Jasminjhs
- Reads 113,753
- Votes 16,363
- Parts 28
یکدفعه صدای جیغ باد پیچید. برف با شدت روی سقف ریخت و کل کابین تاریک شد.
-خیلی خب.
تهیونگ گفت، نفسش رو رها کرد و با قاطعیت سری تکون داد.
-خیلی خب. مشکلی نیست. از پسش برمیای.
چیزی روی در پشتی کشیده شد. تهیونگ داد زد، سرجاش تکونی خورد و یه جورایی روی انبوهی از هیزمها کوبید.
اره، کاملا از پسش برمیاومد.
-
-
تهیونگ ارتیستی بود که توی پنتهوسش توی گانگنام زندگی میکرد، اما برای مدت کوتاهی به شهر کوچکی اومد تا توی کابین مادربزرگش زندگی کنه.
اما چیزی که انتظارش رو نداشت این بود که توی روزهای برفی اون شهر، گرگی بهش پناه بیاره.
Name: Crystal Snow
Couple: KookV
Genre: Omegaverse, Fluff, Romance, Smut.
Writer: shadowsinsounds
CREDIT to the rightful owner.
This story is not mine. I'm just a translator.