read them over & over
23 stories
Outlaw by CynthiaPaul2002
Outlaw
CynthiaPaul2002
  • Reads 44,298
  • Votes 9,313
  • Parts 20
بکهیون گیتاریست اصلی یه بند راک و چانیول دانشجوی دکتری زبان فرانسه، درست وسط دل شهر عشاق همو جوری که نباید ملاقات میکنن. قصه‌ی ماجراجویی های دو نقاب‌دار قهار تو کوچه پس کوچه‌های شهر رو، خود پاریس از همون اول براتون تعریف میکنه... 𖤐⃟🎸Fɪᴄ: 𝙊𝙪𝙩𝙡𝙖𝙬 𖤐⃟🎸Cᴏᴜᴘʟᴇ: 𝘾𝙝𝙖𝙣𝘽𝙖𝙚𝙠 𖤐⃟🎸Gᴇɴʀᴇ: 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚, 𝙁𝙡𝙪𝙛𝙛, 𝘾𝙤𝙢𝙚𝙙𝙮, 𝙉𝙘18 این دفعه مهمون یه داستان به شیرینی قند هستید!
 Lily of the valley: Muguet (COMPLETED) by CynthiaPaul2002
Lily of the valley: Muguet (COMPLETED)
CynthiaPaul2002
  • Reads 130,445
  • Votes 24,068
  • Parts 17
بکهیون یه پزشک جامعه ستیز و منزویه که با توانایی ماوراطبیعیش میتونه تعداد روزهای باقی مونده از عمر آدمارو به شکل یه عدد بالای سرشون ببینه. اون ازدواج کرده، یه دختربچه داره و درظاهر کلی موفقه اما تو تمام دنیای تیره و تاریکش، فقط یکنفر هیچ عددی بالای سرش نداره و به بکهیون نمیگه چه موقع قراره بمیره. اون شخص کسی نیست جز همسر سابقش، پلیس جذابی به اسم پارک چانیول. 𖤐⃟🌱Fɪᴄ: Lɪʟʏ ᴏғ ᴛʜᴇ ᴠᴀʟᴇʏ: Mᴜɢᴜᴇᴛ 𖤐⃟🌱Gᴇɴʀᴇ: Cʀɪᴍɪɴᴀʟ, Rᴏᴍᴀɴᴄᴇ, Aɴɢsᴛ, Sᴜʀʀᴇᴀʟ 𖤐⃟🌱Cᴏᴜᴘʟᴇ: CʜᴀɴBᴀᴇᴋ موگه یه فیکشن کوتاه و نمادینه.
' April ' by ChanBarks6104
' April '
ChanBarks6104
  • Reads 3,617
  • Votes 738
  • Parts 2
بیون بکهیون، یک روزِ عادی مثل روز های قبل از خواب بلند میشه و میفهمه تا آخرِ شب بیشتر زنده نمیمونه. ژانر: انگست، رمنس، اسمات کاپل: چانبک پی نوشت: برای منی که احساسی دوست ندارم و نمینویسم خیلی یجوریه که اینو آپ کنم.. ولی امیدوارم خوشتون بیاد؟ پی نوشت۲: احتمالاً بقیه ی وانشات هامو توی همین کتاب آپ کنم.. پس به به ریدینگ لیستتون اد کنین و بدونین من با هربار آپ کردن در این کتاب، مشخصات کتاب رو با توجه به چیزی که آپ کردم عوض میکنم.
