: Sylvie Editor: Noyan
God is Dead? | Vkook Completed  by Mamacita_01
Mamacita_01
  • WpView
    Reads 43,276
  • WpVote
    Votes 5,273
  • WpPart
    Parts 6
_ فقط برای این نیست، به خاطر تو اومدم. _ من بیست و هفت سالمه، دیگه اون بچه ی بیست و سه ساله نیستم که با تحریک کردن احساساتم خامم میکردی. چشمهای آرومش دوباره سرد شد، با نگاه خشکی توی چشمهاش خیره شد و گفت: _ توی این پنج سال بیکار نبودم، با دخترا و پسرای زیادی رابطه داشتم. شنیدن این حرفها هنوز براش سخت بود، این پسر هرچقدر که روح شیطانی ای داشت، برای تهیونگ هنوز نقطه ضعف بود: _ پس هرزگی هات و ادامه دادی. با قدم های بلند و آروم به سمت در رفت و با صدای لطیف و ملیح همیشگیش گفت: _ خب نه راستش، با آدمای زیادی حال کردم، ولی زیر کسی نبودم، درواقع بهم ثابت شد که فقط حاضرم زیر تو باشم. جلوی در ایستاد، به سمتش برگشت و با نگاهی پر از شهوت چشمهاش رو سرتاپای تهیونگ چرخوند: _ اون بدن...الان باید خیلی هات تر شده باشه، من هنوز طعمت و فراموش نکردم... پیج نویسنده: @sylvie_fic Couple: Vkook writen by Sylvie🌱 genre :Dram, Smut, Musical, Fluff
The Inception Of Nikita | Vkook | Completed  by Mamacita_01
Mamacita_01
  • WpView
    Reads 97,954
  • WpVote
    Votes 16,042
  • WpPart
    Parts 97
┊Summary: همه چیز از جایی شروع شد که اونها برای نجات نسل خودشون از آخرالزمانی که در مسیر وقوع بود، تصمیم به ترک سیاره‌شون گرفتن...و این آغاز و پایان همه چیز بود! ┊Teaser: _ انقدر دروغ نگو آلیا...خون بینیت کم میاد. با شرارت لبخندی زد و به دیوار های سرد اتاق خیره شد: _ من و به این اسم صدا نکن کاپیتان اگرنه به فرعون خوفو میگم به جای غرق کردنت توی رود نیل، گردنت و بزنه! دوباره دستهاش رو بالا آورد و تکه ای از موهای بلندی که باز هم باز شده بودن رو به دست گرفت: _ باشه شاهزاده نیکیتا، ولی چه فرقی داره توی رود نیل غرق بشم یا گردنمو بزنن؟ قراره توی تاریخ بنویسن کیم تهیونگ به خاطر سوگلی فرعون کشته شد... پیج نویسنده: @sylvie_fic The Inception Of Nikita 🪐💙 genre: Secret Couple: Vkook Sub Couple: Hopemin Writter: Sylvie 🌱 up: Saturday Telegram: @papacita_01
S1:TheHeart | S2:MICAH (Vmin/Kookmin) by blackstarWrites
blackstarWrites
  • WpView
    Reads 158,813
  • WpVote
    Votes 40,024
  • WpPart
    Parts 153
نیمه‌ی روح اون پسر، یک ببر بود! . . . . ژانر: تاریخی|افسانه‌ای|معمایی|رمنس|اسمات با الهام از سریال زیبای The Untamed و Dark و همچنین، رمان مشهور The Husky and his white cat Shizun تکمیل‌شده✓ به قلم بلک‌استار موزه‌ی داستان که شامل موسیقی و فنارت‌های شماست: @TheHeartFF
My violin_ویولن من by JungDracula
JungDracula
  • WpView
    Reads 8,384
  • WpVote
    Votes 1,001
  • WpPart
    Parts 40
__________________ همه چیز از اون آوا آغاز شد... زمانی که برای اولین بار، گوشهام با این طنین ارامش بخش آشنا شد رو خوب به یاد دارم. موسیقی، از همون کودکی به بوم وجود رنجور من، رنگ زندگی میپاشید. من با لمس این صدا، تکه ای گمشده از وجودم رو ملاقات کردم که تا به اون زمان، حتی خبر از سرگردان بودنش، در عمق تاریکی وجودم نداشتم. در اون لحظه، چیزی درون قلبم تکون خورد؛ چیزی رو حس کردم که تمام عمرم از وجودش بی بهره بودم. این طنین، اغازی وصف ناپذیر برای من بود. منی که در این هستی تنها در طلب یک کمانه بودم! کمانه ای که اون رو روانه ی تار های نحیف این ساز کنم. همه چیز از اون صدا شروع شد... صدایی که من رو به گذشته ام پیوند زد... گذشته ای که گرچه تاریک و غمناک بود، اما حقیقت جدا ناپذیر زندگی من بود... همه چیز...از چند تار و یک کمانه اغاز شد! __________________ -𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: ⤷𝘑𝘶𝘯𝘨 𝘞𝘰𝘰𝘺𝘰𝘶𝘯𝘨 & 𝘊𝘩𝘰𝘪 𝘚𝘢𝘯 ( 𝘸𝘰𝘰𝘴𝘢𝘯 ) -𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦𝘴: ⤷𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦 ⤷𝘋𝘳𝘢𝘮