-دلم برات تنگ شده هیونگ... +واسم مهم نیست. ₊ ⊹ Original Writer @JHobi_ on Wattpad

↜دست‌های هوسوک رو روی سینه‌ی خودش گذاشت: "حسش می‌کنی؟" "این مال توئه. این ضربان، عشق من، برای تو می‌زنه. من عاشقتم. می‌تونستی هرجایی توی این دنیا باشی، می‌تونستی هر جنسیتی که می‌خواستی باشی، می‌تونستی توی بهترین روزهات بخندی و توی بدترین‌هاش گریه کنی و همچنان تنها کسی بودی که من عاشقشم!" ₊ ⊹ Original Writer @LadyMika on Ao3 ₊ ⊹ Covered by @Reeruworld00

↜جایی که هوسوک 24 ساله فقط برای خنده توی سایت شوگر ددی دنبال یه مرد سن بالا میگرده تا دستش بندازه. ₊ ⊹ Original Writer @a_HOEsok_for_yoonGAY on Wattpad ₊ ⊹ Cover by purple-chimchim 🥇#1 in #sope 🏅#5 in #yoonseok 🏅#2 in #سپ 🏅#1 in #یونسوک

[سری داستان‌های 𝘎𝘰𝘰𝘥 𝘊𝘰𝘮𝘱𝘢𝘯𝘺] ↜جونگ هوسوک زیاد توی کنار اومدن با مردها خوب نبود، اون هم فقط به خاطر تک پسرش، جیمین 6 ساله؛ کسی که فراری دادن اون مردهارو ماموریت خودش میدونست. اما ایندفعه جیمین کم کم می‌فهمید که شاید فراری دادن مین یونگی به آسونی بقیه نباشه. ×کاپل این فیکشن 'سُپ' ـه× جلدِ اول ⬅️ کامل‌شده جلدِ دوم ⬅️ کامل‌شده 𝘗𝘦𝘳𝘴𝘪𝘢𝘯 𝘛𝘳𝘢𝘯𝘴𝘭𝘢𝘵𝘪𝘰𝘯 𝘖𝘳𝘪𝘨𝘪𝘯𝘢𝘭 𝘴𝘵𝘰𝘳𝘺 𝘣𝘺 @Darkgirl11 𝘰𝘯 𝘢𝘰3 Covered by @purple-chimchim

یونگی و هوسوک برای فرار از تاریکی که سالها توش حبس شده ان بهم چنگ می اندازن...اما وقتی عواقب بیرون اومدن از اون تاریکی خودشونو نشون میدن میفهمن شاید برای هم اون چتر نجاتی که فکر می کردن نبودن... و جیمین پسری که داره با خودش می جنگه تا از عشقی که بهش زخم میزنه دست نکشه.. -از اینکه باهام ازدواج کردی پشیمونی؟؟ +آره. ****** -....من لکه سیاه زندگیت نیستم که سعی میکنی قایمش کنی. +جیمین مزخرف نگو من تو رو قایم نمی کنم. -اما جرات اینکه دستمو بگیری رو هم نداری. نام فیک:سلام ما ازدواج کردیم. کاپل:سپ و ویمین ژانر:رمنس روزهای آپ:نامعلوم

هوسوک شکارچی ای که همیشه میدونست با بقیه متفاوته و تنها سرنخی که از گذشته اش داره ، گردنبندیه که نماد خاصی روش حک شده. وقتی تیمش مسئولیت شکار یک پک رو بر عهده میگیره، هوسوک باید با حقایقی از گذشته روبرو بشه و شاید ، فقط شاید بتونه یه خونه برای خودش پیدا کنه. سئوجین=امگا نامجون=انسان یونگی=الفا هوسوک=بتا جیمین=امگا تهیونگ=بتا جونگکوک=الفا کاپل ها: سپ - نامئوجین Written by: likereallylikeit Cover by: sugararmy07

آبی نشونی از غم بود، ارکیده نشونی از عشق. یونگی ارکیده‌ی آبی‌ای بود که هوسوک حاضر بود غمش رو به جون بخره و عشق رو پیشکشش کنه. یا جایی که هوسوک تهیه‌کننده برنامه‌های تلویزیونی و دلباخته‌ی شاعری شده که به عمد نادیده‌اش می‌گیره. ----❦ 𝘤𝘰𝘮𝘱𝘭𝘦𝘵𝘦𝘥 𖦹 ɴᴀᴍᴇ: ارکیده آبی 𖦹 ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: سپ، هوپگی، ویمین 𖦹 ᴇɴᴅɪɴɢ: هپی 𖦹 ɢᴇɴʀᴇ: تکستینگ، روزمره، عاشقانه 🥇 in #Hopegi 🥇in #کوتاه

تو هیچوقت سر خوردن اشکهام روی لب‌هام رو ندیدی؛ لرزش دستهای پدرت رو ندیدی؛ تنهایی‌هام، تلف شدنِ اون، زندونی شدن توی کمد انباری یا حتی پاره کردن دستنوشته ها! اما غم منو حس کردی؛ نگرانیهای پدرت رو حس کردی و از همون روزهای اول، ما رو باهم آشتی دادی. پس ما هم به خاطر تو یاد گرفتیم همدیگه رو دوست داشته باشیم، مین جونگین! - یا جایی که زندگی آبی رنگ هوسوک و جفت‌ش با اومدن پسر کوچولوشون، نارنجی میشه. وضعیت: در حال آپ کاپل: سپ ژانر: درام، انگست، رمنس، امگاورس و برشی از زندگی نویسنده: LaughingOrca طراح کاور: purple_chimchim شروع: 21/12/21 پایان:

مین یونگی وقت آزادش رو در کافه‌ی "خورشید" صرف می‌کرد، همونطور که قهوه‌اش رو می‌نوشید، مابین سطر سطر کتاب‌ها، یا شاید هم دو چشمِ آهویی و خنده‌ای شیرین که متعلق به باریستای کافه، جانگ هوسوک، بودن، گم می‌شد. ☀️ONESHOT☀️ Couple: sope Gener: romance, fluff, slice of life cover by: _bunisa

وانشات سپ✨ با هر ژانری که بخواید مینویسم🫡 ـAU