🌵Wanderlust🌵 by SilverBunny6104
🌵Wanderlust🌵
SilverBunny6104
  • Reads 17,367
  • Votes 5,416
  • Parts 5
🥀 [ • خلاصه داستان • ] 🥀 شناختن یکی چقدر زمان میبره؟ یه ماه؟ چندسال؟ وقتی با تمام وجود تشنه شناخت یکی هستی و فرصتی نداری باید چیکار کرد؟ بکهیون یه مستندساز جوونه که همراه تیمش برای ساخت یه مستند درباره تاثیر طوفان‌های بومی امریکا روی زندگی مردم اومده به ایالت متحده. ولی تو یه بدشانسی پاسپورت و ویزاش رو از دست میده و از تیمش جا میمونه و باید تقریبا دوهفته برای گرفتن مدارک جدیدش صبر کنه. ولی این روزها با اشناییش با یه پسر جوون به اسم لوئی که زندگی کولی‌واری داره و تو یه تریلر زندگی میکنه سریع‌تر میگذره و تاثیری روش میذاره که تا همیشه قراره عوضش کنه...🚎 #کامل #چندشاتی 🥀"وقتی پیدات کردم برای اولین بار تو زندگیم خواستم سفر کنم."🥀 🍂"وقتی پیدات کردم برای اولین بار تو زندگیم دلم یه خونه خواست."🍂 🚎 کاپل : چانبک 🚎 ژانر : رمنس.درام.اسمات.انگست 🚎 محدودیت سنی : 18+ 🚎 نویسنده : SilverBunny
One Big Miracle🐺 [ Book #2 of Miracle series☄ ] by SilverBunny6104
One Big Miracle🐺 [ Book #2 of Miracle series☄ ]
SilverBunny6104
  • Reads 121,175
  • Votes 25,067
  • Parts 26
بکهیون از حیوون ها متنفره و اوج تنفرش هم نسبت به سگ هاست...و تنها علتی که داره به اجبار توی یه پت شاپ کار میکنه بی پولیه...اما یه روز شیومین که یکی از عزیزترین دوستهاشه ازش درخواست میکنه یه مدت از یه هاسکی که تو عملیات اتش نشانی اسیب دیده مراقبت کنه و بکهیون چون نمیخواد قلب دوستش رو بشکونه قبول میکنه... بکهیون حتی احتمالش هم نمیداد که این اتفاق قراره زندگیش رو عوض کنه و یه روز اون هاسکی تبدیل بشه به یه پسر با درشت ترین چشم ها و کشنده ترین لبخند هایی که دیده... شاید این قراره اولین و تنها ترین معجزه زندگی بک باشه... 🎐🎐🎐🎐🎐🎐🎐🎐🎐🎐 🐕کاپل ها: چانبک(اصلی). شیوچن 🐕ساید استوری :" #معجزه_کوچک_من " 🐕ژانر:رمنس.روزمره.فانتزی .فلاف.کمدی 🐕تعداد پارت : 24 🐕محدودیت سنی: 18+ NC 🐕نویسنده : #SilverBunny 🐰🌸🌿 • مَستر وقتی یودا درد داره زخمش رو میبنده و میذاره یودا سرش رو روی پاش بذاره .. یودا هم میخواد از مَستر مراقبت کنه .. مَستر حتی بوی خوشمزه ای میده..!
ColdBreath🍂 [Completed] by MoonAeri9797
ColdBreath🍂 [Completed]
MoonAeri9797
  • Reads 28,500
  • Votes 7,237
  • Parts 14
نفسِ سرد 🍁 ژانر: رمنس | انگست | فانتزی | ترسناک(مهیج) کاپل: چانبک♡ نویسنده: 🐾ماه‌بانو🐾 🍂🍂🍂 ◇خلاصه‌ای از داستان◇ شش ماهِ جهنمی از ناپدید شدن بکهیون گذشته و چانیولی که یه زمان به بدترین شکل ممکن عشقِ اون پسر با لبخند درخشان و زیباش رو پس زده بود، حالا برای پیدا کردنش کل کشور رو زیر و رو کرده بود. اما بکهیون جوری غیبش زده که انگار از اول هم وجود نداشته...
𝗟𝗼𝗻𝗴 𝗛𝗮𝗶𝗿𝗲𝗱 𝗕𝗼𝘆 | 𝖵𝗄𝗈𝗈𝗄  by manilarise
𝗟𝗼𝗻𝗴 𝗛𝗮𝗶𝗿𝗲𝗱 𝗕𝗼𝘆 | 𝖵𝗄𝗈𝗈𝗄
manilarise
  • Reads 467,752
  • Votes 44,587
  • Parts 26
