*_*
6 stories
Revenant | از گور برخاسته by Minsungsmum
Minsungsmum
  • WpView
    Reads 59,403
  • WpVote
    Votes 7,175
  • WpPart
    Parts 70
+ : تو کی هستی، لینو؟ × : فعلا برای دونستنش زوده. سوال دیگه‌ای بپرس. + : هر‌سوالی بخوام ازت بپرسم باید در ازاش چیزی بپردازم؟ × : بله، آقای پلیس. هر‌چیزی بهایی داره. انقدر هم نلرز. من قرار نیست بکشمت. البته اگه خطایی ازت سر نزنه. main ship : minsung side ships : changlix - chanmin - hyunin genre : mafia - thriller - romance Season 1 & 2 : From : 2023-06-26 02:00 Until : 2024-04-04 21:52 Season 3 : From : 2024-09-14 20 : 16 Until : 2024-12-27 01 : 12 # 1 in #مینسونگ on 24/04/28 # 3 in #StrayKids on 24/02/01 # 1 in #چانگلیکس on 24/04/08 # 3 in #Changlix on 24/03/19 # 1 in #Hyunin on 24/03/26 # 1 in #هیونین on 24/03/26 # 3 in #minsung on 24/03/30 # 2 in #چانمین on 24/04/07
The File by LittlleMoa
LittlleMoa
  • WpView
    Reads 23,551
  • WpVote
    Votes 2,968
  • WpPart
    Parts 40
چوی یونجون مسئول پرونده ای شده که برای ثابت کردن خودش به پدرش باید اونو به بهترین نحو انجام بده، اما چی میشه اگه نخ اون پرونده یه سرش از دیوارای اداره پلیس بگذره و به شرکت یوری برسه که چوی بومگیو رئیسشه و یه سر نخ به قلب خود چوی یونجون وصل شه؟ _______________________________ -کامل شده- -رتبه اول بین فیکشن های یونگیو-
Hidden Curtains by PonHoo
PonHoo
  • WpView
    Reads 4,875
  • WpVote
    Votes 627
  • WpPart
    Parts 14
_"لی‌فلیکس، از کی توجهت از روم کنار رفت؟ از کی دیگه نگاه‌هات بهم عاشقانه نبود؟ از کی انقدر فاصله بین قلب‌هامون افتاد‌؟ نمی‌دونم. حتی یادم نیست از کی شروع شد. اصلا سر چی شروع شد؟ من که همه‌ی حرف‌هام رو صد بار توی مغزم بالا و پایین می‌کردم تا به اشتباه ناراحتت نکنم. پس چیشد؟ یادمه قرار بود هیچ وقت دست‌های همدیگه رو رها نکنیم. مدتیه دست‌هام از نبودنت سرد شدن. کبود شدن. دیگه حس ندارن. لطفا برگرد. بزار برای آخرین بار بوی داشتنت رو استشمام کنم." _reallife _hyunlix _minsung
𝙂𝙖𝙢𝙚 by Theaurrora
Theaurrora
  • WpView
    Reads 97,417
  • WpVote
    Votes 14,552
  • WpPart
    Parts 50
<<کامل شده>> قطعا کار کردن توی یک آسایشگاه روانی اون هم به عنوان بهترین روانشناس، سختی های خودشو داره! اما چی میشه اگه لی مینهو، مرد متاهل سی ساله ایی که بالاخره تونسته توی این آسایشگاه به عنوان روانشناس کار کنه، پرونده بیمار مرموزی به اسم هان جیسونگ رو به دست بگیره و با کشف حقایق پشت پرده تمام زندگیش تغییر کنه؟! _"عشق تو برای من یه باخت حتمی بود جیسونگ، یه بازی بود. یه بازی با اینکه میدونستم آخرش میبازم. آره میدونستم ولی من با تمام وجودم پرستیدمت، نفست کشیدم و با تمام وجودم ذره ذره ی خودم رو آب کردم توی این عشق. ازت هیچ انتظاری ندارم که متاسف باشی. چون این منم که باید متاسف باشم. نه برای تو جیسونگ، بلکه برای خودم متاسفم که عاشقت شدم" Fic Name : Game Couples : MinSung , HyunSung Genre : Romance , Smut , Psychology , crime , dark, Happy end Writer : Aurora
𝐆𝐫𝐚𝐯𝐢𝐭𝐲 𖥠 by Melcr0ft
Melcr0ft
  • WpView
    Reads 45,041
  • WpVote
    Votes 7,433
  • WpPart
    Parts 22
جیسونگ و مینهو سولمیت همدیگه‌‌ان؛ ولی این یه AU نیست، زندگی واقعیه. ↞کاپل: مینسونگ (استری‌کیدز) ↞ژانر: کَنون - زندگی روزمره - اسلوبرن ↞چنل: Minsungies Written by: Bitsori (AO3) ↳TRANSLATED ↳COMPLETED
Fudoshin ( Hyunlix , seungin ) by tiny8m1t
tiny8m1t
  • WpView
    Reads 146,784
  • WpVote
    Votes 14,492
  • WpPart
    Parts 54
داستانی از هیونجین ، نقاشی که بعد از عمل پیوند قلب مادرش به لی فلیکس، نویسنده دورگه ای که درسشو ول کرده بود زندگی براش روی دیگه ای از خودشو نشون میده و چی میشه اگه این‌ بین اتفاقاتی بیوفته که همه چی رو تغییر بده؟! « - بهم گفتی فودوشین، این یعنی چی؟! هیونجین به چهره خنثی پسر کناریش زل زد، زیادی زیبا بود: - اول بهم بگو الان چه احساسی داری؟! - منظورت چیه؟! انگشت های کشیدشو بین انگشت های کوچیک فلیکس قفل کردو گفت: - منظوری ندارم فقط احساستو بهم بگو فلیکس به دست های قفل شدشون زل زد و بعد از مکثی ادامه داد: - خوشحالم اما کمی هم میترسم لبخند لبای هیونجین از چشمای فلیکس دور نموند: - فودوشین یعنی همین! نگاه کنجکاو فلیکسو که دید ادامه داد: - من نمیتونستم از چشمات بخونم چه حسی داری چون نشونش نمیدی اما خوشحالی و داری اینو پنهان میکنی، مامانم بهم گفته بود فودوشین به کسایی میگن که علی رغم احساساتی که تجربه میکنن اونو از بقیه پنهان میکنن؛و تو لی فلیکس...تو فودوشین منی!»