کاپل های اسکیز 🤍
27 stories
𝘔𝘰𝘨𝘦𝘩 by Theaurrora
Theaurrora
  • WpView
    Reads 11,706
  • WpVote
    Votes 2,288
  • WpPart
    Parts 21
"یادته صدات می‌کردم موگه؟ می‌دونی موگه یعنی چی فرشته‌ی سقوط کرده من؟ گل سفیدیه که از چکیدن اشک شیطان، جوونه زد..." مینهو، مجسمه‌ساز خاموشی که هر شب، با ساختن پرتره‌ی تکراری از عشق به قتل رسیدش، به درد گذشته چنگ می‌زنه. تا وقتی جیسونگ، پسری مرموز با لبخندهای مصنوعی و چشمانی که بوی دلتنگی می‌دادن، وارد زندگیش می‌شه.اما چیزی راجب اون پسر عجیب به نظر میرسید.‌ اون پسر به شدت شبی به عشق از دست رفتش بود. احساسی بینشون شکل گرفت که نه عشق بود، نه نفرت. یه کشش دیوونه‌کننده که نمی‌شد جلوش رو گرفت. اما جیسونگ فقط یه پسر معصوم نیست. اون یه فرشته‌ی سقوط‌ کرده‌ست با کلی گناه و اشتباه! و مینهو اون‌قدری عاشق این شیطان شده که می‌خواد با لبخند، وارد جهنمش بشه. تا وقتی که حقیقتی تاریک از جیسونگ، همه‌چیز رو زیر و رو می‌کنه. موگه، داستانِ دو پسره که نباید به هم میرسیدن، ولی هرچی بیشتر دور می‌شدن، بیشتر غرق هم میشدن. Fic Name: Mogeh(Snow flower) Couples : MinSung , ChanIn Genre: Romance, Mystery, Medical, crime, Dram, Smut Writer : Aurora درحال آپ روزهای آپ: شنبه ها ساعت21
† Nero Sanctum | Hyunlix, Chanin by hyunlix_hera
hyunlix_hera
  • WpView
    Reads 476
  • WpVote
    Votes 70
  • WpPart
    Parts 4
کلیسایی که روزی برایش حکم بهشت را داشت، حالا به ویران‌سرایی بدل شده بود. جایی سیراب از گناه، سیاه همچون طوفان‌های آسمان، و آکنده از تاریکیِ درونش که در دل دیوارهای خوش‌تراش آن نقش بسته بود. "داستانی تاریک و سرد از فرشته‌ای که تبدیل به شیطان شد..." فلیکس پسر گناهکاری که برای گرفتن انتقام پدر کاردینالش، پا به کلیسا برای نابودی پاپ می‌گذاره و با گناه پیمان می‌بنده. اما چه اتفاقی می افته اگه همان پسر گناهکار نگاهش به ایمان دیکنی جوان به اسم هیونجین دل ببنده، و برای گرفتن انتقام، هیونجین را طعمه ای برای گناهانش قرار بده. اما طنز تلخ اینه: خودش هم داره راهی رو میره که پر از گناه و سقوطه. ⇝ Name : Nero Sanctum ⇝ Genre : Angst, Gothic Romanc, Psychological, Dark Religious, Revenge Smut. ⇝ Couple : Hyunlix, Chanin ⇝ Author : Athena ⇜ اسم : حرم سیاه؛ جایی که ایمان به جهنم تبدیل شده. ⇜ ژانر : انگست ، گوتیک-رمانتیک، روانشناختی، مذهبی دارک، انتقامی، اسمات. ⇜ کاپل : هیونلیکس، چانین ⇜ نویسنده : Seraph ⇜روز های آپ: جمعه ها
Your Voice | Minsung by RoziDabiri
RoziDabiri
  • WpView
    Reads 57,250
  • WpVote
