user74385264's Reading List
24 stories
𝐂𝐚𝐫𝐚𝐦𝐞𝐥 𝐌𝐚���𝐜𝐜𝐡𝐢𝐚𝐭𝐨 by ImLuna_moon
ImLuna_moon
  • WpView
    Reads 206,394
  • WpVote
    Votes 38,829
  • WpPart
    Parts 31
[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] "برادران کیم بجز تهیونگ؟!" این صدای زمزمه ی زیر لبیِ تهیونگ بود که خیره به تابلوی رستوران زنجیره ایِ پدرش، که حالا به برادرانش به ارث رسیده بود، نگاه میکرد و با حرص دستهاش رو مشت کرده بود! ثانیه ای بعد پوزخندی زد و به این فکر کرد که مگه چی از اونا کمتر داره که نمیتونه رستوران خودش رو راه بندازه و پوز نابرادری هاشو به خاک بماله؟! اونموقع طی یک حرکت انتحاری اقدام به تاسیس رستوران خودش به اسم "Mine" کرد. ولی نمیدونست که یه چیز کمتر از نابرادری هاش داره.. و اون سرآشپز معروفی بود که نصف اعتبار رستورانِ "برادران کیم بجز تهیونگ" رو به دوش میکشید. سرآشپزی که جئون جونگکوک نام داشت! ──────⊹⊱✫⊰⊹────── -متاسفانه نمیتونم باهات کار کنم +چرا؟ باور کن ما با هم میتونیم پیشرفت کنیم! -علاقه ای به همکاری باهات ندارم. +برام مهم نیست من هرکاری برای کشوندنت تو رستورانم میکنم. دست از سرت برنمیدارم شِف! ꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚ ❐داستانی عجیب و عاشقانه با حضور استاکر گلابی و جناب کلم بنفش 𖥟Name:Caramel Macchiato [کارامل ماکیاتو] 𖥤Genre:Fun, Romance, Fluff 𖥠Couple:Kookv, Sope 𖥔Writer:Luna🌙 ⊰Start:1401/01/22 ⊰End:1401/05/27 ░این فیکشن هیچ ارتباطی به زندگی و شخصیت واقعی آرتیست ها ندارد! همچنین فاقد اسمات است دوست عزیز🦭
Fell in love with the devil!🥀🩸 by florenceasn
florenceasn
  • WpView
    Reads 3,074
  • WpVote
    Votes 335
  • WpPart
    Parts 6
فرشته ایی که تو بند شیطان گیر افتاده بود؟ اما چرا همه چیز راجب این فرشته فرق میکنه!
BLADE by bora_1111
bora_1111
  • WpView
    Reads 5,307
  • WpVote
    Votes 1,020
  • WpPart
    Parts 10
اوه سهون قاتل سریالی ای که بعد از حکم دادگاه به بیمارستان روانی منتقل میشه و اونجا با دکتر کیم جونگین تازه کار برخورد میکنه... وضعیت: به اتمام رسیده Genre: Psychology . Smut . Drama Couple: Sekai
The Cry Of Devil  (VKook)  by nazafarin_
nazafarin_
  • WpView
    Reads 53,790
  • WpVote
    Votes 9,223
  • WpPart
    Parts 27
هیچ‌کس صدای فریاد‌های شیطان را، وقتی از آغوش خدا رانده میشد نشنید... فقط یک نفر، یک نفر با قلب معصومش برای اولین بار تهیونگِ لال رو شنید و دل به سکوت گناه‌آلود و در عین حال اندوه‌بارش سپرد. اما جونگکوک دیر رسیده بود، خیلی دیر؛ بعد از سال‌ها گناه و جنایت به نجات شیطان امیدی بود؟ ⊱ فیک ⊸ فریاد شیطان ⊱ ژانر ⊸ انگست، رومنس، درام ⊱ کاپل اصلی ⊸ VKook ⊱ کاپل فرعی ⊸ Hopemin, NamJin
BLOOD LOVERS (عاشقان خون) Completed by ArushBK_Austin
ArushBK_Austin
  • WpView
    Reads 12,913
  • WpVote