پسرِ مو بلند | 𝖫𝗈𝗇𝗀 𝖧𝖺𝗂𝗋𝖾𝖽 𝖡𝗈𝗒 -کامل شــده- همه چی از اونجایی شروع شد که دال، پسرِ ۵ ساله‌ی کیم تهیونگ، با دیدنِ موهای بلند و آبیِ پسری، اون رو "مامان" صدا زد و این بود اولین دیدارِ اون پسرِ مو بلند و تهیونگی که کلِ زندگیِ بعد از جداییش از همسرش رو با جق زدن میگذروند! ژانر ↶ عاشقانه، فلاف، کمدی، چت‌استوری، توییتر، ددی‌کینک، اسمات کاپل ↶ «اصلی - ویکوک» تهیونگ↑- جونگکوک↓ «فرعی - سُپ» قسمتی از فیک ↶ _از وقتی دیدمت ، قلبم یه جایی بین دریای موهات گیر کرد! _منم از وقتی دیدمت ، قلبم یه جایی بین شلوار و باکسرت گیر کرد! •روزِ آپ: یک‌شنبه ها•
Serendipity ~🍀 by SilverBunny6104
Serendipity ~🍀
SilverBunny6104
  • Reads 352,258
  • Votes 117,379
  • Parts 54
🌿•~خلاصه داستان ~•🌿 بکهیون عاشق زندگیش نبود ولی تلاش می‌کرد خوب زندگی کنه. هر روز صبح وقتی در گل‌فروشی کوچیکش رو باز می‌کرد به پرنده رویاهاش اجازه بلندپروازی میداد و همین بهش انرژی برای تلاش بیشتر توی تنهایی‌هاش میداد. ولی تمام نقشه‌های بکهیون با پیدا شدن سروکله دکتر پارک تو زندگیش خراب شد. دکتر بدجنسی که از همه جا تصمیم گرفت طبقه بالای گل‌فروشی بکهیون رو برای مطبش بخره. دقیق جایی که بکهیون می‌خواست توش یه کافه افتتاح کنه... و خب حالا بکهیون یکی رو داشت که ازش متنفر باشه و این از بی‌حسی یه جورایی بهتر بود نه؟ 🪴 -امیدوارم اقامت جهنمی‌ای اینجا داشته باشین. نه...در واقع امیدوارم زمین اصلا دهن باز کنه و شما و مطب زشتتون مستقیم به قعر جهنم منتقل شید. 🩺 +اگه زمین دهن باز کنه من فقط میوفتم تو خونه‌ی تو و فکر کنم خوشحالم بشم. 💢 این داستان دنیای موازی داستان دیگه من Silver and silk ئه. اگه اون رو نخونده باشید هم می‌تونید بخونیدش ولی اگه سیلور اند سیلک رو خونده باشید لذت خیلی خیلی بیشتری از این داستان می‌برید چون... باید بخونید که بفهمید نمی‌تونم توضیح بدم 😂❣️ 🪴 • فیکشن : #Serendipity 🪴 • کاپل‌ها : چانبک 🪴 • ژانر:رمنس.درام.روزمره 🪴 • محدودیت سنی : 🔞 🪴 • نویسنده : @SilverBunny 🐰
The Proposal | VKOOK | Completed  by elicasso
The Proposal | VKOOK | Completed
elicasso
  • Reads 388,146
  • Votes 51,297
  • Parts 27
「 خواستگاری 」 • کامل شده • • ژانر: عاشقانه، کمدی، دارای محدودیت سنی . . خلاصه: تهیونگ توی کل زندگیش عاشق این بود که ویرایشگر بشه و بخاطر همین هم به سئول اومده بود، دانشگاه خوب، تحصیلات خوب و شاید یک شغل خوب؟ همه‌چیز خوب تا زمانی که اون جادوگر استرالیایی رئیسش نمی‌شد. . . - رئیس... من می‌خوام یه دستیار نمونه باشم و علاوه بر اون نمی‌خوام این سه سال زحمتی که کشیدم، تمام اوقاتی که باهم بودیم، تمام لاته‌های کاراملی، تمام قرارهای کنسل شده ، تمام پیچوندن‌های شبونه، همه برای هیچی از بین بره. و همچنین آرزوی من برای ویرایشگر بودن. می‌دونم می‌بخشیم و این کاری که میخوام بکنم به نفع توهم هست. پس فقط همکاری کن. فکر کن واقعا دوست‌پسرتم. در هر صورت واگن توهم به قطار من وصله.
Stop Rewind Play | Vkook | mini fic by Moonlike_Rmy
Stop Rewind Play | Vkook | mini fic
Moonlike_Rmy
  • Reads 84,487
  • Votes 11,631
  • Parts 6
خلاصه: جونگکوک و تهیونگ با وجود اینکه پنج ساله باهم ازدواج کردن اما تصمیم گرفتن که از هم جدا بشن؛ ولی مجبورن برای طلاق گرفتن جلسات مشاوره ای رو بگذرونن و سنیورا اسمیت، مشاور پیری که به کمک اون دو اومده، سعی میکنه تا مشکلاتشون رو بهشون نشون بده💞 ژانر: فلاف، روانشناسی، برشی از زندگی، درام کاپل: ویکوک نویسنده: Moonlike_Rmy چنل تلگرامی: @V_kooki