    Votes 5,817
  • WpPart
    Parts 33
" صدای تو " ( پایان یافته ) دو سال بود کسی صدای هان رو نشنیده بود. درست بعد از اتفاق تلخی که توی دریا افتاد. یعنی کسی میتونست هان رو نجات بده؟ کاری کنه که دوباره مثل قبل با صدای بلند بخنده؟ کسی میتونست حس زندگی رو به خونه هان برگردونه؟ یا بهتره بگم... کسی منتظر شنیدن صدای هان بود؟! 𓆝 𓆟 𓆞 𓆝 ژانر: عاشقانه، مدرسه ای، رومنس، ملودرام، اسمات کاپل: مینسونگ، هیونلیکس امیدوارم از داستان لذت ببرید ◕◡◕ MinsungW2
Fallin' Flower | Minsung ✓ by DemonWithRedEyes
DemonWithRedEyes
  • WpView
    Reads 25,148
  • WpVote
    Votes 5,608
  • WpPart
    Parts 14
" همه زخمی میشن. ممکنه فکرش رو نکنی، ممکنه خیلی از گلت مراقبت کنی اما یه روز ببینی همه گلبرگهاش دارن میریزن. اینطور وقتا نترس. حتی اگه درد میکشی نترس و بفهم که همه زخمی میشن، حتی گل ها. حتی اگه ندونیم و نبینیم. " -How To Garden: For Beginners ⤷Persian Translate ⤷Completed ⤷Records: #1 minsung #1 minho #1 jisung
The Sky At 10:15 AM by Melcr0ft
Melcr0ft
  • WpView
    Reads 9,398
  • WpVote
    Votes 1,434
  • WpPart
    Parts 13
🍂 کاپل: تومین (مینهو و سونگمین) 🍂 ژانر: انگست، تراژدی، درام 🍂 نویسنده: cygnus (AO3) "بالاخره سونگمین اعضای گنگ رو دوباره جمع کرد ها؟" شوخی مینهو نادیده گرفته می‌شه وچانگبین صورتش رو چروکیده می‌کنه. "فکر نمی‌کنم الان زمان مناسبی برای خوشمزگی کردن باشه مرد." هشدار: اگه مرگ براتون موضوع حساس یا ناراحت‌کننده‌ای به حساب می‌آد لطفا بااحتیاط شروع به خوندن این فیکشن کنید چون همراه این فیک شیرجه‌ی عمیقی به درون خاطرات، سوگواری، مرگ و حسرت خواهید زد.
𝖳𝗈𝗌𝗄𝖺(𝖢𝗁𝖺𝗇𝗁𝗈,𝖧𝗒𝗎𝗇𝗅𝗂𝗑) by lliyaldall
lliyaldall
  • WpView
    Reads 20,657
  • WpVote
    Votes 3,827
  • WpPart
    Parts 26
𓂃𝖥𝗎𝗅𝗅𓂃 𝖳𝗈𝗌𝗄𝖺: درد روح باورم کن مین، خواهش میکنم! من واقعا واقعا عاشقتم. اگه... اکه قبولم نکنی و پسم بزنی، من میمیرم و این، شعار نیست... سر به زیر انداخت و با نوک کفشش روی زمین خاکی ضربه زد: بازی دادن احساسات درست نیست آقای بنگ پس میخوام از همین اول جواب منفیمو بهت بگم. چان با چشم‌های گرد جلو رفت و گونه‌های مینهو‌ رو گرفت: برات مهم نیست؟ احساساتم، عشقم و حتی زندگیم برات مهم نیست؟ مینهو خودش رو عقب کشید، دستکش‌هاش رو از جیبش بیرون آورد و پوشید: متاسفم که اینو بهت میگم، اما من مسئول احساساتت نیستم آقای بنگ‌ به خودت بیا 𓂃 𝖳𝗈𝗌𝗄𝖺 𓂃 𝖱𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾, 𝖧𝗂𝗌𝗍𝗈𝗋𝗂𝖼𝖺𝗅, 𝖬𝗒𝗌𝗍𝖾𝗋𝗒, 𝖲𝗆𝗎𝗍 𓂃 𝖢𝗁𝖺𝗇𝗁𝗈, 𝖧𝗒𝗎𝗇𝗅𝗂𝗑
Gloomy  by Aono_285
