shimamatoryan's Reading List
160 stories
℃ꈚ℮ꋬ꓄℮ꋪ by Tida_borninthelight
Tida_borninthelight
  • WpView
    Reads 5,776
  • WpVote
    Votes 498
  • WpPart
    Parts 23
Fiction: Cheater1 Couple: KookV Genre: Omegaverse, Criminal, Angst, Mperg, Smut گرگ سیاه درشت هیکلی که رهبرے آلفاها رو بر عهده داشت، جلوتر از همه حرکت می‌کرد. پشت سرش پسر امگایی وادار به راه اومدن بود که توی نگاهش ترس و نگرانے موج می‌زد. درست مثل قربانے که می‌دونست داره به قتل‌گاهش نزدیڪ میشه. __•••__ "توی بازی سیاه و سفید شطرنج، شاه هیچ وقت از صفحه بیرون نمیره و شاه این بازی، منم" Writer: Tida
𝐕𝐚𝐥𝐡𝐚𝐥𝐥𝐚[𝐊𝐕] by nickhedvnia
nickhedvnia
  • WpView
    Reads 36,907
  • WpVote
    Votes 5,300
  • WpPart
    Parts 28
«محبت و عشق، از اول هم برای آدمی مثل تو زیاد بود. لیاقت تو غرق شدن بین شیشه‌های الکل و خوابیدن با کسایی بود که فرداش، اسمت هم یادشون می‌رفت." جونگ‌کوک با کلماتش، چاقویی تیز رو روی بدن تهیونگ کشید و زخمی عمیق به جا گذاشت‌. زخمی که بوی خونش، اون‌ها رو خفه کرد و رنگ سرخش، مثل پارچه‌ای ضخیم مانع دیدن شد. "توهم لیاقتت زندگی به جای کسیه که مرده. لیاقتت اینه که تا آخر عمر، به اسم خودت، صدا زده نشی و با اینکه زنده‌ای ولی مثل یه خاطره بد چال بشی و لال بمونی.» •.Status: ongoing •.Couple: Kookv •.Rating: NC-18 •.Tags: Romance, Smut, Angst, Age difference, Dram
𝑆𝑖𝑙𝑣𝑒𝑟 𝐿𝑖𝑛𝑖𝑛𝑔𝑠 𝑃𝑙𝑎𝑦𝑏𝑜𝑜𝑘[ᵏᵒᵒᵏᵛ] by anittashere
anittashere
  • WpView
    Reads 8,584
  • WpVote
    Votes 1,081
  • WpPart
    Parts 13
تو جفت مقدر شده من بودی، کسی که باید در شادی و بیماری کنارم میبود تا زمانی که مرگ مارو از هم جدا بکنه اما تصمیم گرفتی یک روز زیر سایه یک سرو بلند این پیوندو بهم بزنی و من نباید مزاحم زندگیت با زنی که عاشقشی باشم، حالا کی بعد از ده سال مزاحم زندگیه اون یکی شده جونگکوک؟ ژانر:امگاورس،رومنس،دراما،انگست،اسمات کاپل:کوکوی،یونمین،هوسوکxگرل
𝑨𝒏𝒐𝒎𝒂𝒍𝒚||KookV by _Raven01
_Raven01
  • WpView
    Reads 4,054
  • WpVote
    Votes 900
  • WpPart
    Parts 33
Summary: از وقتی چشم باز میکنند سرنوشت معین شده‌ای رو در پیش دارن با توجه به موقعیتشون لباس می‌پوشند، غذا میخورن و رفتار میکنند؛ اما خب زمانی که همه چیز مرتب پیش میره اون پسر پیدا میشه؛ کسی که بی اون که بخواد نظم رو بهم زده امیدوارم به داستان یه شانس بدید:» ------------------------------------ -کی از رویات دست میکشی؟ +زمانی که تو دستم رو ول کنی. -هیچ چیز ...هیچ چیزی بین من و تو وجود نداره -حتی وقتی لب‌هام رو میبوسی؟ ----------------------------------------- روز‌ اپ: نامنظم=) Genre: omegavers, dram, romance, smut Couple: taekook,...idk. Writer: raven
the third day of october  by JasmineWriterVenus
JasmineWriterVenus
  • WpView
    Reads 539
  • WpVote
    Votes 70
  • WpPart
    Parts 9
وقتی انقلاب فرانسه درحال شکل‌گیری بود، جونگ‌کوک، بازپرس بی‌رحم پادشاه، با هویت جعلی وارد گروه مقاومت می‌شه تا رهبرشون رو شناسایی کنه. کیم تهیونگ، رهبر قدرتمندترین حزب پاریس، از همون اول بهش شک داره؛ ولی فداکاری‌ها و بازی‌های ذهنی جونگ‌کوک، کم‌کم گاردش رو پایین میارن... تا جایی که بین شک و اعتماد، چیزی فراتر جرقه می‌زنه. Gᴇɴʀᴇ: ᴄʟᴀssɪᴄ, ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ, ᴅʀᴀᴍᴀ, sᴍᴜᴛ
MY BOY by user59437351
user59437351
  • WpView
    Reads 41,230
  • WpVote
    Votes 1,885
  • WpPart
    Parts 24
تهیونگ پسری معصوم و مهربون با وضع مالی بد در بار ها کار می‌کند تا خرج خودش و خواهر بزرگترش را در آورد چی میشه اگه رئیس بزرگترین مافیای کره اون شب تهیونگ رو ببینه که دارن اذیتش میکنن؟ پارت ها:نامعلوم فصل ها: ۱ کاپل ها:تهکوک،یونمین ژانر:درام/اسمات/عاشقانه روزهای آپ:پچه ها هر موقع تونستم پارت بعدی رو میزارم