    Votes 1,160
  • WpPart
    Parts 22
𖤜᭄ Fallow me دایانا دختری سرکش و هنجارشکن، خوناشامی از خانواده ی اصیل که در تلاشه توی زندگی استقلال به دست بیاره به اصرار پدرش راهی مدرسه ای از عجایب دنیا میشه و در این راه با پیدا کردن دوست ها و البته مزاحم های جدید راه جدیدی رو توی زندگیش پیدا میکنه... ولی چی میشه اگه در همین هنگام خبر نامزدی از پیش تعیین شدش به گوشش برسه؟! با یک اصیل روانی؟ اوه البته اون خودشه...جئون جونگ کوک Genre ⟱ ᯓ Vampire - Smut 🔞 - Romance - Tragedy Couple ⟱ ᯓ Straight Up⟱ ᯓ شنبه ها ࿐* Writer ⟹ _DevilCarter_
𝑻𝒉𝒆 𝑾𝒆𝒂𝒑𝒐𝒏(𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌) by RAHILRad2
RAHILRad2
  • WpView
    Reads 1,532,118
  • WpVote
    Votes 68,318
  • WpPart
    Parts 56
_اسـلـحـه_ نویسنده: راحیل کاپل: ویکوک ژانر: جنایی، دارک، اکشن، انگست، ماجراجویی، اسمات، رمنس خلاصه: فرمانده تهیونگ، عاشق دل شکسته ای که برای گرفتن انتقام قتل دوست‌پسرش تراشه ای رو می سازه که عاقبت همه‌اشون رو نامعلوم میکنه و جئون‌ جونگ‌ کوکی که ادعا میکنه فقط یک کافه‌داره و دوست دبیرستان تهیونگه وارد زندگیش میشه اما آیا واقعا جونگ‌کوک همونیه که نشون میده یا چیزهای دیگه ای توی فکرش داره؟
❣️from beginning to end❣️ by Anika2001sparkly
Anika2001sparkly
  • WpView
    Reads 3,471
  • WpVote
    Votes 281
  • WpPart
    Parts 12
داستان عشقی ممنوعه...! عشق بین دو برادر ناتنی از آغاز تا پایان! ♡_♡
Fingers by Aphroditesin
Aphroditesin
  • WpView
    Reads 103,624
  • WpVote
    Votes 4,189
  • WpPart
    Parts 106
دستش را خشن میان شیار کصش کشید: لذتی نبردی؟ میان پایش هنوز مرطوب بود چوچولش را فشرد و خیره ی چهره ی جمع شده از درد هلن شد: میخواستی نجات پیدا کنی؟ نمیخواست خودش که میدانست نمیخواست به نفس نفس افتاد: نه لبخند زد: دختر هورنیه من لبانش را به دندان کشید و ناله های هلن در دهانش خاموش شد دستان نوازشگرش بدنش را طی میکردند: یکی از آثار هنریمی هلن! زبان روی ترقوه اش کشید: همون قدر ظریفو شکستنی کمرش پیچو تاب میخورد: پس چرا باهام ظریف رفتار نمیکنی؟ دستانش دور پهلوهایش قرار گرفتند: اول باید شکل پیدا کنی همونطوری که میخوام پای کشیده ی هلن روی شانه ی دیان قرار گرفت: شکلم بده همین الان! دوست دارم زبونت شکلم بده
Crazy  +18 by kianahoran
kianahoran
  • WpView
    Reads 133,836
  • WpVote
    Votes 7,037
  • WpPart
    Parts 52
وقتی پرستار یه بیمار روانی باشی حتی عشق جور دیگه ای وارد زندگیت میشه +18 _داستان کاملا متفاوت هست پس آدم های متفاوت این داستان رو انتخاب میکنن، شما جزو شون هستی؟
داداش مزاحم 🚶‍♂️💦 by teakook_09
teakook_09
  • WpView
    Reads 75,025
  • WpVote
    Votes 7,763
  • WpPart
    Parts 29
هیچ وقت فکر نمیکردم یکی بیاد تو زندگیم ک بتونه انقدر زندگیم رو تغییر بده و بشه کل زندگیم!