Aono_285
  • WpView
    Reads 13,673
  • WpVote
    Votes 1,948
  • WpPart
    Parts 29
«من با اون حال نمی‌تونستم تنهات بذارم.» اما هیچ‌وقت نمی‌دانست دستی که برای نجاتش دراز شد، همان دستی بود که سال‌ها پیش، ناخواسته او را به تاریکی کشاند. میان خستگی و زخم‌های قدیمی... میان سکوت و حرف‌های ناگفته... پیوندی شکل گرفت که بیشتر به مرز باریک میان عشق و نابودی شبیه بود. رازی در گذشته پنهان مانده بود؛ رازی که اگر روزی فاش می‌شد، نه‌تنها اعتماد، بلکه قلبشان را هم می‌توانست از هم بدرد. وقتی اعتماد رنگ ببازد، مرز بین عشق و خیانت کجاست؟ Genre: Yaoi, Mystery, High school, action Couple: Minsung, Hyunlix این اولین داستانیه که مینویسم✨🌱 لطفا حمایتم کنین🌛🤍 حتما نظراتتون رو هم بهم بگین، چون واقعا بهم انگیزه نوشتن میده:))
CODE 7600 'skz' by ElHwang
ElHwang
  • WpView
    Reads 151,936
  • WpVote
    Votes 30,941
  • WpPart
    Parts 69
𝘾𝙤𝙢𝙥𝙡𝙚𝙩𝙚𝙙 ⌝فصل اول: کامل شده⌞‌ ⌝فصل دوم : کامل شده⌞‌ هوانگ هیونجین جاسوس مخفی تیم اس‌اس‌اف، به قصد زمین زدنِ سو چانگبین، لیدر تیم رقیب، باهاش ارتباط برقرار می‌کنه و نترسو بودنش توی نزدیک شدن به یکی از مهره هـای اصلی سازمان، باعث می‌شه همه چی تا یه مدت برای خودش و تیمشون خوب پیش بره. ولی سرنوشت قرار بود تا ابـد روی خوش‌شانسی رو بهش نشون بده و به نفعش بمونه؟ " بهت گفته بودم من مثل تیغ می‌مونم، بازی کردن با من ممکنه عمیق زخمیت کنه، ولی تو هشدار منو جدی نگرفتی." ⵗ - † [𝐂O𝐃E 𝟕𝟔𝟎𝟎 ] † - ⵗ 𝐶𝑜𝑢𝑝𝑙𝑒 : 𝐂𝐡𝐚𝐧𝐠𝐣𝐢𝐧 ,𝑪𝒉𝒂𝒏𝒍𝒊𝒙, 𝐦𝐢𝐧𝐬𝐮𝐧𝐠(SE02) 𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒 : 𝐴𝑐𝑡𝑖𝑜𝑛, 𝑪𝒓𝒊𝒎𝒆, 𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆 𝑊𝑟𝑖𝑡𝑒𝑟 : 𝑳𝒊𝒂 ⭐ 1 #changJin
° Dream ° | Minsung  by Sanaz52
Sanaz52
  • WpView
    Reads 15,588
  • WpVote
    Votes 1,719
  • WpPart
    Parts 40
ژانر: عاشقانه،هیجان انگیز کاپل اصلی:مینسونگ کاپل دوم: هیونلیکس پسر بچه‌ای که به امید ایدل شدن زندگی میکنه اما مانع بزرگی که سر راهش بود باعث میشه از خونه فرار کنه و چهار سال سختی رو تحمل میکنه به امید اینکه ایدل بشه..... اما با پیدا شدن اون مرد به کل زندگیش تغییر میکنه....الان تنها آرزوش خلاصی از دست مینهویی بود که آرزوش رو ازش گرفته بود ، کاری که باباش به تنهایی نتونسته بود انجام بده...اما کی میتونست بفهمه رابطه‌ی بینشون عشق بود یا نفرت؟! ~~~~ داستان زندگی این پسر.....غیر قابل پیش بینی و پر از سوپرایز ... عشق،ترس،هیجان،نفرت،ناراحتی، تنهایی.... تمام حس هایی که باعثش‌ فقط اون مرد بود.... 🔞رده سنی محدودی داره🔞