Russian Roulette |Kookv| by land_of_kookv
land_of_kookv
  • WpView
    Reads 7,600
  • WpVote
    Votes 850
  • WpPart
    Parts 34
_تو خورشید روس منی _این یعنی چی ؟الان به خورشید ملیت دادی ؟ _توی روسیه دما بالای منفی ۴۰ درجس ،خورشید اونقدر کم یاب و دوره که با هر بار اومدنش تا مدت ها توی قلبمون حسش کنیم تو برای من مثل خورشید روسیه ای همونقدر گرم همونقدر کم یاب •رولت روسی بازیه شانسه ،هیچ کس نمیدونه تیر هفتم مال کیه... ژانر فیک: رمنس،اسمات،اکشن،انگست کاپل اصلی: کوکوی کاپل فرعی: سپ،سکرت زمان اپ : جمعه ها نویسنده: سارا چنل تلگرام: @kookvmoment
Saint (AU) by Vkookchild9597
Vkookchild9597
  • WpView
    Reads 26,738
  • WpVote
    Votes 4,488
  • WpPart
    Parts 33
کیم تهیونگ، جراح محبوبی که همه به‌خاطر کارهای خیر و درستی که انجام می‌ده اون رو قدیس صدا می‌زنن؛ اما چی می‌شه که با دزدیده شدن دختر کوچولوی پنج ساله‌اش، واقعیت زندگی این مرد بی‌نقص و درست‌کار برملا بشه؟ می‌دونی از چی می‌سوزم جئون؟ من یه عوضی‌ام که صد بار هم بمیره و زنده بشه کافی نیست، کثافت‌کاری‌هاش پاک نمی‌شن؛ اما تاوانش رو باید دختربچه‌ای پس می‌داد که منِ حروم‌زاده عاشق لبخندهای بدون دندونش شده بودم! Writer: Ashil Couple: Vkook/Kookv Genre: Crime, Action, Mystery, Angst, Smut هشدار: با توجه به ژانر، این داستان شامل صحنه‌هایست که ممکن است برای همه مناسب نباشد❗️
MIDNIGHT SEQUENCE 🐛 by TemisBarany
TemisBarany
  • WpView
    Reads 850
  • WpVote
    Votes 80
  • WpPart
    Parts 5
نام فیک : سکانس نیمه شب ژانر : سلطنتی، مدرن ، رمانس، عاشقانه، لیتل اسمات، انگست کاپل : کوکوی ، سیکرت .......................... ....................... قسمت هایی از فیک : ......... + اون مال منه ! فقط من ! فهمیدی ؟؟؟؟ _ کاری نکن دلخور بشه ، اون تو رو نمیخواد + من ازش محافظت میکنم حتی اگر توی بغلم به گریه بیوفته و التماسم کنه ، من نمیزارم بره ، من از دستش نمیدم؛ چون اون مال منه ... .......................... _ باورت میشه ؟؟ اون خیلی خوشتیپ بود تاحالا ندیده بودمش این اطراف ! + تو همه رو رد میکردی !چی شده سوگلی داره از یکی تعریف میکنه؟؟؟ _ من فقط ...آممم ..اولین باره اینجوری شدم + گونه هات سرخ شده تهیونگی ! باز کیو عاشق خودت کردی .؟؟؟ _ بهتره بگیم ، من عاشق کی شدم !. ................ + من تنها زمانی تو رو ازدست میدم که در گرمای ماهِ اکتبر باشه ، در ساعت 99 : 85 دقیقه ، و در دمای 50 درجه ی کوه های آلپ .... _ ولی این غیر ممکنه ، اینا اتفاق نمی افتن که ؟ اصلا وجود ندارن ! + درسته پس غیرممکنه من تو رو ول کنم :)
Prince| KOOKV by Emmary_kim22
Emmary_kim22
  • WpView
    Reads 21,141
  • WpVote
    Votes 2,289
  • WpPart
    Parts 33
_میخوای منو بکشی درسته؟ اصلا تو دلیلی برای اون رفتار های مسخره ای که توی دفترت نوشتی داری؟ یا فقط یه سادیسمی هستی که از کشتن آدما لذت میبره؟ جونگ‌کوک سری تکون داد و صورت خیس از اشک پسر رو با دست هاش قاب گرفت. پیشونیش رو به پیشونی پسر چسبوند و گفت: _تو... تو تمامِ منی تهیونگ؛ چطور تونستی همچین فکری بکنی؟ من عاشقت نیستم بلکه تو رو میپرستم پرنسس. و تو با خودت فکر کردی که من میتونم بکشمت؟ _____________________________ تهیونگ دانشجوی پزشکی که تمام زندگیش رو وقف پیدا کردن برادر گم شده‌اش کرده اما یک شب با قرار گرفتن عده ای مشکوک سر راهش و پیشنهاد رئیس اونها، زندگیش از این رو به اون رو میشه و ..... _____________________________ سلام بچه ها Emma هستم نویسنده اصلی فیکشن پرنس. لطفا داستان های من رو از اکانت خودم دنبال کنید♡ 🚫Do not Copy 🚫 🌈تایم آپ🌈 روز های فرد